ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

سلام رفقا. 

میدونم تو روزگاری که فشار از همه طرف داره لهمون میکنه، اومدن و حرف زدن من نه تنها کمک نیست بلکه برای خیلی‌ها عذابه. دیروز به دوست بزرگواری در باب جریانات اخیر چیزی گفتم و جواب شنیدم: "آخه امثال شما اگر از این حکومت حمایت نکنید، پس کی حمایت کنه؟".

نمیتونم بگم چقدر قلبم از شنیدن این جمله به درد اومد. جمله‌ای پر معنا و البته تلخ... در مورد ما چی فکر کرده بود؟ ما ساندیس‌خورهای بی‌رگ و ریشه‌ و بی‌شناسنامه و نون به نرخ روز خوری هستیم که نه درد میفهمیم و نه گرونی؟ نه کتک‌خوردن جوان در خیابون ناامن رو میفهمیم و نه مرگِ با گلوله‌ی نیروی انتظامی؟ نه سرمایه سوخته می‌فهمیم و نه درد یتیمی؟ نه تورمِ پانصد درصدی می‌فهمیم و نه سر گرسنه بر بالین گذاشتن؟ 

در مورد ما چی فکر کرده بود؟ حجم جهالت دولت تدبیر رو آخه من چطور براش توجیه کنم.. یه وقتی هست خودت رای دادی و باید توجیه کنی، یه وقتی هست یکی دیگه رای داده و باز هم تویی که باید توجیه کنی!

خیلی دوست دارم مفصل جواب بدم.. ولی درد اینه که گفتنی‌ نیست. حال ما در این روزها اصلاً گفتنی نیست..این روزها یک چشمم اشکه و یک چشمم آه.. من ناامید نیستم اما مملو از دردم..

معترض‌ها که همیشه حرف زدن، مخالفها که همیشه حرف‌هاشونو در لفافه هم که شده گفته‌ن و لایک‌هاشونو گرفتن، فحش‌ها که همیشه سرازیر بوده و جولان‌ها همیشه داده شده... که البته در خیلی اعتراض‌ها حق دارند و حق دارند... اما این وسط ماها بی‌صدا داریم جرعه‌ جرعه جام درد رو سر می‌کشیم و به احترام عزیزی سکوت میکنیم.. این ماییم که استخوان در گلو وسط راهی بی‌بازگشت و پر مانع موندیم. این ماهاییم که نه عقلمون میذاره از این دولت‌های جهالت حمایت کنیم و نه قلبمون میذاره که به این نظام پشت کنیم. این ماییم که تو مغلمه‌ی اسفبار نفاق سران مملکتی گیر کردیم. این ماییم که بارها و بارها در یک قدمیِ غلبه بر خیمه‌ی نفاق، دستور اومد که برگردید... وای که هیچکس حال ما رو نمیفهمه... هیچکس نمیدونه گذشتن از اون ضربت آخر شمشیر یعنی چی... هیچ کس نمیفهمه که تن دادن به حکمیت اشعری، برای مالک یعنی چی..


+این روزها و سالها مدام باید روضه مالک اشتر در صفین بخونیم اصلاً.

++فرمود: دقت کنید ببینید اون شخصیت‌های تاریخی از یاران ائمه که در تاریخ آنها را ستایش می‌کنیم، به خاطر درجات عرفانی و عبادیشون نیست که ستایش میشن، بلکه به خاطر موضع‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی به موقع و بصیرت سیاسی و اجتماعیشونه که در تاریخ به عنوار یاران باوفای ائمه ماندگار شده‌اند...

+بخشید که کامنت‌ها بسته است. دوست دارم بدونید که همیشه بودنتون و رفاقتهامون رو شاکرم..♡♡♡

موافقین ۲۴ مخالفین ۴ ۰۲ آذر ۹۸ ، ۲۲:۲۷
لوسی می