ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۵۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

امروز یهو یه حسی به سراغم اومد،

از اینکه مبادا رفقا دو سال دیگه، سه سال دیگه،

به جایی که همیشه آرزوی من بوده برسند،

و من اندر خم این کوچه بمانم.



+احساسِ باید دویدن بهم دست داده!

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۰۴
لوسی می

الحمدلله ماه رجب هم شروع شد،

و ما به رجب امسال هم رسیدیم.

امسال برای رجب برنامه های ویژه ای دارم،

که کل نیتهاش از این پست شروع میشه.

هرکار میخوام بکنم یه "خدایا ببین" اولش میذارم،

اینطوری کارهایی که در شأن اجرا برای تماشای خدا نیست انجام نمیدم ان شالله.



+یه حداقل انجام هم برای روزهام دارم،

یه نبایدهایی برای روزهام فهرست کردم،

و یه بایدهایی.

دوست دارم امسال بیشتر مناسک مستحب رجب رو انجام بدم،

و برای رمضان آماده تر باشم ان شالله.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۰۱
لوسی می

امروز بعد از یک سال دوستانه دور هم جمع شدیم.

:)

بعد یه بحثی بود از قوانین اجتماعی،

که وسط بحث، یکی از بچه ها بهم گفت یه چیزی گفتی منو تحت تاثیر قرار دادی!

دوبار گفت که این جمله ت خیلی باحال بود!

حالا میخوام برای مستر تعریف کنم

اما هرچی فکر میکنم یادم نمیاد چی گفتم که تحت تاثیر قرار گرفت!

:|

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۲۷
لوسی می

هرشب نزدیک خونه مون مراسم تیراندازی برگزار میشه!

:|



+من نمیدونم این اسلحه رو چرا میدن دست اینا!

+ینی ما کجا زندگی میکنیم؟! وسط میدون تیر! :))


*منظورم اینه که هر شب صدای تیراندازی میاد!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۲۳
لوسی می

الوعده وفا!

اینم همون کنج دنج خونه ی ماست،

که البته موقع تشریف فرمایی میهمانان به محل استقرار سفره هفت سین تبدیل میشه!

درغیر این صورت اون میز هفت سینی اونجا نیست،

و به جاش یه میز و یه صندلی اونجا گذاشته بودم.



+حالا اینکه چرا اینقدر دوستش دارم یکی به خاطر سرسبزیشه،

و دیگری اینکه این نقطه ی خونه، برای من یکی از دو ایراد بزرگ خونه بود،

که حالا با این گلها به صورت موقت مرتفع شده و دوست داشتنی شده!

این کنج، زاویه ی حاده ی ذوزنقه ی قائم الزاویه ی هال خونه ست.

گفته بودم که پذیرایی خونه مون ذوزنقه ای شکله!

و الان دیگه برام ایراد خونه محسوب نمیشه و دوستش دارم.

+من یه خروسِ لگویی برای هفت سین درست کرده بودم که پسرک در اقدامی انتحاری خرابش کرد،

حالا یه جوجه خروس درست کرده تو هفت سین گذاشته!

پیداش کنید! :)

+تخم مرغهای رنگی هم هنر پسرکه،

که اینطوری در کشوی دراور حاوی لباسهای بنده کشف شد!

خودش برداشته بود و رنگ کرده بود و بعدم لای دستمال کاغذی پیچیده و گذاشته بود خشک بشن!


+هرکار کردم عکس خونه به همین شکلِ چرخیده، اینجا ثبت شد! و چرایش هم معلوم نیست!

چون عکسی که بارگذاری کردم درسته اما اینجا با چرخش نود درجه ای نشون داده میشه! :|

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۱۶
لوسی می

دیروز خونه ی عمو،

برای من پر از درد بود،

من هیچوقت تحمل لحظه های حضور در خونه ی عمو رو ندارم،

و دیروز این درد مضاعف شده بود..

خوشحالم که با مامان و بابا رفتیم،

وگرنه من قطعا اشک ریزان از اونجا برمیگشتم..



+خدایا همه ی اموات رو بیامرز،

و همه ی بیماران رو شفا بده

به کرم خودت،

به لطف خودت،

به مهربانی خودت،

که ما دستاویزی جز دعا به درگاه تو نداریم.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۲۹
لوسی می

بس که بد میگذرد زندگیِ اهل جهان،

مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند!



+این بیت رو هر سال به یاد میارم و راستش گاهی احساس میکنم در من صادقه!

من واقعا هر سال منتظر تعطیلات نوروزم!

+راستش هنوز هم از لحظه هام لذت نمی برم و تماماً نگران گذر لحظه هام!

نگران روز چهاردهم،

نگران فرداهاااااا تا نوروز سال آینده،

نگران تکرار سال گذشته،

نگرانِ

تنهایی..

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۲۶
لوسی می

تخم مرغ خریده بودیم.

موقع جمع کردنشون دیدم دو تا از تخم مرغ ها نیست.

میگم تخم مرغها کجان؟

پسرک میگه گذاشتم خشک بشن!

بعد منو برد و تو کشوی لباسهای خودم(!) دو تا تخم مرغ رنگ شده با رنگ انگشتی نشونم داد

که دورش پراز دستمال کاغذی بود!

پسرکم برای سفره هفت سین به صورت خودجوش تخم مرغ رنگ کرده بود! :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۵:۵۱
لوسی می

امسال دغدغه های اقتصادی دارم!

من واقعا تو فکر کردن به دغدغه های اقتصادی کم میارم،

خدا رو شکر که من مسئول اقتصاد خانواده نیستم.

خدا رو شکر!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۵۳
لوسی می

اینجا بهار ما بارونیه :)

گوش شیطون کر، هر روز از اول سال بارون اومده،

یه بارون نم نم و ریز که وااااقعا میطلبه که زیر بارون پیاده راه بری

و نفسسسس بکشی.

ان شالله که سال همه مون پر از برکت باشه،

و دلهامون به سخاوت آسمانِ این روزها.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۳
لوسی می

امروز دعای ندبه ی معهود رو برگزار کردیم.

وَ نَحنُ نَقولُ

اَلحَمدُلِلّهِ رَبِّ العالَمین.



+اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۴۸
لوسی می

امسال بیشتر عشق می ورزم.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۰۷
لوسی می

هنوز هیچی نشده ساعت یک شد!

جهش زمانی به این میگن!



+سال نو مبارک!

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۴۶
لوسی می

کی باور میکنه که خونه تکونی ما هنوز تموم نشده؟!

:|



+کلا بعد از تحویل سال دیگه بی خیال شدیم انگار!

البته فقط شستن زمین آشپزخونه و تمیزکردن راهرو مونده ها!

ولی همونم بی خیال شدیم! :|

+سال نو مبارک!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۴۶
لوسی می