ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3297.

جمعه, ۲ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ب.ظ

داشتم قصه ی اتفاقهای زندگیمون رو برای مستر روایت میکردم..

و بعد سوالی کاملاً ذهنم رو درگیر کرد:

بأیِّ ذنبٍ؟؟!




+اینو میدونم که هرکسی این اتفاقات رو تحمل نمیکنه..

و عجیبه که با تمام این اتفاقات چرا ازشون متنفر نیستم؟؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۲
لوسی می

نظرات  (۴)

۰۲ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۳ روشــنا ...
وقتی به مسیری که تا اینجا اومدم فکر میکنم
میبینم باید همه ی اینا اتفاق میفتاد
باید اون بحث ها، دعواها و اشتباهات اتفاق میفتاد تا من قویتر بشم
تا اماده بشم برای اینده ای که خیلی سخت تر از گذشته و حاله!

فکر کنم این اتفاقات باید میفتادن تا یه مادر خیلی خیلی قوی و همسر خیلی خیلی بهتری میشدی!

پاسخ:
شاید!
ممنون از دلداریت و نکته ی قشنگت.
۰۳ مهر ۹۵ ، ۰۰:۳۰ کوثر متقی
چون دنیا را بی ارزش دیدی :)
چون به احسن بودن نظام خلقت اعتقاد داشتی ...

پاسخ:
شاید. وای چقدر پیامهات روحیه بخشه این روزا:)
یه دوستی داشتم تا می اومدم از یه چیزی شکایت کنم یا حتی فقط یه کمی گلایه کنم سریع میگفت: ببین سختی طلبه رو میسازه تو الان داری ساخته میشی. بعدا دیگه یاد گرفتم هرکی هر اتفاقی براش می افتاد بهش میگفتم تو الان داری ساخته میشی و واقعا هم بهش اعتقاد دارم. گاهی انگار باید ساخته بشیم.
امتحانه دیگه باید ببینیم از تو امتحانا سر بلند بیرون می آییم یا نه؟ که خدا رو شکر شما با این دل مهربونت خوب امتحانت رو پس دادی
پاسخ:
نمیدونم واقعا من الان چقدر ساخته شده م! الان نمیدونم اگر این اتفاقها نمی افتاد من از این چیزی که هستم بهتر بودم یا بدتر؟
شاید اون موقع مهربون تر بودم حتی. اینقدر روحم برای آدمها و رفتارهاشون آزرده نمی بود،
آره شاید الان بیشتر از قبل بدون انتظار محبت میکنم چون میدونم انتظار داشتن بی فایده ست و فبلا حتی فکرشم نمیکردم که بشه به کسی محبت کرد و بدی دید ولی الان، با احتمال بدی دیدن هم گاهی محبت میکنم.. اره درسته.. شاید من بزرگتر شده باشم..

+تو جواب کامنتت بلند بلند فکر کردم درحقیقت!! باید بیشتر بهش فکر کنم..ممنونم ازت.
۰۳ مهر ۹۵ ، ۱۴:۰۴ مامان محمدمهدی
تجربه چندین ساله میگه روایتگری اتفاقات زندگی در این زمینه ها(اگه منظورتو گرفته باشم درست/) با جنابان مستر خیلی اشتباهه
یجورایی اونارو خانواده دوست تر میکنه ومشتاق ترشون نهایتا گرچه شادی بر اثر احساسات یه واکنش هایی هم نشون بدن دال بر ...

پاسخ:
چرا؟ چه نتیجه معکوسی!
البته از مردها چیزی بعید نیست! :دی
البته من نمیخواستم درد دل کنم و خیلی طبیعی داشتم ماجراهایی رو میگفتم، نه اینکه بگم چرا اینطور کردن و یا چرا اینطور شد!