ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

2049.

پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۵۹ ق.ظ

کلا ذهنم درگیر و پر از رویاپردازیه..

از دکوراسیون خونه

تا خرجهایی که باید بکنیم،

و دور ریز هایی که خواهیم داشت،

و دوست نداشتنی هایی که با خودم نمی برم،

و حتی!

حتی اینکه خوب نیست من با دلخوری از این خونه برم..

و چه کار کنم که همه چیز خوب بشه..

و حتی تر!

حتی تر اینکه خوبه قبل از رفتنمون،

برای پدر و مادر مستر هدیه ی خوبی بخریم..

من باب تشکر..

تشکر بابت اینکه اینجا بودیم..

همین!



+و شاید کمی باب ایجاد محبت!

شاید!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۲۳
لوسی می

نظرات  (۱۰)

هدیه خوبه 

پاسخ:
:)
۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۴۵ مامان محمدمهدی
با این رویاپردازیها خیلی آشنام 
گرچه بعدش به ذوقم خورد
با هدیه موافقم ولی همه جوانبو بسنج تا یوقت نتیجه عکس نده و اعصابتو خط خطی نکنه
بهرحال الان خانواده همسر به احتمال زیاد خیلی ناراحت و بی اعصابن بابت رفتن شما در آینده نزدیک
پاسخ:
از اینکه نشه رویاها رو اجرا کرد؟
آرهههه معمولا تو ذوق آدم میخوره.
آرهه ولی نتیجه ی عکس که نمیده. نهایتش اینه که نتیجه نمیده
و من در این شرایط اعصابم خط خطی نمیشه چون کاری رو که میدونستم درسته انجام دادم. بقیه ش دیگه با من نیست.
اما اگر کاری رو برای نتیجه انجام بدم و نتیجه نده چرا اعصابم خط خطی میشه. این از اونا نیست :)
نمیدونم!
نمیدونم حسشون چیه.. من که خیلی یه جوری ام!

۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۰۹ مامان محمدمهدی
منظورم این بود که یوقت مثلا کادوتو قبول نکنن یا ی حرفی هم زده شه که ناراحت شی بهرحال نمیتونی بگی ناراحت نمیشم یا اعصابم در برابر این رفتارها خط خطی نمیشه حداقل چند روزی ذهنتو مشوش میکنه. برعکس هم یعنی تو منظورت محبت باشه و رفع کدورت ولی اونا برداشت دیگه ای کنن و نتیجه ش ابجاد کدورت بیشتر بشه.
نه رویاهات احتمالا خیلی به واقعیت بپیونده مورد ما خاص بود.بعد 6 سال پیش خرید کردن خونه وقتی رفتیم خونه رو دیدیم من اصلا خوشم نیومد از خونه و نرفتیم توش با اینکه قبلش کلی رویاها ساخته بودم براش:))
پاسخ:
آره درست میگی. این احتمالات هم هست واقعا :(
بعد چه کار کردین؟ فروختین رفتین یه جای دیگه؟؟
خب دوباره رویاها شکل گرفت دیگه :)
الان ذهن منم پر رویای دکوراسیون خونه آینده خودم شد ^_^

بازم تبریک مجدد بابت صاحب خونه شدن :)
پاسخ:
:)
وااااااای.. ان شالله به زودی و پر از عشق :)
متشکرم.
۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۱۵ مامان محمدمهدی
5 سال خونه مادرشوی بودیم
بخاطر تولد م م و اینکه باید سرکار میرفتم و مامان میخواستن بچه رو نگه دارن اومدیم مستاجری نزدیک خ مامان و همون سال هم یه خونه رو پیش خرید کردیم تا امسال که بهمون تحویل دادن یعنی بعد 6 سال و فکر میکردیم که دیگه میریم خونه خودمون و از مستاجری درمیاییم  و رویاسازی که متاسفانه خوشم نیومد ازونجا و قبول نکردم بریم لذا همچنان تو همین خونه که نزدیک به 7 سال داره میشه مستاجر مانده ایم با ماهی1 و 800 کرایه و یه عالمه پول پیش.اون خونه هم همینطوری دست نخورده مونده نه فروختیم و نه اجاره دادیم چون همسر دلش نمیاد کاریش کنه و میگه زن دومشو اونجا خواهد برد:))
پاسخ:
عجب!
من فقط میتونم بگم بدیهتاً شما در طبقه ی لارج جامه هستید! :))
افزین. عالی بود
پاسخ:
:)
۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۳۱ مامان محمدمهدی
:)))))
بدیهتا اشتباه گفتی:)))
با سیلی صورت سرخ میکنیم:)))))))))
پاسخ:
:))
خب قطعا در هر طبقه ای که باشی دست بالای دست بسیاره.
اما الان شما یکی از دستهای بالا هستین. آخه کی میاد خونه ی خالی رو رها کنه یه جا 1.8 میلیون اجاره بده خواهر من؟؟! جز دستهای بالا؟!
حیف اون خونه! لااقل نمیخواین برین اونجا و نمیخواین ازش کسب درآمد کنین بدین یه زوج مستحق مجانی زندگی کنن تاااااا وقتی که همسر شما تجدید فراش کنن! خخخخ! :دی
۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۴۸ مامان محمدمهدی
فعلا اجاره ندادیم ولی شاید بعدا بدیم و اینکه تهدید شدیم ما به همسر دوم:)) این نکته ش مهمه خواهر
ولی واقعا حیفه خودم هم گاهی پشیمون میشم ازینکه نرفتم بشینم توش ولی خب چند تا ایراد داشت که اصلا برام قابل توجیه نیست رفتن و توش نشستن.اگه زن خانه دار بودم میرفتم مخصوصا که متراژش دوبرابر خونه الانمونه که توش مستاجریم
پاسخ:
:)
آره واقعا این تهدید خیلی وحشتناکه! باورت میشه من اصلا جنبه ی این مدل شوخی های مستر رو ندارم! البته الحمدلله اصلا مستر هم اهل چنین شوخی ای نیست اما منم اصلا جنبه شو ندارم! :|
خیلی بی جنبه م نه؟
کنجکاو شدم! ایراداتش چیه مگه؟!

