ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3871.

يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۱۴ ب.ظ

سالها پیش دوستی دل منو برای نفس کشیدن عطر بهارنارنج در کوچه باغهای اردیبهشتی شیراز هوایی کرده بود و من همیشه دوست داشتم این موقع سال عازم شیراز بشم.

امسال این آرزو محقق شد هرچند هنوز اردیبهشت نیومده اما عطر بهارنارنج شیراز رو پر کرده.

تو خیابون که حرکت میکنی گل‌برگ‌های بهارنارنج همه جا با نسیم خمار انگیزش پرواز می‌کنن 

 و عجییییب دل بردن از من به یغما!

همه جااااا بوی گل میدهههههه..


+به نظرم «شیرازی بودن» خودش یک گام بلند و رو به جلو در مسیر شاعر شدنه! 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۷
لوسی می

نظرات  (۱۱)

عطر بهارنارنج شیراز تقدیم شما :)
خوش بحالتون انصافا :)
بچینید از توی خیابون :/

امیدوارم شاعر بشید برگردید
پاسخ:
ان شالله خدا قسمتتون کنه.
باورم نمی‌شد اما مردم اینجا از درخت‌ها می چینن! :/
کلی هم خسارت می‌زنن به درخت البته! 

وااای چه آرزوی دلنشینی! ان شالله!
اصلا یه دلیل تفاوت سعدی و حافظ باهمگان، همین شیرازی بودنشونه! :دی
خسارت نیست که ما هم چیندیدیم :)
+ تا میتونید فقط تنفس کنید توی بهار شیراز 
پاسخ:
چیدنش خسارت نیست شکستن دارو درخت خسارته!
نکنه اون اقای پلاستیک به دست که دیروز کنار باغ عفیف آباد بهارنارنج می چید شما بودین! :دی

+:)
عه پلاستیکش چه رنگی بود؟!
پاسخ:
سفید!
همونه پس نیستی :)
دم نوش بهارنارنج برای آرامش خییلی خوبه
پاسخ:
گفته بودم میریم سفر.
اتفاقا دیشب پیامتو خوندم تو شاهچراغ دعات کردم :)
منم یه بار اردیبهشت به شیراز سفر کردم.
البته نه تنها بهارنارنجی ندیدم، بلکه پختم از گرما!
شاعرم نشدم!
عوضش الان هم تو خونه خودمون درخت نارنج داریم و هم تو خونه مامانم درخت نارنگی!
پاسخ:
عجب! ما قبلا خرداد اومده بودیم که دیگه عطری نبود و گرم هم بود و البته الانم داریم می پزیم از گرما به شددددت!
ولی دوستش دارم زیااااااد!

+خوش به حالت! فکر نمی‌کنم تو شهر ما مرکبات به بار بنشینند :(
هاه! واقعا؟
خدایا
ممنون
پاسخ:
آری.
:) 
در مورد اون کامنت هم فکر میکردم خودت تو وبت نوشته بودی!
وگرنه من از کجا میدونستم؟ نپرسیده بودم که!
ایم سارری!
نه من نبودم پس :)
پاسخ:
خب الحمدلله! چون اون اقا کچل بود!
خب من که کچل هستم ولی پلاستیکم سفید نبود :/
پاسخ:
عجب:/
سلام
سفربخیر
منم عاشق این شهرشدم
واقعا دوست داشتم شهر و مردمش رو
خوش بگذره
پاسخ:
سلام ممنونم. انصافا شهر سبز و تمیز و قشنگیه:)
و مردمش خوش مشرب و گرم و صمیمییییی.
ما با اینکه دختر نارنگی مامانم بیش از صد یا دویست تا نارنگی در سال نمیده، ولی هممون در کمینشونیم تا در بهترین فرصت برباییمشان!
پاسخ:
صد تا و دویست تا عالیه که! مگه یه درخت چندتا نارنگی می‌تونه بده؟
نوش جونتون
۳۱ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۰۳ مامان محمدمهدی
این متنتو با کمی تغییر برای همکار شیرازیم ارسال کردم همونموقع که خوندم کلی ذوق زده شده بود و در قبالش و بابت تشکر یه کمک اساسی تو کارم بهم داد:)

پاسخ:
:)
با تغییرشو برام میفرستادی.
خب الحمدلله به یه دردی خورده :)