ماجراهای من و خودم!

پاسخ:
عه! مگه سخت میگرفتی؟
از دلشون درآر اگر دلشون رو شکستی.
این آقایی که میگم گویا دل خیلی ها رو شکسته.
و برام جالبه که همه ی نسل قبلیِ ما، با هر بار دیدن عروس و دامادهاش همینو میگن.
البته قبلا هم برای بچه هاش میگفتن اما خب، با ازدواج بچه ها کارش سخت تر شد :(
خدا از سر تقصیرات همه بگذره الهی.
و از ما هم که اینقدر غیبت شنیدیم هرچی هم میگیم خب به ما چه! میگن نهههه! باید بدونی که چوب خدا بی صداست عزیزم! :|

پاسخ:
منم خیلی نگرانم. باید به خدا سپرد و در حق بقیه از خدا جلو نزد.
یادمه یه سخنرانی از حضرت آقا شنیدم که می گفتند بعضی ها میگن نمازجماعت در بعضی ادارات اجباریه و همه ملزم به شرکت در نماز اول وقت و جماعت هستند، و بعضی هم میگن باید اینطوری بشود؛ بعد گفتن که آدم می مونه تو کار اینها، خدا خودش اجازه داده ملت نماز رو فرادی بخونن و یا تا زمان غروب به تاخیر بندازن شما برای چی از خدا میخواید جلو بزنید. نماز اول وقت خوب است و کلی تاکیدات بر استحباب داره اما حق نداریم کسی رو وادار به رعایتش کنیم. (نقل به مضمونه)
متاسفانه امثال این جلو زدن ها در جامعه ی مذهبی خیلی زیاد شده و اصرار داریم همه به سبک زندگی ما پایبند باشن و رفتارهاشون در بهترین حد ممکن باشه.
برای هم دعا کنیم. :)

پاسخ:
عجب! :|
مَردم! :|

پاسخ:
خب پس هیچی دیگه. نهی از منکر که نمیشه نکرد. خوب میکنی اتفاقا.
آقا منم پسرک که کوچک بود مستر هی می بردش خونه مادرش و اونها هم هی بچه رو فرت و فرت به رقص تشویق می کردن و گاهی هم میشنیدم که آهنگهای نامطلوب براش میذارن آی من حرص میخوردم بهشون هم میگفتم اینا توجه نمیکردن. تا اینکه یه روز که درجمع مامان مستر تلاش کرد که پسرک به رقص بیاد( حالا رقص که میگم بچه ی زیر یک سال رو میگما! نه اینکه پاشه بره وسط در حد تکون دادن خودش با آهنگ که نوعی غریزه ست اما خب با تحریک بیشتر میشه) منم شاکی شدم و مثلا برای توجیه جمع از این بابت که ما اهل این کارها نیستیم گفتم که ما هرچی برای پسرک دعا و قرآن پخش می کنیم تا میره بالا عوضش رقص یاد میگیره. مادرشوهرمم هیچی نگفت.
بعد من تاشب خودمو خوردم از ترس همون عاقبته. گفتم مبادا با همین حرفم، دل مامانش شکسته باشه و بعد رو سرنوشت بچه اثر بذاره و بیا و درستش کن.
دیگه روز بعد رفتم در حضور مستر، رسما عذرخواهی کردم! :|
البته مادرشوهرمم گفت نه ناراحت نشدم تازه مهم هم نیست تو هرچی بگی هم من باز کار خودمو میکنم! :|
کما اینکه همچنان وضعیت ادامه داره اما من عذرخواهیمو کردم ته دلم آروم شد. بعدم دیگه سپردم به خدا عاقبت بچه هامو.
البته این گفتنم کار اشتباهی نبود کما اینکه بارها گفته بودم از این آهنگها براش نذارین(هرچند هیچوقت اثر نکرد)، اما اونطور گفتن و در جمع گفتن کار بدی بود.

پاسخ:
چقدر صبورن این خانواده در برابر شما که بماند، به نظرم این روش درست نیست.
شما داری بچه ها رو تو آکواریوم امنی بزرگ میکنی!  البته این به این معنا نیست که بگم کلا باید بچه ها رو رها کرد
اما مته به خشخاش گذاشتن هرگز جواب نمیده.
بعد یادمه که یه بار گفتی تو خونه تون بکن نکن جریان نداره این که خلاف اونه که! :|


+حالا رقص که من گفتم رقص بچه ی زیر یک سال بود که خودش رو  تکون میده نه اینکه پاشه بره وسط! اونم با نای نای نایِ دهانی! خخخخ! نه موسیقی!
البته من شنیدم موسیقی هم بذارن که بهشون هم گفتم ولی بی فایده بوده. توجیهشون هم اینه که این موسیقی سنتی و محلیه. درست هم میگن اما من نمی پسندمش.
اما موسیقی جاز و پاپ که نمیذارن که!
در هر حال دل شکستن نتایج بدی در پی خواهد داشت مخصوصا در این موارد که مخالفت ما با سبک زندگی اونهاست نه اینکه رخداد حرامی اتفاق بیفته.

پاسخ:
اشکالی نداره که بچه ها تو جامعه برای این موارد مثل عقب مونده ها بشن مشکل حریص شدن علی ما منع هست.
ولی من خودم هم به یه سری اصول نبایدی اعتقاد مبرم دارم. اما تمام تلاشم اینه که در برابر مستحبات و سخت گیری های خودم بچه ها رو فدا نکنم.
یعنی هرچی حلاله آزاده حتی اگر من ترجیح بِدم نباشه.
الهی که همه مون عاقبت بخیر شیم.