ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1952.

چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۴۲ ب.ظ

مستر برای تبریک روز پدر،

با بچه ها رفت خونه ی پدرش.

و از من خواست که نرم!

:|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۱
لوسی می

نظرات  (۵)

۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۴۵ مامان محمدمهدی
این نکته مثبتیه یا نه؟
بنظر من که مثبته:)
پاسخ:
نمیدونم!
من هم میتونم مثبت ببینمش هم منفی!
اما ابعاد منفیش برام پررنگ تره..
این یعنی مهر و امضا زدن پای قرارداد نانوشته ی قهر دو طرفه!
چرا؟!
پاسخ:
لابد حس کرد باباش دوست نداره منو ببینه! ههه هه!
عجیب!
پاسخ:
برای من هم عجیب.
۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۷ مامان محمدمهدی
خواستن شما به رنج و دلهره و اضطراب و... نیفتی و برخلاف خواسته ت کاری نکنی؛شاید البته
اطلاعاتم محدوده ولی اگه این باشه نکته خیلی مثبتیه و به همه بدیاش میچربه 
پاسخ:
آره یه جنبه ش این بود و یه جنبه دیگه ش پیشگیری از اتفاقات غیرمترقبه احتمالا.
البته مستر توضیحات خاصی ارائه نمیده ولی من فکر میکنم میخواد اوضاع در جنگ سرد باقی بمونه تا اینکه با یه برخورد غیرقابل پیش بینی از جانب پدرش
به جنگ گرم برسه!
از مستر خان شما بعید بود :/
از شما که قبول کردی دیگه بعید تر :/
یعنی باور کنم هیچ مخالفتی نکردی باهاش ؟!
پاسخ:
چی بگم والا!
مستر هم مونده چه بکنه! :|
من که نه بابا! هزار بار خواستم که بی خیال شه
هرچند! گاهی باید مسئولیت تصمیم گیری و تدبیر در امور رو دودستی تقدیم شوهرجان کرد
هرحتی وقتی ایمان داری که درست نمیگه..(البته در شرایط غیر از حلال و حرام)