ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3180.

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۲۴ ب.ظ

برای اولین بار در عمر پنج ساله ی وبلاگ نویسیم به بازی وبلاگی دعوت شدم.

و کلی هیجان زده شدم که کسی منو دعوت کرده! :دی

و همون دقایق اول که اسممو دیدم به تک تک سوالات هی فکر کردم که چی بنویسم! خخخخ!

عقده ای بازی به تمام معنا!

حالا بعد از فروکش کردن هیجانات،

در این بازی شرکت میکنم که به دعوت و لطف آقای فروتن احترام گذاشته باشم.


+چی بخونیم؟

چهل حدیث امام و معراج السعادة ی احمد نراقی رو حتما بخونین! (من خودم هنوز هیچکدومشون رو تموم نکردم. :دی)

اگر والد هستین، کتاب بچه ها بهشتی هستند از جان گری و کتاب 365 بازی با بچه ها رو بخونین که تو وب قبلا گفته بودم.

در شرایط عمومی هم سعی کنین همه چیز بخونین اما به وقتش! وقتی کتابها رو بخونین که سن و سالتون بهش بخوره!

مثل من نیاین "منِ او"ی امیرخانی رو تو سن بیست و چند سالگی بخونین و بعد فکر کنین که چقدر مسخره ست! و چقدر بیخودی مشهور شده!

و وقتی به کسی پیشنهاد میدین که کتابی بخونه به سن و سال خودتون و اوشون توجه کنین و کتاب روی ماه خداوند را ببوسِ مصطفی مستور رو به یک آدم سی ساله پیشنهاد ندین وگرنه کتاب کلا ضایع میشه! البته این نظر منه! مگر اینکه طرف رو خووووب بشناسین و سلایقش رو.

یه نکته ی دیگه هم توجه کنین که هرکس کتابی معرفی کرد فرت نرین بخرین بخونین! به تفاوتهای شخصیتی تون با اون شخص توجه کنین!

مخصوصا اگر داره رمان معرفی میکنه! حالا در مورد کتابهای علمی و آموزشی میشه به توصیه های همه توجه کرد اما در مورد رمان نع!

حالا اینکه من چی میخونم، باید بگم که من هرچی که باشه میخونم! هر کتابی دستم بیاد میخونم. معمولا رمان نمیخرم و از کتابخونه ها میگیرم.

اما چیزی که دوست دارم کتابهایی با ایده های خلاقانه ست. من کتاب "کوری" رو تو این وب معرفی کردم که تا حالا جذاب ترین کتابی بوده که خوندم، اما به خاطر ایده ش این کتاب رو دوست داشتم. من از رمان های تکراری ازدواج و عشق های تکراری و تکراری و تکراری خوشم نمیاد! جذابیتی نداره که دو نفر اتفاقاتی مثل همه ی افراد رو تجربه کنن! مگر اینکه حرف جدیدی بزنه یا تعریف جدیدی ارائه بده یا اتفاق جدیدی بیفته.. من کتابی رو دوست دارم که دست آویز جدیدی برای بیان حرفش داشته باشه، و مثلا کوری از اون کتاب ها بود..

به یک نکته ای در کتاب خونی اعتقاد دارم اونم اینه که ادبیات شهیر ایران و جهان رو باید خوند. خیلی بده که کسی در سن سی سالگی باشه و هیچ کتابی از محمود دولت آبادی نخونده باشه، یا جمال زاده رو نشناسه، یا از جلال چیزی ندونه، یا کتابهای جان اشتاین بک رو ندیده باشه و یا از ویکتورهوگو و چارلز دیکنز و شکسپیر و بقیه چیزی نخونده باشه. البته بد بودنِ این موضوع رو فقط یک چیز تعیین میکنه اونم ادعای شما در مورد کتاب باز بودنه. اگر کتاب باز نیستید که هیچی! اما اگر ادعای کتاب بازی دارین خب اینها رو بخونین و بعد ادعا کنین! :)

گاهی به این فکر میکنم که دوست دارم وقتی پسرک کتابهای نویسنده های مشهور رو برای کنکورش حفظ میکنه بهش بگم من همه شو خونده م! خخخخخ! بتونه رو من حساب کنه که براش بگم خوشه های خشم از چی حرف میزد و یا جان کریستوفر سبک نویسندگیش چطور بود! ههههه ههه!


