یهو واسه پایان نامه م استرس گرفتم!
:|
از ساعت نه و نیم
تا الان که ساعت یک باشه
بدون وقفه با پسرک بازی کردیم!
همین الان رفته بالا
منم اومدم سنجد رو بخوابونم!
+کاردستی ماهیگیری
پرش از روی مانع
خونه سازی با مگهای مغناطیسی
درست کردن پازل
طبل زدن و سینه زنی
و اجرای قصه ی کتابش به صورت نمایشی
از برنامه های امروزمون بود!
+امروز خدا رو شکر کردم که بالایی ها هستن! :|من رفته بودم بالا
پلو، با عدس، با گوشت با خرما خوردم.
+منولوگ هر روز پسرک!
عجیب این غذا به دلش نشسته :)
حس من نسبت به خانواده مستر
داره از حالت طبیعی خارج میشه..
به صراحت بگم
برای زندگی کردن بدون تاثیرات اونها،
احساس عجز میکنم..
:((
+غیرقابل توصیفه.. خشم ناشی از ناتوانی! :((
امروز صبح بسته ی پستی خرید اینترنتیم اومد :)
من هم با معایب ناشی از خرید اینترنتی مواجه شدم.
چون اگر به صورت زنده و حضوری میدیدمش
نمی خریدم!
:|
+البته اصلا پشیمون نیستم :)
به نظرم بابت این پست عذرخواهی لازم شدم!
من اصلا منظورم این نبود که قدردان بودنتون و خوندنهاتون نیستم
اتفاقا بی نهایت ازتون ممنونم که منو میخونین و ذیل پستهام تجربه و پیشنهاد میدید
من فقط نگران شدم که مبادا حالا که هیچ چیزی برای ارائه به شما در این وب ندارم
مدیون بودنتون در کنار خودم باشم..
دلم نمیخواست یک طرفه از حضور شما لذت و سود ببرم.
اما گویا عده ای سوء تعبیر کردند
که صمیمانه ازشون عذرمیخوام.
همین!
:(
همین الان،
یه برنامه امتیاز دهی روزانه برای خودم نوشتم!
سه روز امتحانی انجامش میدم،
اگر اوکی بود و برنامه مشکل نداشت،
امتیازی زندگی می کنم
بلکه هر روزم بهتر از دیروزم بشه.
+اگر یک ماه متوالی امتیازات هرروزم بیشتر مساوی دیروزش بود،
مدلسازی ژیومگ رو برای خودم میخرممممممم!
:دی
در پس پرده های دلت
چی مخفی کردی؟!
اون چیزی که در روز آشکار شدن ضمایر1
از تو آشکار خواهد شد
چی خواهد بود؟!
میدونی؟!
بهش فکر کن!
1 روز قیامت
و یا نزدیک تر از اون،
در زمانه ی ظهور حضرت حجة(عجل الله تعالی فرجه)
+برداشتی بود از سخنرانی حاج آقای پناهیان.