ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3944.

يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۰۹ ب.ظ

دیروز از قِبَل یک مکالمه،

به خاطرات گذشته م سری زدم،

به اون روزگاری که پسرک تازه به دنیا اومده بود،

و روندی که با هم تا یک سالگیش گذروندیم.

امروز حالم بی نهایت بهتره.

امروز با بچه ها حسابی بازی کردیم.



+خوبه که خاطراتمون رو بنویسیم!

از گل پسر شرمنده ام که اونطور که برای پسرک نوشتم،

از روزگار او ننوشتم!

یه مقدار هم که نوشته بودم با ویرانی بلاگفا همه ش پرید..

فکر نمیکنم هیچوقت بتونم بلاگفا رو ببخشم!

:(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۲۴
لوسی می

نظرات  (۵)

خوبه
پاسخ:
:)
۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۲۲ دچـــــ ــــــار
واقعا خاطره نویسی خیلی خوبه حتا اگه مربای آدم بسوزه :)

+ چندسال دیگه این پست ها رو میخونید و میگید این آقاهه که الان اینقدر معروف شده یه روز همسایه ما بود توی بیان :)
پاسخ:
آره واقعا.
+ان شالله.
منم موافقم خاطره ها رو نوشت... باعث  میشه یادمون بمونه قبلنا چ حسی داشتیم...
پاسخ:
آرهههه خیلی مهمه گاهی.
مخصوصا تو شرایط خاص سنی.
من خاطرات نوجوانیم رو دارم وهمیشه نیتم این بود که روزی که مادر یک نوجوان بودم حس و حالشو درک کنم و یادم نره خودم چه مدلی بودم!
منم خاطرات راهنمایی و اندکی هم دانشگاهم رو نوشتم. از بقیه ی زندگیم چیزی در دسترس نیست
پاسخ:
من از دوران راهنمایی می نویسم.
تقریباهمه چیز هست جز یه چیزی که دوست داشتم بمونه و نموند!
۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۶:۵۲ مامان محمدمهدی
منم این حس کم کاری در رابطه با فاطمه رو دارم
برای محمدمهدی ٤ سال نوشتم اما به فاطمه که رسید هیچی و میترسم از روزی که منو به پای محاکمه بکشه که چرا واسش ننوشتم و هیچ دلیلی نتونم ارائه بدم جز تنبلی
پاسخ:
آره منم دارم. و خیلی هم بده!
فکر میکنم شاید نوشته هام برای پسرک رو بهش ندم و برای خودم نگه دارم!
اینطوری مشکلی هم پیش نمیاد!
به این میگن پاک کردن صورت مسئله.