+دقیقتر که فکر میکنم می بینم من معمولا کتاب رو برای ریا میخونم! که به کسی بگم اینو خوندم! کلا نمیشه کتابی بخونم در موردش با کسی حرف نزنم! :|


+چی ببینیم؟

خیلی سلیقه ایه، من فیلم های خانوادگی رو دوست تر دارم. حتی فیلم های اکشن و تراژدی و درام و هرچی که هست رو دوست دارم خانوادگی باشه. یعنی تو فیلم پای یک خانواده در میون باشه!! یه زمانی با بازیگران فیلم انتخاب میکردم. مثلا وقتی بعد از ظهر سگیِ آل پاچینو رو دیدم افتادم رو دور دیدن فیلم های آل پاچینو! یا وقتی فرار نیمه شبِ رابرت دنیرو رو دیدم یه مدت همه ش رابرت دنیرو میدیدم. بعد اگر فیلمی می بود که این دو با هم توش بازی می کردن دیگه برای من ایده آل محسوب میشد مثل مخمصه! که اصلا اسم اصلی فیلم یادم نیست و ترجمه ای که تلویزیون پخش کرد رو یادمه!
از تماشای فیلمهای پایان باز خیلی خوشم نمیاد و ترجیح میدم فیلم انتها داشته باشه و انتهاش هم غافلگیرانه باشه مثل فیلم unknown.
اما آخر همه ی اینها بگم که اصلا از بچگی اهل فیلم نبودم. و الانم نیستم و اگر گه گداری فیلمی تماشا میکنم از صدقه سر تأهل و مستر دوستی است! هرچند که سلیقه ی مستر خیلی با من متفاوته ولی خب.. بالاخره جاهایی با هم به توافق می رسیم که چی ببینیم!
و یا فیلمی باشه که کسی که سلایقش باهام جوره بهم معرفی کنه.


+چی گوش بدیم؟

من الان روزگاری نه چندان کوتاهی است که هیچی گوش نمیدم. کلا دارم دور موسیقی رو خط میکشم اما همچنان موسیقی های اشخاصی مثل سراج و اصفهانی منو به وجد میاره، اگر چیز جدیدی ازشون به دستم برسه که نمیرسه!

یه ترانه هم از محمد علیزاده هست که تیتراژ ماه عسل بود و اون ترانه رو من و مستر پارسال روز تولد امام رضا_علیه السلام در حس و حال و شرایطی خاص خیلی اتفاقی تو ماشین شنیدیم و واقعا برای من حس خاصی رو برای همیشه ثبت کرد.. که هر بار تو تلویزیون یا جایی بشنومش میرم تو اون حس و حال.

و البته ترانه های نوستالژیک.

اما از من به شما نصیحت خیلی دنبال موسیقی نباشید.


+چی بازی کنیم؟

هرچی بازی میکنین خانوادگی بازی کنین! بازی هایی انتخاب کنین که خانوادگی و دورهمی باشه، مثل منچ که پای ثابت بازی های من و خواهرم در کودکی و ایام فراغت بود. در حدی که دیگه چشم بسته تاس میریختیم و بازی می کردیم :)) هعی..یادش بخیر :)

در دوران تجرد من یه بازی کامپیوتری انجام دادم به نام ولفنشتاین، که خیلی برام هیجان انگیز بود. البته خیلی هم جوون بودم اما اون تنها بازی ای بود که هیجانش هنوز هم در من هست و گاهی هنوز با برادرم در مورد صحنه ها و اتفاقاتش صحبت میکنیم. البته یه دلیل حس خوبش این بود که با خواهر و برادرم خانوادگی و دورهمی بازی میکردیم. من بازی میکردم اونها جو میدادن! :)) همونی که اول گفتم!! خانوادگی بازی کنین :)


+چی بخوریم؟

شیشلیک رستوران ارم شاندیز رو حتما تجربه کنین! :))

این تنها پیشنهاد خاص و باکلاسیه که دارم و طعمش برام موندگار شده و در ذهنم شده یک خاطره ی طعم دار!

اما در مورد غذاهای دیگه من عاشق غذای خونگی ام. هرچی باشه.. قرمه سبزی، ماکارونی و همچنین فست فودهای خونگی منو خیلی هیجان زده میکنه. اما در کل به صورت دوره ای عاشق غذاها میشم! ینی یه مدت جوِ پیتزا و ساندویچ خونگی منو میگیره و یه مدت هم خورش و غذاهای خونگی!! کیک مرغ رو هم پیشنهاد میکنم درست کنید و بخورید. این روزها عاشق کیک مرغِ پررررر سُسم. چیزی که برام مهمه اینه که خونگی باشه.


