ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3535.

جمعه, ۱۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۴ ق.ظ

و امروز،

نهم ربیع الاول،

حوالی همین ساعت،

اولین دعای رسمی من در حق تو...

کاش مستجاب باشد.




+نهم ربیع الاول برای من و مستر روز مهمیه.

البته برای من! مستر که هیچوقت یادش نیست هی من یادآوری میکنم!

البته هیچوقت هم احساس نکردم براش جذاب باشه این یادآوری!

نمیدونم شایدم باشه!

مهم اینه که به مراسمی که من ترتیب میدم و درخواست میکنم پایبنده!  :دی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۱۹
لوسی می

نظرات  (۷)

۱۹ آذر ۹۵ ، ۰۹:۵۹ نجمه خانم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
چی هست؟
سالگرد عروسیتون؟
روز خوبیه 

***** **** ** **** ** ***** ***** ** ***
*** *******  :/
پاسخ:
نه! از اینجور مناسبتها نیست یه اتفاقی این روز برامون افتاد!
خیلی هم اتفاقی اتفاق افتاد!
چی بگم والا! اینطور که فکر میکنی نیست واقعا!
۱۹ آذر ۹۵ ، ۱۰:۰۱ نجمه خانم
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
*** ** ****

بالاغیرتا تایید نکن قبلیو 
**** ** *****
:/

همینجوری چون با هات راحتم ته دلم رو گفتم 
خدا برات سالم و سلامت و خوب یک عمر نگهش داره 
**** ***** **** 
**** ** **** *** ***** 
پاسخ:
من ناراحت نشدم که! ولی تصورت به نظرم از زندگی من خیلی ایده آله !
اونم در شرایطی که من خیلی چیزها رو مثلا نمی نویسم که کسی فکر نکنه زندگیم خاصه!
چون نیست! هیچیش خاص نیست خاص بودنش به خاطر خاص بودن خودمه! هههه هه!
ان شالله روزی شما باشه هزاربرابر بهتر.
۱۹ آذر ۹۵ ، ۱۶:۳۱ گلِ بهاری
خب اون اتفاق رو هم بگو دیگه!

عادت داری آدم رو بذاری تو خماری؟!؟
پاسخ:
عه! واقعا؟؟
انقدر من خودم بدم میاد از اونایی که آدمو تو خماری میذارن!
باور کن!
واقعا فکر میکنی از اونام؟!
باشه از حالا این مدلی نمی نویسم.
این روز من و مستر دوباره متولد شدیم.
یه تصمیم مشترک گرفتیم و زندگیمون رو برای همیشه تغییردادیم.
۲۰ آذر ۹۵ ، ۰۸:۵۷ دچــ ــــار
خیلی زن ها مناسبت گرا هستند :))

الکی
پاسخ:
والا!
۲۰ آذر ۹۵ ، ۰۹:۰۰ بنت شهرآشوب
هرچی بوده لابد انقدر مهم بوده که یادتون مونده
پس مبارک باشه
پاسخ:
به قول آقای دچار زن ها گاهی زیادی مناسبت گرا هستند.
درست هم هست.
شاید برای مستر اونقدرها مهم نباشه.
ممنونم ازت.
۲۰ آذر ۹۵ ، ۰۹:۲۷ گلِ بهاری
نه تا این حد! :)

ولی خب گه گداری از این کارا می کنی.




ان شالله تصمیمات پربرکت زندگی تون روزافزون بشه.
پاسخ:
:))
ولی واقعا من خودم بدم میاد از اینطور آدمها.
میگم خب که چی! نمیخوای بگی نگو اصلا!
و الان می بینم که آره منم گاهی اینطورم و اصلا حواسم نیست که بقیه نمیدونن چی به چیه و کار جالبی نیست
ممنون از تذکرت که البته قصد نداشتی بگی اما من برداشت مثبتی ازش کردم و یاد گرفتم.
دیروز خواستم متن رو ثبت موقت کنم به خاطر این حسم. اما خب گفتم شاید بی ادبی باشه نسبت به کامنت شما.
ممنونم عزیزم همچنین.
۲۱ آذر ۹۵ ، ۲۱:۰۹ مامان محمدمهدی
چرا این مسترا اینطورین؟:))
پاسخ:
چی بگم والا! دیفالت خلقتشونه!