ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3401.

چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۳۳ ب.ظ

دست گل پسرم امروز به طرز نامعلومی به بدترین وجه ممکن برید!

:(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۲
لوسی می

نظرات  (۱۲)

۱۲ آبان ۹۵ ، ۱۶:۴۷ فیشـ ـنویس


لابد خورده به ظرفی کابینتی چیزی !
طبیعیه :)
پاسخ:
نه خب کنار خودم بود! یهو دیدم دستش خون باره!
۱۲ آبان ۹۵ ، ۱۸:۵۸ مهراد فروتن
ای وای :(((
این گل پسر چرا اینقدر بلا سرش می یاد آخه!؟؟ : '(
پاسخ:
:((
از دست مامانِ بی حواسش حتما :((
۱۲ آبان ۹۵ ، ۲۱:۲۰ مامان محمدمهدی
وای خدا:(
حالا تو چه حالیه؟چطوره دستش؟
پاسخ:
:((
دیروز با اینکه با باند هم بستم اما نمیذاره باند بمونه که! دو سه بار زخمش باز شد و شر شر خون ریخت!
یه خوووونی میاد که بیا و ببین! :(
ولی دیشب که تمام شب دستش تو باند بود. فعلا گویا جوش خورده. هرچند من دوباره روش چسب زخم هم زدم.
اول انقدر خون میریخت نمیشد چسب بزنم دستشو :(
۱۲ آبان ۹۵ ، ۲۲:۱۰ بنتُ الهدی
الهی .. خیلی صدقه بدین این ماه ..
من همیشه از این مورد بچه داری میترسم ! اصلا دل این جور اتفاقات رو ندارم. یکی اول باید خودمو جمع کنه غش نکنم یوقت :))
پاسخ:
باشه. ممنونم.
آرهههه خدایی سخته.
البته برای بچه ی اول خیلی سخت تره. برای دومی آدم قوی تر میشه.
۱۳ آبان ۹۵ ، ۰۱:۰۳ تنها دلشکسته

سلام

ای وای :(

چرا؟

کسی پهلوش نبود؟

مگه وسیله تیز کنار دست بچه بود؟!

پاسخ:
سلام.
نمیدونم اصلا! هرچی هم گشتم عامل زخم رو پیدا نکردم.
چرا اتفاقا پیش خودم نشسته بود بازی میکرد.
نه! داشت ماشین بازی میکرد اصلا نفهمیدم چی شد!
وااای عزیزم.
ان شاالله زودتر خوب بشه.

حالت رو درک می کنم :(
پاسخ:
مرسی عزیزم. ان شالله شما هم هیچوقت بلا نبینی.
چی چونویی تو؟؟؟؟ (شکلک عصبانی ) 
خجالت بکش 
هی می نویسه به بد ترین حالت 
بد ترین
بدترین
وع 
بریدنی که تو تصمیم می گیری با چسب زخم درستش کنی بدترینه؟ میخوای بدترین رو برات توضیح بدم؟
حالا یه باند هم بستی خوب دیگه؟ این بدترینه؟
شیطونه میگه یه چیزی بگم

پاشو پاشو جمع کن یه صدقه بنداز 
اول برای اون زبونت که هی به بد بازش می کنی 
دوم برای همه تون
پاسخ:
:|
خب باشه! ولی نتونستم با چسب زخم ببندمش! برای همین در نظرم بدترین اومد دیگه!
خب شما پرستاری ولی من یه مادرم!
باشه درست میگی نباید آدم به بد تعبیرش کنه..
اما باورکن برای من و موقعیت من بدترین بود و هست.
قربونت.
نه خواهرجان 
من اصصصصصصصلا به خاطر پرستار بودنم نگفتم 
توی دیوونه هم که همچنان چرت خودت رو میگی 
ببین دقیقا میگم چرت 
چون میخوام بفهمی عمقش رو 
دختر جان مادرایی که بچه هاشون رو میارن جای ما 
مادرند 
نه چیز دیگه 
فهمیدی؟
آخرین بارت باشه 






درضمن
طرفای ما نمیای؟
(اصرار نیست)
پاسخ:
چرا دیگه!
چون بدتر از ایناشو دیدی میگی این بد نیست!
اما منی که بدترشو ندیدم به نظرم این خیلی بد بود!
درست میگی. من توبه میکنم! خدایا توبه.
چرا میام! هی هم میام! ولی کامنت نمیذارم! خخخخ!
راستش تند تند میام و میرم.
باشه سعی میکنم از حالا اعلام حضور هم بکنم گه گداری!
واقعا میای؟
چه جالب!
یه بار گفته بودی عادت نداری بیای 
منم فکر میکردم عمرا بیای 
هه
پاسخ:
نه خب اون موقع گفتم که چون رمزی می نویسی همه شو نمیتونم رمز حفظ کنم، بعد رمزهات هم دوتا بود نمیشد بدم فایرفاکس سیو کنه هی باید عوض میکردم رمزا رو!
تنبلم دیگه! :دی
حالا میام اونایی که رمزی نیست رو میخونم! فقط!
خوب همون 
شما ندیدی وگرنه هست 
منم خیلی چیزها رو نه دیدم 
و نه شنیدم 
ربطی به پرستاری نداره 
ببین 
خدا رحم کرده و به خیر گذرونده 
خدا رو شکر
پاسخ:
آره خب حق با شماست.
الحمدلله علی کل حال.
واقعا که 
ما رو باش به خاطر شما تک رمزه کردیم!! :/
تا جایی که یه مخاطب آقا اومد پرسید کدوم سطح رو میتونم داشته باشم گفتم شرمنده همه اش یکی شده ...
پاسخ:
:)))) خب میگفتی! بده رمز رو پس لطفا :))
ای جانم
بهتره الان؟

پاسخ:
الحمدلله. آره خیلی خوب تر شده.
ممنونم.