+شعر؟

حافظ و سعدی که اصلا تعریف و توصیه نمیخوان و خیلی هنر نمیکنم که بگم عاشق اشعارشونم، اخوان ثالث و قیصر رو هم من خیلی دوست دارم. اصولا آدم اهل شعری هستم و شهریار و نیما رو هم میخونم و ترانه های خاصشون رو دوست دارم. رو شاعرها تاکید خاصی ندارم اما اینهایی که نام بردم شعرهای همیشه قشنگی دارن :)


+کجا بریم؟

کربلا حتما برین. کربلا جایی واقعا رفتنی است. و مشهد که دیگه گفتن نداره هرکس رفته بخشی از قلبش رو گذاشته و برگشته..

من خیلی دوست دارم که سفر خارج برم. دوست دارم که یه تجربه ی هیجان انگیز از سفر به خارج از کشور داشته باشم. نمیدونم اصلا شدنی هست یا نه! اما خب دوست دارم فقط محض تجربه برم، فقط تجربه نه کلاس گذاشتن و یا تو مد روز بودن! میخوام فضایی کاملا متفاوت رو تجربه کنم.

تو ایران شیراز و اصفهان رو واقعا دوست دارم و اگر قرار باشه برم سفر به یک جای سیاحتی و تکراری، شیراز در اردیبهشت اولین گزینه مه!


+ورزش؟

اسکی روی آب رو خیلی دوست دارم ولی تجربه نکردم (نه بابا!! :دی) یه بازی جدیدی اومده که با فشار آبی که از پاپوشهاشون خارج میشه رو هوا چرخ میزنن، تو تلویزیون نشون میداد و من عاااااشق اون شدم و میدونم حسرتش تا ابد به دلم می مونه! اسب سواری رو هم عاشقانه دوست دارم اما ان شالله که حسرتش به دلم نمی مونه، شنا و پیاده روی تو پارک اونم اول صبح رو هم بسیار می پسندم :)



بسیااار سپاس :)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۶
لوسی می

نظرات  (۱۵)

۲۶ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۵۰ مهراد فروتن
ممنون 
خیلی جامع و کامل بود :)

پاسخ:
لطف دارین. ممنون از شما برای دعوت من به این بازی :)
+بعدا نوشت: چقدر غلط املایی و نگارشی داشتم! کاش میگفتید! خوندین واقعا؟! :)
سلام
اووووو چه توضیحات کاملی
بابا کتاب خون حرفه ای (:

