ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۵۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

مامان داره میره تو مراسم پسرخاله شرکت کنه.
به همراه همه ی فامیل وابسته!
اگر سنجد همین روزها به دنیا بیاد
فقط خواهرشوهرم مونده
که بشه برای اومدن به بیمارستان روش حساب کنم.

:|  


+خدا شاهده کوچکترین انتظاری ازش ندارم که به خاطر من از سفرش بگذره
و خوشحالم که به سفر شادی میره که بهش نیاز داشت،
اما واقعا اگر خودم به جای مامان بودم،
دخترم رو تنها نمیذاشتم
و نمی رفتم.
+مرتبط
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۸
لوسی می
حس تعلیق نامناسبی دارم..
دوست داشتم یکی می بود
که منو "می فهمید"
و من براش گریه میکردم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۷
لوسی می
دیشب چندبار از خواب بیدار شدم
و حس کردم باید برم بیمارستان!
ولی به پسرک که فکرمیکردم میگفتم ولش کن!
خدایا امشب نه!
بعد باز میخوابیدم!  



+فک کنم کم کم دارم دیوونه میشم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۰۴
لوسی می
در مورد آمادگی برای زایمان خیلی چیزها شنیدم
اما دریافت های امروزم با همه ش فرق میکنه.
آمادگی برای زایمان
یعنی آماده شدن برای یک معجزه
و ان شاء الله غفران عظیم...


+نه ماه وقت داشتم!
تازه فهمیدم خیلی کارها نکردم :((  
+لیاقتش رو باید در خودت ایجاد کنی
وگرنه زایمان برات فقط یک روند و رخداد طبیعی است و لاغیر!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۱
لوسی می
چرا نمی فهمم که این بچه فقط یک نهم من سن داره..  



+وای که عذاب وجدان ناشی از دعوا کردن پسرک برام کشنده ست :((
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۰
لوسی می
خونه مو تکوندم.

در حد عید نوروز.

:)

 

+شوال هم که تموم شد،

و ما حالا با خیال راحت تری

منتظر سنجد هستیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۷
لوسی می
خیلی دلم میخواد غر نزنم

و سر پسرک داد نزنم

و باهاش بازی کنم

ولی نمیشه :(

کاش همه ش مربوط به وجود سنجد باشه

و بعد از تولدش خوب بشم :(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۵
لوسی می
انتخاب اسم سنجد به شدت منو درگیر کرده
و من احساس بی لیاقتی محض میکنم! :(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۴
لوسی می
جز تو،
کی می تونه عزیز من باشه؟!    



+هرچی آرزوی خوبه مال تو و هرچی که خاطره داریم الی الابد مال من..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۱
لوسی می
و تو کجایی؟!
میشه یه روز بیای
و بگی دقیقاً "کجا" بودی؟!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۱
لوسی می
برای تعیین بیمارستانم هنوز دو دلم!

دیروز رفتم یک بیمارستان دیدم.

مثل تولد پسرک استرس ندارم

اما بلااستثنا هر شب دارم کابوس می بینم..

:((

 

+با وجود همه کابوسهام،

شیرینی تماشای نوزادی که تازه به دنیا اومده بود

هنوز در وجودم هست..

خدا حفظش کنه..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۸
لوسی می
پسرخاله م داره داماد میشه
و روز جشنشون رو انداختن روز تولد سنجد من!!


:|  


+بله برونشون.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۱
لوسی می
پروسه ی بندناف سنجد امروز تکمیل شد.
هنوز حتی یک تکه لباس برای این شازده نخریدیم!
هیچ لباسی هم برای بعد از زایمان خودم ندارم!
خونه هم به شدت شلوووووغ!
من در حال حرص خوردن و نگرانی
و مستر ریلکس، ریلکس، ریلکس تر!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۰
لوسی می
مثلا من خودم خیلی اهل درست کردن کیک، نوشیدنی های مختلف، و سالادهای خاص هستم، اما هیچوقت بعد از درست کردن اینها، زحمت شیک کردن وضعیت پذیرایی و تزیین مواد توی ظروف شیک و شکیل رو به خودم نمیدم!! چرا؟ به بهانه ی کثیف نشدن ظرفها و کم کردن از هدر رفت آب و مشغله های مرتبط با ظرف شستن!

یا مثلا اهل درست کردن نوشیدنی هستم اما نوشیدنی های دم دست! چیزهایی که با همین چند قلم جنس داخل خونه بشه تهیه کرد.. چرا؟ به بهانه ی صرفه جویی در مصرف پول!

یا لباس های خاص پوشیدن در منزل و لباس های خاص خریدن و عکس گرفتن (البته ذوق عکاسیم با بی ذوقی مستر از بین رفت وگرنه من خیلی پایه بودم!) در هر حال! اینها چرا؟ به بهانه ی صرفه جویی در مصرف پول!

یا دائم الآرایش نبودن به بهانه ی ترجیح دائم الوضو بودن!

یا خریدن دکوری جات! باز هم به همون بهانه های واهی!

حالا فکر میکنم چرا نباید ذره ذره ی زندگیم، و همه ی گوشه کنار خونه م اون مدلی باشه که من با عشق نگاهش کنم و با عشق ازش لذت ببرم؟ باور دارم که این عشق به خونه و چاردیواری ای که توش مستقر هستی به تمام اعضای خانواده انرژی میده و بیش از همه به خودت. من وقتی که میخواستم پسرک رو از پوشک بگیرم دستشوییمون رو کلی شیک و هیجان انگیز کرده بودم، خودم هربار در و دیوار دستشویی رو می دیدم پر از انرژی می شدم! فک کن! دستشویی که بتونه به آدم انرژی بده بقیه ی جاهای خونه میتونه چه بکنه!

حالا نمیدونم چی باعث میشه که نخوام بابت این چیزها پووووول خرج کنم!

نه اینکه خسیس باشم، نه اصلا! برای راحتی خودمون راحت خرج میکنم اما برای بعضی چیزها.. حس میکنم ارزشش رو نداره و میشه صرفه جویانه تر عمل کرد، و ترجیح میدم کالاهای ضروری تر و کاربردی تری بخرم.. اما الان فکر میکنم این ارزش داشتن یا نداشتن رو دقیقا چی باید تعیین کنه؟! لذتی که می برم یا صرفا کاربرد عملی اون محصول؟!

حد و حدود اسراف کردن یا نکردن رو چی باید تعیین کنه؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۸
لوسی می
امروزم رو بد شروع کردم..
خیلی بد :(  



+شاید ناشی از سست عنصری دیشبم باشه :(
چیزی رو خوندم که نباید..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۰۶:۲۶
لوسی می