ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۸۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

I'm waiting for my love

and I'm sooooo hungry

but there's nothing to eat!

nothing at all!

:|



+یه مدته دارم فیلم امریکن تماشا میکنم (از اثرات ظرفیت دانلود زیاد!)

صرفا جهت تقویت زبان انگلیسی!

باورم نمیشه که گاهی حتی به انگلیسی فکر میکنم!

الکی!

مثلا در این حد مسلط شدم! :)))

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۵۱
لوسی می

امشب ساعت نه شب مستر پرواز داره

و ان شالله برمیگرده،

و من باورم نمیشه که اینقدر "استرس" دارم!

فکرم اصلا کار نمیکنه..

استرس دارم!

یه عالمه اضطراب و استرس تو قلبم هست،

قلبم همچنان فشرده است و پر از درد!

شاید بی دلیل!

شاید!



+فکر میکنم هیچ چیز جز قرآن کمکم نکنه!

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۵۷
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۹ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۱
لوسی می

در جگرم آتش است،

از که بنالم؟!

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۱۶
لوسی می

وقتی کسی داره از سختیِ اوضاعش براتون میگه،

هیچوقت سعی نکنید سختیِ اونو در مقابل بقیه ناچیز نشون بدین.

براش مثالهایی نیارین که فلانی پس چی بگه،

فلانی چقدر براش سخت تر بوده،

خوبه باز تو اینطوری هستی، برو خدا رو شکر کن!

اینها هیچکدوم نشونه ای از همدلی توش نداره،

و بدترین واکنشیه که شما میتونین نشون بدین!

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۱۷
لوسی می

خونه مامان مستر قدری بدقلقی کردم،

روز آخر میتونم بگم مداوماً

در مورد وضعیت شغلی مستر غر زدم!

و فکر کنم ازم بدشون اومد!

:))



+بعدم یه کم درددل کردم!

و دلشون برام سوخت و احتمالا باز صمیمی شدیم!

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۳۷
لوسی می

دیشب* از دولت مِی رفع ملالی کردیم،

این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم...




*اصلِ بیت "امشب" هست!

+شهریار شعر پارسی.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۳۳
لوسی می

اول داداشم،

بعد خواهرم،

بعد اگر فرصتی باقی بمونه،

مامانم میتونه قدری هم به من و بچه هام فکر کنه!

هه!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۲۶
لوسی می

وقتی لب پسرکم تبخال میزنه.

:((

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۲۳
لوسی می

دیروز برگشتیم خونه ی خودمون.

هیچ جا خونه ی خود آدم نمیشه..

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۲۲
لوسی می

همه چیز برای رفتن من و بچه ها پیش مستر جور شد،

اما گل پسر برای دومین بار در این هفته تب کرد!

:(



+گوش شیطون کر، ان شالله مستر فردا میاد.

و شنبه دوباره برمیگرده.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۲۱
لوسی می

با خانم همکار مستر(که ماموریتهاشون غالبا با همه) تماس گرفتم،

و یه کم با هم غر زدیم!

خخخخ!



+برام جالبه، میگه همسرش گفته آقای مستر رو ببین!

وضعیتش از من بدتره، بیشتر از من ماموریت میره، و خانمش هم با این موضوع مشکلی نداره! :|

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۰۰
لوسی می

این روزها پسرک کاملا کسله،

اصلا پسرک همیشگی نیست،

به شدت بهانه گیر،

غرغرو، شاکی، و گوشه نشین!

و من..

کم طاقت!


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۸
لوسی می

صبح با مستر تماس گرفتم و خواستم زودتر برگرده.

طفلک داغونتر از من بود؛

و مثل همیشه من به خاطر درخواستم احساس گناه کردم!



ظهر مستر تماس گرفت

و از من خواست با بچه ها برم پیشش!

گفت که به این زودی ها برگشتنی نیست!

و من باز احساس گناه کردم!

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۵۶
لوسی می

با این دوستم صحبت کردم!

واکنش بدی نداشت اما فکر نکنم اثری هم داشته باشه.



+از اینکه گاهی اوقات برای ابراز همدلی از مستر هم مایه گذاشتم از خودم بدم اومد.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۰۵
لوسی می