پاسخ:
هههههه هههه هههه!
نه بابا کتاب خون حرفه ای نیستم واقعا. مخصوصا از وقتی مادر شدم که خیلی کمتر کتاب میخونم..
واقعا خوندی همه شو؟ خودم که دوباره خوندم فکر کردم که عجب پرحرفم من! خخخخخ!
سلام :)
اره همه شو خوندم (:
تفکراتت برام خیلی جالب بود خیلی تو این موارد با هم متفاوتیم. من تا الان فکر می کردم که ما خیلی به هم شبیهیم
پاسخ:
راس میگی؟ بد شد ینی؟ :دی
من رسما شما رو به این بازی دعوت میکنم. دوست دارم بخونمت. نوعی بیوگرافیه:)
تو وب بلاگفات بنویس.خب؟
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۵۳ مامان محمدمهدی
آفرین چه کتاب خون
من کاملا در کتاب بی ادعام و فقط از همینجا کتاب تفسیر نور آقای قرائتی رو بهت پیشنهاد میدم بخونی.از نظر خودم آدم هیچی نخونه ولی این تفسیرو بخونه حتما.خلاصه کوتاه مفید:)
پاسخ:
نه بابا اینطوری ها هم نیستم. بیشتر نظراتمو گفتم تا اینکه واااقعا کتاب خون باشم. البته کتاب باشه میخونم اما خب این روزها زیاد دنبال کتاب نیستم. ینی فرصتش رو ندارم
چشم من میخونم حتما. قبلا هم گفته بودی:)
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۵۶ مامان محمدمهدی
یکی یکی میخونم و نظرمو میگم
منم تقریبا فیلم نمیبینم.البته امسال تو تعطیلات عید فطر کولاک کردیم و 4 بار سینما رفتیم و فیلمهایی یکی از یکی بیخودتر دیدیم(البته یکیش که راجع احمدتوسلیان بود خوب بود)
آهان راستی تئاتر هم رفتیم البته تئاتر کودک سه بار رفتیم .اوصیکم به تئاتر کودک:))
پاسخ:
اوه ممنون از دقت نظری که به خرج دادی و با حوصله برای همه ش کامنت گذاشتی.چهار بار؟ بابا ایول!
آره خیلی دوست دارم تیاتر کودک برم اما فکر میکنم باید قدری بچه هابزرگتر بشن.
ممنون
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۰ مامان محمدمهدی
در باب موسیقی هم کاملا باهات موافقم و خودم هیچ مدلشو هیچوقت گوش نکردم مگه اینکه تو ماشین از رادیو چیزی پخش شده باشه و ناگزیر از گوش دادنش شده باشم
البته جدیدا بحثهای زیادی اطرافیان مطرح میکنن راجع موسیقی و رعایت تعادل در گوش دادنش بخاطر بچه ها و شاید نظرم کمی تعدیل شه....
پاسخ:
واقعا هیچوقت؟ چه خوب..
در مورد موسیقی نظر خاصی ندارم جز همین که خیلی نباید پیگیرش بود.
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۲ مامان محمدمهدی
الان یعین با شوهر و بچه ها بازی میکنید؟
تصورش هم جالبه واسم:)
من با بچه ها زیاد بازی میکنم ولی اینکه چهارنفری بازی کنیم نه
برم امشب تو امتحانش:)
پاسخ:
آره دقیقا. البته خیییلی پیش نمیاد اما سعیمون رو میکنیم. برای بچه ها دوچدان جذابیت داره. دوچندان کمه! صد چندان!:)
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۲ مامان محمدمهدی
شعر: ایهیم:)
پاسخ:
:)
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۲۳ مامان محمدمهدی
هی کربلا کربلا کربلا:(((
پاسخ:
:)
۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۴۰ مامان محمدمهدی
ان شاءالله به ورزشای مورد علاقه ت برسی:)
مخصوصا اسکی روی آبو
پاسخ:
:)) فکر میکنی شدنیه؟:))
 احتمالش در نظرم صفره!
باشه در اولین فرصت تو بلاگفا می نویسم. خخخ
پاسخ:
آرههه منتظرم. خبرشو بده لطفا.
متوجه پستهای جدید بلاگفا نمیشیم.
داشتم فکر می کردم خوبه کسی منو به این بازی دعوت نکرده
پاسخ:
خب من رسما دعوتت میکنم! :)
خخخخ! میدونم که بدجنسانه بود :))
اصفهانی عشقه
فکر کنم سن موسیقی گوش دادنمون داره می گذره منم دیگه گوش نمیدم کلا هیچی 
این کیک مرغ چیه کل دنیا داره تعریف می کنه؟ بنویس لططفا دستورشو
یه زمانی هر کتابی جلوم بود رو می خوندم الان هییییچ درمورد توصیه های کتابیت کاملا موافقم من الان مثنوی مولانا رو کلی پول دادم رو دستم باد کرده...

حرم امام رضا عشقه 
حرم کربلا ان شاءالله درست و خوبش قسمتم بشه قسمتتون بشه رفتی؟
شیراز نرفتم اصفهان 12 سال پیش دانشجویی رفتم قششششنگ بود 

کیف کردی منو دعوت نکردی شرکت کردم؟
پاسخ:
شایدم! مگه موسیقی هم سن داره؟ بهش فکر نکرده بودم.
کیک مرغ رو راستش خودم تا به حال درست نکردم که دستور بذارم. اما پیگیر دستورش هستم پیدا کردم میگم بهت.
این روزها دو سه بار مهمونی دعوت شدم همیشه هم کیک مرغ تو منو بود و من عاشقش شدم :دی
قربانت.
آره کربلا رو یه بار قسمت شده رفتیم. گفتم که! یادت رفت؟
بعله اصفهان هم خیلی قشنگه خیلی. اینم از گزینه های اصلیمه :)
بعله بعله با سپاس از شما.
خواستم منم عده ای رو دعوت کنم گفتم هرکس دوست داشت بنویسه دیگه.
حالا شما هم تو وب مفصل بنویس من رسما دعوتت میکنم :*
نصف سوالا بی جواب خواهد بود
ترجیح میدم قبلش انصرافم رو اعلام کنم
پاسخ:
:)) جداً؟ ولی من ترجیح میدم بهش فکر کنیا! :) فکر کن! جواب به ذهنت میرسه :)
سلام
انقدر برام جذاب بود که تا الان داشتم مینوشتم. مرسی از دعوتت (:
البته خیلی طولانی شد فک کنم باید تیکه تیکه در روزهای مختلف بخونیش دی:
پاسخ:
سلام. باشه میام میخونم. :)
ممنون از لبیکی که گفتی :)