ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3181.

شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۲۱ ق.ظ

امروز بعد از یک سال به یکی از شبکه های اجتماعی پژوهشگرانه سر زدم

و دیدم یکی از دوست داشتنی ترین اساتیدم منو فالو کرده!

:)



+استاد سایه ات به سرم مستدام باد. :)

+تصور کردم که احتمالا اکثر دانشجوهاش رو فالو کرده باشه

اما وقتی نگاه کردم دیدم فقط سی نفر رو فالو کرده که هیچکدومشون رو هم من نمیشناسم!

بعد برای اینکه بیشتر ذوق کنم و خودمو تحویل بگیرم،

تصور کردم که منو به عنوان پژوهشگر خوبی به یادش داشته! ههههه ههه! :)

البته شما که میدونین من واقعا یک آدم خیلی معمولی ام! و یک دانشجوی خیلی معمولی تر!

فقط دلم تنگ بشد بسیار..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۹
لوسی می

نظرات  (۶)

۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۹:۱۳ مامان محمدمهدی
از پایان نامه چه خبر؟:))
پاسخ:
:))
اتفاقا فکر میکنم منظورش از فالو کردن هم همین بوده! خخخخ!
آخه داور پروپوزالم بود و گیرِ ایشون باعث شد من دلم نسبت به موضوع پایان نامه م سست بشه :(

۱۹ تیر ۹۵ ، ۱۲:۲۲ فاطمه لاهیجانی
برای پایان نامه نباید دلتون سست بشه، استادی که گیر میده به موضوع یعنی دلش میخواد شمارو در انتخابتون مصمم ببینه، اگه سست بشین باعث میشه خیلی کارتون عقب بیفته. چون تجربه شو داشتم گفتم
گیر یکی از اساتیدم باعث شد حسابی رو موضوع تمرکز کنم و پایان نامه م عالی بشه! اون موقع پسرم خیلی کوچک بود و اصلا باورم نمیشد که پایان ناممو تموم کنم چه برسه به اینکه عالی دربیاد.
ان شاءالله موفق باشین و این بار سنگین پایان نامه رو زمین بذارین.
پاسخ:
آره خب دقیقا این باتلاقیه که توش گیر افتادم. البته استاد نمیخواست منو مصمم ببینه! میگفت موضوع تو در سطح بین المللی خوبه اما در ایران اصلا جواب نمیده و باید گفت تهش که چی؟! اینا رو بفهمیم و پیدا کنیم که چی بشه! :|
این شد که من سست شدم! البته که پروپوزالم تایید شد، اما مشکل اینه که کارم سنگینه و اگر قرار باشه نتیجه ش "که چی؟" داشته باشه برام خیلی اسفباره. الان واقعا تو این مدت یک سال مرخصی همه ش با موضوع کلنجار میرم و خیلی دوست دارم بدون تغییر پروپوزال تغییری در موضوع ایجاد کنم که نمیشه! فکر میکنم باید مجددا پروپوزال بنویسم و این برام اصلا جذاب نیست و بازگشت به نقطه ی صفره. حالا نه صفرِ صفر! ولی صفر! در حالی که اکثر کار عملیم تموم شده و نباید دیگه اینقدر طول میکشید. ولی دلم راضی نمیشه به انجام موضوعی که تهش بخوان بگن خب اینا رو پیدا کردی که چی؟! :|
بعد میترسم همینو ادامه بدم و به توجیه عدم کاربردی بودنش در کشور نمره ی خوب نگیرم. اینه که سست میشم.
چقدر دلچسبه که نمره ی خوب گرفتین، هرچی آدم سختی بکشه با نمره ی خوب از جونش میره بیرون! نه؟
شما دانشجوی دکتری هستین؟ :) از صمیم قلب میگم خوش به حالتون :)
۱۹ تیر ۹۵ ، ۱۴:۰۱ سوره کوثر
آره واقعا
به قول بعضی اساتیدمون، تو کشور ما به پایان نامه به چشم یک کار روتین اداری باید نگاه کرد! دفاع کنی و تموم. وگرنه گیر میفتی. اونم چه گیری!
پاسخ:
بله واقعا انگار برای همه همینطوره. هیچ وقت نباید بیش از حد دل بسوزونی.
۱۹ تیر ۹۵ ، ۱۹:۳۰ گروه فرهنگی صبح امید
نشد
پاسخ:
چی نشد؟؟!
۲۲ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۰ فاطمه لاهیجانی
سلام دوباره، خب ماجرای من هپی اند بود و واقعا خستگیمو درآورد و تونستم ادامه بدم و بله دانشجوی دکتری هستم. خیلی ممنون
از صمیم قلب آرزو میکنم شماهم پایان نامه رو به خوشی و پایانی شیرین تموم کنین، چون قشنگ درکتون میکنم با بچه بار پایان نامه چقدر رو دوش آدم سنگینی میده.
پاسخ:
آره واقعا برای همه پایان نامه ای هپی اند رو آرزو میکنم چه لفظ خوب و به جایی! :)
برای شما هم موفقیت روز افزون خانم دکتر :)
متشکرم.
۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۱۹ دُچــــ ــــار
عاره ما میدونیم شما خیلی آدم متواضع و فروتنی هستید :)
پاسخ:
بله متشکرم.