4037.
احوالشو می پرسم،
میگه حالم خیلی بده،
مدااام تو دستشویی ام،
مدااام حالت تهوع دارم،
مدااام افقی ام!
میگم: نگران نباش این ماهیت بارداریه دیگه.
خیلی زود میگذره بعد دلت تنگ میشه برای همین لحظه ها.
میگه: سالهاست منتظر این لحظاتم،
چرا باید ناراحت باشم؟
حتی دوست ندارم این روزها زودتر بگذره!
و من یادم میاد وقتایی رو
که برای گل پسر احوالات ناخوش داشتم(+ و +)،
و گاهی با خودم فکر میکردم
آیا باز هم فرزندی خواهم خواست؟
و آیا باز هم خودمو تو چنین شرایط وحشتناکی گرفتار میکنم؟
:|
تا برای یه نعمت بی تاب نشده باشی،
و مدتها در پیِ ش ندویده باشی،
ارزشش رو درک نمیکنی،
و قدرش رو نمیدونی،
و اعجاز و لطفی که در پسش هست رو نمی بینی.
+متاسفانه این برای نود و نه درصد جزئیات و کلیات زندگیمون صادقه.
تو همین روزهای آخر رمضان خودمون رو آپدیت کنیم،
و وضعیتمون رو از ورژنِ آدمهای بی تفاوت نسبت به نعمتهای بی منت،
به ورژنِ آدمهای شکرگزاااااار تغییر بدیم.
"إعمَلُوا" آلَ داوُدَ شکراً وَقَلیلٌ مِن عِبَادِی الشَّکورُ (13سبأ)
ای آل داوود شکر به جای بیاورید. و اندکی از بندگان من شکرگزارند.
شاکر نباشیم، شکور باشیم و شاکرانه "عمل" کنیم.