ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3815.

سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۱۸ ب.ظ

وقتی صمیمی ترین دوستم منو به عروسی خواهرش دعوت نمیکنه،

و من دلخور میشم!

:|



+من برای عروسی خودم او رو با اینکه متاهل بود اما با مادر و پدر و خواهرش همگی دعوت کردم،

و برای عروسی خواهرم نیز دعوتش کرده بودم.

++گاهی فکر میکنم من بیش از حد به لحاظ عاطفی برای آدمها مایه میذارم!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۴
لوسی می

نظرات  (۴)

یعنی بایدمی کرد؟؟!!!
نچ 
حقته D:
نکه منو خونتون دعوت می کنی!
پاسخ:
نباید دعوتم میکرد؟
من برای عروسی خودم با اینکه متاهل بود اما علاوه بر خودش و همسرش،مادر و پدر و خواهرش رو هم دعوت کردم.
و برای عروسی خواهرم هم دعوتش کردم.
نمیدونم شاید واقعا انتظار بیجاییه، اما واقعا دلخور شدم!
:|

۲۵ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۰۳ بنتُ الهدی
بنظر من مسائل عروسی بحثش جداست ! چون معمولا عروس و داماد خیلی نقشی ندارن و خانواده ها تعیین کنندن بخصوص در مورد دعوتی ها و شام چی باشه و .. ولی خب دوست تون میتونست عذرخواهی کنه از این بابت
پاسخ:
آره دقیقا!
منم انتظاری ندارم اما انتظار این عذرخواهی رو لااقل دارم!
واقعا تا این حد دعوتش کردی؟!
مگه چقدر باهاش رفت و آمد داشتی :|
بابا 
تو هم که مثل ما خلی 
دور از جون البته عزیزم :)
پاسخ:
بعله! خب صمیمی ترین دوستمه دیگه مثلا!! :|
اصلا برای همین هم بهم برخورده وگرنه که خدایی از کسی انتظاری ندارم!
نه واقعا همینه! :(
۲۶ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۰۳ مامان محمدمهدی
حالا الان دیگه دوست صمیمیت به حساب میاد؟!
شاید شما زیاده روی کردی در دعوتات 
و واقعا عروسی خواهر شاید شرایطی مهیا باشه که فرد نتونه دوستشو دعوت کنه،مثلا تعداد مهموناشون بنا به خواسته داماد می بایست خیلی محدود میبوده و واقعا نمیتونسته دعوت کنه و یه عالمه دلیل دیگه
پاسخ:
نمیدونم! :|
فهمیدم که این احساس صمیمیته یه طرفه بوده!
آره خب من قبول دارم کاملا. اما انتظار داشتم متوجه باشه که من با توجه به سابقه ی دعوتهام انتظاراتی دارم دیگه!
کار سختی نبود یه توضیح فقط لازم داشت! نه اینکه خودشو بزنه به اون راه! و وقتی که بین دوستان هم صحبتش شد و یکی از بچه ها گفت ما رو هم دعوت کن، صراحتا گفت که دعوت نیستید و به این سابقه توجهی نکرد.
من یه دوست صمیمی دیگه هم دارم که به این شدت هواشو نداشتم البته، اما خب! صمیمی بودیم!
برای عروسی خودش منو دعوت نکرد! :|
اما برام توضیح داد که فکر میکرده دعوتم کرده و همه ی مدت مراسم منتظرم بوده و بعد از مراسم دیده که پیامک دعوتش ارسال نشده و برگشت خورده!
منم برام مهم نبود آنچنان! اما خب توضیحش کفایت میکرد نه اینکه پیله باشم که باید دعوتم میکردی و توهین بوده! نه اینطوری نیستم، از اینم انتظار داشتم توضیحی بده و لااقل نشون بده که متوجه موضوع هست!