ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۹۹ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

مستر برگشت.

و تا وقتی خبر فرودش رو دریافت کردم دق کردم به تمام معنا!

انقدر استرس گرفتم از بی خبری و خاموش موندن گوشیش،

که دیگه نشستم به تماشای اخبار سراسری!

:(((



+برای مسیر یک ساعت و ربعی دو ساعت تمام گوشیش خاموش بود.

بعدم که فهمیدم الحمدلله سالمه بازم همه چیز رو روانم بود و دیگه حوصله ی بچه ها رو هم نداشتم!

ظرفیت مغزیم تموم شده بود!

نمیدونم چرا من اینطوری ام! :|

+فردا نوشت: امروز بر اثر استرس های دیروز لبم دو تا تبخال زد. :((

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۲۳:۲۵
لوسی می

همانا سخت‏ترین مردم از حیث بلا پیغمبران‏ند،

پس جانشینان آنها ...

خداى تعالى دنیا را ثواب از براى مؤمنی قرار نداده است

و نه سزا براى کافرى.

و کسى که دینش تنگ است و عقلش ضعیف است، کم باشد بلایش.

و همانا بلا تندتر است به سوى مؤمن پرهیزگار از باران به سوى آرامگاه زمین.



+حدیث پانزدهم از کتاب چهل حدیث امام.

+انسانى که از ولى نعمت خود،

که هزاران هزار نعمت دیده و همیشه مستغرق نعمتهاى اوست،

یک بلیّه دید زبان به شکایت پیش خلق گشود،

چه ایمانى دارد و چه تسلیمى در مقام مقدس حق دارد؟

پس درست است که گفته شود کسى که صبر ندارد ایمان ندارد.

+اینو الان خوندم.

مو به تنم سیخ شد و حسی عجیب در سلولهام دوید که شاید برای شما هم.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۱۶:۱۰
لوسی می

و أمّا بِنِعمَةِ رَبِّک فَحَدِّث


+ و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن.(ضحی 11)

+چگونه شکر نعمتهات گزارم؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۱۵:۵۵
لوسی می

وقتی می بینم که کسی همسرش رو "رفیق جان" صدا میکنه،

و من میییییرممممم تو فکر!

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۲۳:۳۲
لوسی می

روز کوزت گونی دارم.

بسیار خسته ام،

مریض احوالم،

گل پسر هنوز خوب نشده،

من هربار می بینمش عذاب وجدان دارم،

خونه شلوغه،

از صبح ده بار اتاق بچه ها رو مرتب کردم باز مثل روز اولشه!

مستر رفته ماموریت،

و پدر و مادرشوهر تا دو ساعت دیگه میان اینجا.

و من احساس میکنم گاهی سر نزدن به کسی که دست تنهاست،

لطف بزرگتری است نسبت به سر زدن بهش!



+بعد از چند پستِ شنگول وار امروز اوضاعم این گونه ست.

+تازه صبح بابام اومدن بهمون سر زدن و من تونستم با حضور بابا پیش بچه ها، قدری کارها رو پیش ببرم.

بابام هنوز از ماجرای روز آشتی ما و پدرشوهر شاکیه.

و به نظرش واقعا موجودات عجیبی هستند این قوم شوهر من! :|

برعکس اقوام دامادمون که به نظر بابام از اقوام خود ما هم خیلی سرترن! :))


+بعدا نوشت: بعد از تموم شدن بدبختی ها و کوزت گری ها،

که پدر و مادر شوهر اومدن و رفتن،

فکر کردم که خوب شد اومدن!

اگر نمیومدن من ناچار بودم سه چهار ساعت بیشتر، تنهایی بچه ها رو سرگرم کنم

و احتمالا با این احوالاتی که امروز داشتم

دیگه کششی برام نمی موند.

خدا خیرشون بده در هر حال که به فکر ما بودن.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۵:۳۹
لوسی می

آقا من یهو یه ایده ی فرهنگی به ذهنم رسیده!

و اساسی جوگیر شده ام!

اساسی هاااا!

میخوام برم تو کار خدمت فرهنگی به خلق الله!



+دعام کنین!

به زودی همکار هم می پذیرم! :)

البته فقط از بین اونهایی که دعام کردن! :دی

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۷:۰۵
لوسی می

چگونه با نارگیل از مهمانان پذیرایی کنیم؟

این گونه!



+انقدر از دیدن این سینیم لذت بردددددم که اصلا نمیشد عکسشو نذارم! :دی

میدونم جوگیرانه ست میدونم!

ولی شما بگین خیلی خلاقانه بود! :))

تابلو شد چقدر خودمو بی هنر احساس میکنم؟! :دی

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۶:۳۲
لوسی می

پسرک تصمیم گرفته هر روز به مامانم و باباش و دخترخاله ش حتما زنگ بزنه.

روزی یه ربع مشغول تلفن هاش ضروریشه!

:)



+حالا دیگه هر روز همه باید بدونن ما ناهار چی داریم!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۶:۲۴
لوسی می

دیشب تصمیم گرفتم یه شله زرد نذری بپزم!

نذریِ واقعی!

دیشب برنج رو خیس کردم

و امروز اولین شله زرد زندگیمو به صورت نذری پختم.

:)




+پسرک عااااشق شله زرده. بهش میگم این شله زرد رو دارم نذر امام حسین درست میکنم.

میگه نه! برای علی اکبر و علی اصغر درست کن!

میگم باشه. برای حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر به این امید که شما و گل پسر هم مثل اونها برادرهای مهربونی باشین.

میگه پس برای علی اکبر و علی اصغر و امام سجاد درست کن! نه نه! برای علی اکبر و علی اصغر و امام سجاد و امام حسین و همه شون درست کن!

بعد یه کم فکر میکنه میگه: پس دختراشون چی؟!

:)

+خلاصه که نذری ما شد نذر اهل بیت امام حسین_علیه السلام.

ان شالله که بپذیرند ازمون.

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۵ ، ۱۵:۱۷
لوسی می