ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۷۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

این روزها همه ش از افکار پارسالم در روزهای خونه تکونی یاد میکنم،

و مدام میگم خدایا شکر!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۳۴
لوسی می

یه گوشه از پذیراییمون رو به کنجِ دنجِ مطالعه تبدیل کردم.

و بی نهااااایت راضی ام!



+همونطور که قبلا گفته بودم اصلا اعتقادی به بوفه و ویترین ندارم

برای همین کتابخونه مون رو تو گوشه ی قناسِ پذیرایی گذاشته بودیم(البته تو اتاقها هم جا نمیشد)

حالا همون گوشه رو با یه صندلی(که خیلی دوست دارم صندلی راک به جاش بذارم)

و یه قالیچه و چند تا گلدون و یه آباژور به کنج دنجِ مطالعه تبدیل کردم.

احساس میکنم خونه مون سه خوابه شده و پذیرایی مون ده متر بزرگتر! :)))

+امروز نیمی از کف خونه رو تمیز کردم و این کنج دنج رو ساختم.

#قدم_به_قدم_با_خانه_تکانی_لوسی_می! :دی

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۲۹
لوسی می

نیمی از اسباب بازی های بچه ها رو ریختم تو ماشین ظرفشویی.

نیم دیگه ش هم تو صف انتظاره،

ماشین ها و ابزار فلزی هم که منتظر روزی ان که پسرک بره حموم،

و با شستنشون بهش خوش بگذره.

:)



+مهمترین کارهای خونه تکونی برای من،

آشپزخونه و اتاق بچه هاست.

پذیرایی و اتاق خودمون کار زیادی نداره واقعا.

#قدم_به_قدم_با_خانه_تکانی_لوسی_می! :دی

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۳۶
لوسی می

صبح از پسرک پول قرض گرفتم برم تخم مرغ بخرم!

حالا می بینه پولهاش کم شده،

تقریبا یه ربعه درگیر و شاکیه،

و از دادن پولهاش پشیمونه!

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۲۷
لوسی می

دیروز رفتیم زود پز و قابلمه خریدیم!

همه ش ایرانی!

:دی

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۲۶
لوسی می

از تمیزکردن دیوارهای اتاق بچه ها فارغ شدم.

همه ی دیوارها پر از نقاشی(شما بخونین خط خطی!) بود!



#قدم_به_قدم_با_خانه_تکانی_لوسی_می! :دی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۲۵
لوسی می

تصمیم گرفتم هر روز لااقل یه بازی فکری تو برنامه ی پسرک بذارم!

گاهی روزها میشه که هیچ بازیِ فکری خاصی با هم انجام نمیدیم.

:(



+امروز یک پازل 60 تیکه رو چیدیم. :)

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۱۳
لوسی می

امروز رسماً خونه تکونی عید رو شروع کردم.

از آشپزخونه!

:)



#قدم_به_قدم_با_خانه_تکانی_لوسی_می! :دی

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۲۴
لوسی می

پریشب یک فیلم انگلیسی زبانِ چهل دقیقه ای بدون زیرنویس تماشا کردم،

و نود درصد دیالوگهاشو فهمیدم.

:)



+به خودم تبریک میگم :)

البته فیلمش کلا سخت نبود!

اما نکته ش اینه که من اوایل حتی ام و ایز و آرها رو تو کلماتشون متوجه نمیشدم!

بدون زیرنویس انگلیسی اصلا نمیفهمیدم چی میگه! :|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۲۴
لوسی می

گل پسر داره با دهنش صدای موتور در میاره و موتور بازی میکنه،

پسرک میگه: گل پسر! میای با هم قایق بازی کنیم؟

گل پسر صدای موتور رو قطع میکنه،

نگاش میکنه و میگه: نه!

بعد دوباره صدای موتورش رو ادامه میده.

و پسرک میگه باشه! پس من خودم بازی میکنم.



+خیلی صحنه ی ساده ایه،

اما من براش غش کردم.

:)
۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۲۱
لوسی می

دیشب حسابی خودمو خجالت دادم!

خیلی شیک و مجلسی،

تنهایی، ساعت هفت شب، با خودروی شخصی،

رفتم به یکی از فروشگاه های کالای حجاب،

و عالی ترین (شما بخونید گرون ترین!)

چادر ممکن رو برای خودم خریدم!

:دی



+میخواستم برای تنوع چادر ایرانی یا دانشجویی بخرم،

اما هرچه نگاه کردم هیچ کدوم در حجاب و پوشش مثل جلابیب نیست!

دوباره جلابیب خریدم :)

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۱۸
لوسی می

لوسی می،

دختری با موهای دارچینی!

:دی

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۱۵
لوسی می

پسرک تلاش میکنه درست صحبت کنه

و این تلاشش چقدر برای من لذت بخشه

کاش زودتر همه چیز رو درست بگه

تا به حد نهایی از حرف زدنش لذت ببریم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۴۷
لوسی می

وقتی اشتباه شما باعث خراب شدن یک رابطه میشه،

آیا لازمه که بهش فکر کنید؟

در حالی که وجود و بقای اون رابطه اهمیت آنچنانی نداره؟!

گاهی فکر میکنم شاید بهتره دیگه بهش فکر نکنید

و در این شرایط درس گرفتن از اشتباه کافیه.

نه؟



+زورش به اون قسمتیه که شما از همه ی اشتباهات طرف مقابلت چشم پوشی کردی،

و اهمیت ندادی. اما او از یک اشتباه شما هم چشم پوشی نمیکنه!

جالبه که با این وجود من خودمو بد ماجرا می بینم و او رو خوب!

و راست ترش اینکه احساس گناه میکنم از گفتنِ راستی که نباید میگفتم!

و نمیتونم به خودم حق بدم.

+درگیرم! آرامشم کجاست؟

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۴۵
لوسی می

یک روز تعطیل!

:)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۳۹
لوسی می