مبارکه خونه جدید
پاسخ:
ممنونم عزیزم :)
۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۰۵ مامان محمدمهدی
ولی من خیلی تو این مدل شوهی باجنبه م عوضش:) و البته همسر هم زیاد اهلش نیست و شاید سالی یکبار هم این مدل شوخی رو نداشته باشن نه با من و ته با کس دیگه ولی خب وقتی من قبول نکردم تو خونه ای که 6 سال منتظرش بویم بریم بشینم تیری انداخت بلکه از تهدیدش بترسم: دی
ایراد اصلیش در مسیر ترافیک بودن این خونه بود طوریه من بجای یک ربع زمانیکه باید از اداره طی کنم تا خونه رو مثل الان باید ظرف 1 ساعت طی کنم و در ترافیک اونم و عملا بچه هام زابراه میشن و خودم و ... درحالیکه خونه جدید تا محل کار همسر یک مسیر کمتر از ده دقیقه میشه درحالیکه الان همسر تا محل کار روزانه دو ساعت در رفت و آمدن تو ترافیک و خدارو خوش نمیاد که اوضاع من و بچه ها بدتر شه و اوضاع اوشون عالی.
بعد ایراد مهم بالا ایراد بعدی حمام و دستشویی اون خونه ست که علیرغم متراژ خیلی بالای خونه بسیار کوچیک درآوردنش یعنی باندازه حمام و دستشویی ی خونه نهایتا 100 متری و این خیلی حرص منو درآورد.سومین ایراد ستونهای خونه ست.تو پذیرایی خونه دو تا ستون به چه بزرگی درآوردن و در توجیه میگن همه برجها چنین هستن و ناگزیر از ستون داشتن.چهارمین ایراد اتاق خوابهاشه که کمد دیواریاشون خیلی کمه و خودشون هم بزرگ نیست و لازم بود حداقل ی خوابش معقول بزرگ باشه.یعنی ی پذیرایی و ی نشیمن به چه بزرگی درآوردن و در کنارش خوابها و حمام دستشویی کوچیک 
و اینکه کلا به ذوقم خورد چون اصلا با رویاپردازیهای من جور نبود خونه:))
پاسخ:
آره خب یه بار در یک عمر اشکالی نداره اما کلا من آدم بی جنبه ای ام!
جالبه برات بگم که به جز مسیر ترافیک و ستون، بقیه ی ایرادات رو خونه ی ما هم داره!! تازه چند تا ایراد خنده دار دیگه هم داره! :))
برای همینه که من و مستر هنوز تو کفیم که چی شد اینجا رو خریدیم! ههههه ههه!
ولی من مثل یک همسر خوب و نمونه میرم و اونجا زندگی میکنم! :) بعله!
این جمله ت خیلی جالب بود: "و خدارو خوش نمیاد که اوضاع من و بچه ها بدتر شه و اوضاع اوشون عالی."
:))
حالا جالبه ما دو بار تا به حال خونه پیش خرید کردیم و هر دو بار هم نقشه ی خونه رو با متراژ، از همون اول نشونمون دادن.
ان شالله به زودی یک خونه ی عالی با همه ی ایده آلهات روزیتون بشه.