ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3766.

سه شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ق.ظ

امروز بعد از بیدار شدن بچه ها،

همسایه ی روبرویی اومد خونه مون،

و تا ساعت نه و نیم خونه مون موندن.

بچه ها حسابی بازی کردن،

من امیدوار بودم پسرک از خستگی غش کنه،

اما هنوز که هنوزه و ساعت دوازده ست داره تو تختش شیطنت میکنه و نخوابیده!

و صبر من کم کم داره لبریز میشه.




+همسایه مون داره اسباب کشی میکنه و خب راستش من از این بابت ناراحتم!

حیف شد!

میتونستیم بیش از اینها بریم و بیایم و بچه ها رو از این همسایگی بهره مند کنیم.

+برای همسایه مون دعا کنین. :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۳
لوسی می

نظرات  (۳)

من خیلی اون همسایه‌هامون که بچه‌ی کوچک داشتن رو دوست داشتم. 
+چشم :)
پاسخ:
:)
راستش من خیلی خودخواهانه دوستشون دارم!
به خاطر شرایطی که برای بچه های من با وجود همبازی ها ایجاد میکنن.
وگرنه اگر بچه های همسن و سال نداشته باشن خیلی دیگه روشون زوم نمیشم!  :دی
+قربون شما. :*
واقعا ماشالله به انرژی بچه ها!
هرچی هم بزرگتر میشن، کمتر می خوابن.

پاسخ:
آرهههه :(
۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۲۵ مامان محمدمهدی
خستگی ناپذیرن این بچه ها
منم رابطه داشتن با همسایه هامونو دوست دارم ولی همسایه های ما دخترای به نسبت بزرگ دارن و کلا هم بجوش نیستن
پاسخ:
آره واقعا.
چه حیف.
البته این همسایه ی ما هم رفتنیه.