ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3357.

دوشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۰۶ ب.ظ

تصمیم گرفتم به سبک همسران و مادران شهدا زندگی کنم..




+بلکه خدا از من بپذیرد..

+از برکات مقتل خوانی.

+إنّی ذاهِبٌ إلی ربّی سیَهدین.(99صافاتِ عزیزممم)

من به سوی پروردگارم می روم، او مرا هدایت خواهد کرد..(عاشق این آیه ام.)

+کاش یادم بمونههه...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۲۶
لوسی می

نظرات  (۸)

تصمیمش هم زیباست. واقعا کار سختیه.
ان شاالله که به بهترین نحو ممکن از پسش بربیای
پاسخ:
واقعا سخته..
ان شالله برای همه مون شهادت نصیب بشه..شهادت در رکاب ابن رسول الله..
۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۶:۲۷ ملکه بانو
ان شاء الله
پاسخ:
ان شالله.
راستش تنم لرزید.. اگر خدا بخواهد..
۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۶:۳۸ دچــ ــــار
خانم ها هم که
شهادت رو برای شوهراشون میخوان فقط گویا :)
پاسخ:
:)

تو این مقتلی که میخونم بعضی زن ها وارد میدان شدند که بجنگند، یا به همسرانشون می اویختند که با تو می آییم تا ما هم شهید شویم، امام حسین می فرمود که برگردین که جنگ بر زنان نیست و خدا شما رو خیر می دهد.

و اگر زنی قرار بود با مردانش به جنگ بره حضرت زینب و اهل بیت امام بر این موضوع اولی تر بودند..
حالا نه اینکه بگم شهادت فقط در ازای جنگ به دست میاد، اما مدتهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا (بس که مدتها!) درگیرِ این بودم که من جنگ رفتنی نیستم و جرئتش رو ندارم (کلا آدم ترسویی هستم تو این زمینه ها) و از خودم ناامید میشدم.. تا اینکه بالاخره کسی بهم گفت که جنگ بر زنان نیست (قبل از خوندن این مقتل) و زنان اگر میخوان در درجه ی شهدا باشند، همین که زندگیشونو فدا کنند کافیه.
حالا نمیدونم حرف شما چقدر شوخیه یا جدی بود اما باور کنید گفتنِ اینکه میخوام همسر شهید باشم، و تصور همسرت در جامه ی شهادت خودش یه تصمیم عجیب و سخته.. و از اون بدتر تصور مرگ فرزندانت که حتی یک لحظه اندیشیدن بهش نفس آدمو بند میارههههه..
من ادعایی ندارم اما این جمله که نوشتم از این بابت بود که اگر  احساس کنم و باور کنم که فرزندانم یا همسرم قراره شهید فی سبیل الله باشند، قطعا برخورد و تعاملی که باهاشون دارم متفاوت خواهد بود. از این باب گفتم که دوست دارم اونطور زندگی کنم. نه از این بابت که روزها فکر کنم مثلا مستر نیست و شهید شده! یا حتی اینکه چه بهتر که بره و شهید بشه! نه واقعا اینطور نیست.. کاش خدا زندگی به سبک شهدا رو بهمون یاد بده..


+متشکرم از شما.


کاش هیچ وقته هیچ وقت جنگ نشه :(
پاسخ:
کاش...
البته جنگ و نبرد نهایی در رکاب حضرت مهدی رو باشیم دیگه ان شالله.
۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۱:۵۶ مهراد فروتن
این تصمیم ایده آلیستی و زیادی احساسیه.
الگو برداری عالیه اما تقلید نه.
پاسخ:
متوجه تفاوت تقلید و الگوبرداری ای که اینجا مد نظرتون هست نشدم.
لطفا این رو برام توضیح بدین.
در مورد احساساتی بودن و ایده آلیست بودن هم آره دیگه از این ایده آل تر نداریم.منم تحملشو ندارم.
از این حدیث که حضرت امیر می فرماید اگر حلم و بردباری در تو نیست خودت را به حلم و حلیم بودن بزن. کسی خودش را شبیه یک جمعی بکند خواهی نخواهی مثل آن‌ها می‌شود دوست داشتم خودم رو مشابهت سازی کنم بلکه خدا از من بپذیره.
۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۴:۱۵ گلِ بهاری
خیلی ظرفیت میاد...

برای من خیلی سخته‌.. :(
پاسخ:
منم تحملشو ندارم.
از این حدیث که حضرت امیر می فرماید اگر حلم و بردباری در تو نیست خودت را به حلم و حلیم بودن بزن. کسی خودش را شبیه یک جمعی بکند خواهی نخواهی مثل آن‌ها می‌شود دوست داشتم خودم رو مشابهت سازی کنم بلکه خدا از من بپذیره.
ان شالله هرگز نیازی به شرکت در جنگ جز در رکاب حضرت موعود نباشه.
۲۷ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۴ مهراد فروتن
وقتی از کسی تقلید می کنی هر کاری که اون انجام می ده بدون فکر کردن درباره درست یا غلط بودنش انجام می دی. 
اما وقتی الگو برداری می کنی، فکر می کنی، می سنجی و بعد رفتار اون فرد رو تکرار می کنی. 
وقتی تقلید می کنی سطح رو می بینی، اگر کسی ازت بپرسه چرا این شکلی عمل می کنی می گی چون فلانی و فلانی که آدم های موفق و خوبی اند همین طور رفتار می کنن. 
اما وقتی الگو برداری می کنی عمق رو می بینی می دونی داری چه کار می کنی.
تقلید یعنی پذیرش یک کل بدون چون و چرا. 
الگو برداری یعنی گرفتن یک جزء با دلیل و منطق. 
+ این نظر منه، با توجه به چیز هایی که خوندم و صحبت هایی که از اساتید شنیدم اگر ایرادی درش هست حتما حتما بهم بگین ممنون :)
پاسخ:
متشکرم از شما. توضیح خوب و جامعی بود، تفاوتها رو به صورت نسبی میدونستم هرچند که این خیلی خوب و کامل و آموزنده بود اما سوالی که پرسیدم این بود که ربط صحبتتون به پستم رو متوجه نشدم.
یعنی فکر میکنید اینکه به سبک کسی زندگی کنیم یعنی داریم تقلید میکنیم؟یا ممکنه به ورطه ی تقلید بیفتیم؟
به نظرم گاهی بعضی کارها رو اگر بخوای به سبک کسانی انجام بدی مخصوصا اگر از بزرگترها و بالادستیهای خودت باشه، ناخودآگاه به تقلید میرسی.
نمیدونم! ولی اینطور به نظرم میرسه که مرز بین تقلید و الگوبرداری تو این موردی که من گفتم خیلی گمه! نیست؟
۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۰:۵۷ مامان محمدمهدی
تو ضیحت به "دچار" رو دوست داشتم
پاسخ:
متشکرم :)