ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1362.

يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۵ ب.ظ

وقتی میخوام بنویسم

هیچکدوم از جملاتم جور نمیشن

اما وقتی قرار نیست چیزی بنویسم

جملات ایده الم تو ذهنم رژه میرن!

چرا آیا؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۶
لوسی می

نظرات  (۳)

۲۶ مهر ۹۴ ، ۲۰:۲۷ مامان محمدمهدی
منم با یه همچین پدیده ای روبرو هستم
از بس که ذهنامون فعالن یا شاید مربوط میشه به بی حوصلگیمون در نوشتن:))
البته شما که بنظرم خیلی خوب مینویسی 
نوشتن منو ندیده بودی:))
پاسخ:
نمیدونم والا! ولی نویسندگی برای من یک آرمانه. هرچند که اصلا توش قوی نیستم اما واقعا عاشقشم.
هم عاشق خوندن و هم نوشتن! در حدی که مامانم گاهی میگه تو اگه به خودت و ذهنت میرسیدی شاعر میشدی!
اما خب نوشته هام اصلا چنین چیزی رو نشون نمیده!
به نظرم بیشتر برای نویسنده و شاعر شدن باید ژنش رو میداشتم یا یه مجله ی زرد پیدا کنم که منو بپذیرن! خخخخخ!
۲۷ مهر ۹۴ ، ۰۸:۵۰ مامان کوثر
بی اغراق هرروز میخونمت، حتی چندبار!!!
ولی کامنتم نمیاد!!
پاسخ:
قربانت!
عزیزم راحت باش دوستی ما فراتر از اونه که با کامنت پابرجا بمونه :)
منم میخونمت. اتفاقا گاهی کامنتم هم میاد اما یهو پامیشم میرم سراغ یکی از بچه ها یا یه کاری، که بعدش هم یادم میره که اصلا کامنت رو گذاشتم یا نه!
۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۶:۵۱ کوثر متقی
مشکل اکثرمون :)
پاسخ:
آره دیگه. اگه اینطوری نبود که همه مون نویسنده بودیم!