1306.

دیگه کم کم داره اعصابم به هم میریزه!
فکر نمیکردم اینقدر طول بکشه.
زندگیمون تعطیل شده
نه چیز درست حسابی میتونم بخورم
نه میتونم راحت باشم!
قرار ما این نبود که اینطوری بشه ها!
بود؟!


:(

1305.

بدجور داری ما رو سرکار میذاری!
تا بیشتر از این باباتو شاکی نکردی پاشو بیا لطفا!
دهه! 



+بودنت و جنسیتت و تولدت
تو همه ش یک دوره ی خماری وجود داشت!!

1304.

نمیتونم توصیف کنم که چقدر خوشحال خواهم شد اگر
"امروز" به دنیا بیای... :) 



+عیدتون مبارک

1320.

رئیس مستر کلا مخالف رفتن مستره!

و گفته فقط اگر میخوای برای همیشه بری

با انتقالت موافقت میکنم

وگرنه

نـــــــــــــــــــــــــــع!

:(

+اگر تا الان هم همینجا موندیم

تقصیر رییسشه!

وگرنه در مقصد، به شدت طالب حضور مستر هستن.

1303.

امروز فکر میکردم که اسمی که برات انتخاب شده
چقدر متناسب با شرایط بوده!  




+آیا یاری کننده ای هست؟
:|

1302.

یا حسین(ع) 




+صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین...

1301.

بغضی که نمیخواستم پای تل بشکنه
و الحمدلله که نشکست..

1300.

من و سنجد رسماً وارد وقتهای اضافه شدیم!

1299.

طفلکی تو که من مادرتم..

:(

1298.

چقدر احساس عجز میکنم در برابرت،
خدااااااااا!
رحم کن بر دلم که مسکین است...
رحم کن.

1297.

من و مستر و پدرش.

1296.

رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درد دل کنم و درد سر شود...