ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4047.

سه شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۵۹ ب.ظ

تقریبا دو هفته پیش،

به پسرک چند دونه لوبیا دادم،

گفتم اگه بهشون آب بدی و مواظبشون باشی،

خدا به شما و این لوبیاها کمک میکنه که بتونن گل بشن!

اصصصصلا فکرشم نمیکردم که تنهایی این مسئولیت رو تا به این حد ایده آل انجام بده،

بدون اینکه من حتی یادآوری کنم*

تمام این مدت لوبیاها رو ساپورت کرد،

و امروز تو گلدونهای رنگی رنگیش( + )کاشت.

:)



+اگر حتی ذره ای حسن ظن داشتم که از پسش برمیاد،

تنوعشو بیشتر میکردم لااقل!

نه اینکه همه ش لوبیا! :(

+نکته ی آموزشی: بچه هاتونو دست کم نگیرین! :)

*بجز همون روز اول که وقتی دیدم آبش خشک شده،

بهش تذکر دادم نباید بذاری خشک بشه یا حتی زیادی آب بدی.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۰۶
لوسی می

نظرات  (۱۵)

فردا صبح بیدار میشید و میبینید که پسرک با تخم طلا و مرغ تخم طلا برگشته خونه!
پاسخ:
:))
دو بار کامنتتون رو خوندم تا نکته شو گرفتم :))
ماشالا دهه نودی‌ها علاوه بر اینکه خیلی اژدها شدن، ولی جیگرن!
خاهرزاده منم دیگه میشینه پشت کامپیوتر پرینت میگیره :|
خیلیییی مسئولیت‌پذیرن ماشالا:)))
پاسخ:
ماشالله :)
بله واقعا نسلشون با ما متفاوته.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
اه اه اه
یاد یه چیز خیلی بدی افتادم
چون یادم انداختین باهاتون ب اشتراک میذارم ک حال شمام بد شه:)))
** *** *** ** *** ***** ** *** * **** **** **** * ******** ** ******* ** *** ** ************ *****
**** ******* *** ******* ***
پاسخ:
چون واقعا آزرده خاطر شدم این بخش رو حذف کردم که لااقل دیگران آزرده نشن.
الهی بگردم من 
جججان
برم لوبیاهاشو ببینم بچمو 
پاسخ:
عزیزممم ممنون از لطفت. :)
الهی بگردم برگشتم عکس رو به همکارم نشون دادم گفتم یه بچه ۴ ساله اینها رو کاشته باور می کنی؟
پاسخ:
عزیزممم :)
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
گفتم الان مثه روز اول و اون بحث "خوشنود" عصبانی میشین
ولی نشدین!
واعجبا:)))
مشخصه ک روزه‌ها صبرتونو زیاد کردن:)
یا اینکه من در نظر مبارکتون آدم شدم;)

+حال من خیلی خراب‌تر از شما بود. ت* **** *** *** ** ******* ******** ** *** ** * ** **** ***** ** **** ***** شمام آزرده نشین لطفا:) تا بدی نباشه، خوبی رو درک نمیکنیم. ان‌شاالله یه روز همه سیاهیا تموم میشه. آقامون میاد. حال همه‌مون بهتر میشه...
++ دعا لطفا:)
پاسخ:
من برای خوشنود عصبانی نشدم!:|
من جوابتونو دادم! اگر یه نفر نمیگه بله حق با شماست، به این معنی نیست که عصبانیه. :)
هست؟

مجددا بخشهایی از کامنت با اجازه تون حذف شد. به خاطر اینکه نمیخوام این حس رو با خوانندگان اینجا به اشتراک بذارم.
بدی داریم تا بدی. انتشار این اخبار و تماشای اونها و بیانشون برای امثال ما باعث قساوت قلب میشه.
لطفا ادامه ش ندید.
ممنون میشم.:)
الهی آمین.
++ همچنین. محتاجیم به دعا.
من که گفتم باغبونش کنین شما باورتون رو بیشتر کنین نسبت به پسرها :)
پاسخ:
واقعا کم کاری از خودمه.
در کنار گلدون ها برای پسرک فنچ بخرید و بذارید پسرک امورشون رو انجام بده.این خیلییی تاثیر داره تو مسیولیت پذیری بچه ها
امید است که به فنچ ها مشغول بشن و سراغ گلدون ها نرن!
پاسخ:
:)
خب پرنده خیلی تمیز نیست و فکر میکنم براش زوده!
مخصوصا اینکه ما آپارتمان نشین هستیم و خاک برای بهداشت پرنده ها دم دستمون نیست.
ولی درست میگید این کارها بچه ها رو مسئولیت پذیرمیکنه :)
یکی از حسرت های زمان بچگیم اینه که هیچ وقت لوبیاهام رو به ثمر نرسوندم، بیچاره ها وسطای کار از دست می رفتن.
ولی مال بعضی ها به ثمر هم می نشست...

الهی مال پسرک به ثمر و محصول بشینه :)
پاسخ:
:))
آرهههه منم! :)
ولی خب این خیلی هیجان انگیزتره برام.
ان شالله.
وای عزیز دلم...
پاسخ:
:*
قربون شما :)
عالیه
افرین بهش
یه خاطره جالب دارم
قبل زایمانم پسرک با باباش حبوبات مختلفو کاشتن...از اول توخاک
روز تولد داداشیش جوونه زدن...دقیقا همون روز...وقتی برگشتم از دیدنشون خیلی خوشحال شدم...برام کلی معنادارشدن ...
و
پاسخ:
عزیزممم آره خیلی معنی داره :)
من اول گذاشتم جوانه زدنش رو ببینه.
میخواستم ریشه و ساقه و اینها رو تماشا کنه برای همین از اول تو خاک نذاشتیم.
۰۷ تیر ۹۶ ، ۰۲:۲۱ ملکه بانو
ای جااان!
بعد داداشش هیچ کاری به گلدونا نذاشت؟
پاسخ:
تمام مدتی که گذاشته بود تو ظرف که جوانه بزنن هر روز میذاشت بالای کمدش،
موقع آب دادن میرفت می آورد! :))
کاملا دلسوزانه!
برای همین میگم اصلا فکرشم نمیکردم از پسش بربیاد!
اتفاقا وقتی میوورد پایین گل پسر میدوید که به منم نشون بده :)
این پست رو روزی نوشتم که تو گلدونها کاشتیم.
گلدون زرده قرار شده مال گل پسر باشه!
بعدم که رفتیم سفر اونا رو بردم مامانم نگهشون داره یه وقت تلاش پسرکم از بین نره :)
فعلا دم دست نبوده که ببینم چی به سر لوبیاها میاد.
۰۷ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۴ پـــــر ی
چه کار خوبی کردی منم برم به خواهرزاده ام چند تا لوبیا بدم ولی میدونم از بس که بازیگوشه داغونشون میکنه
پاسخ:
آره خیلی هم عالی :)
خب این نوعی تلاش برای افزایش مسئولیت پذیری بچه هاست.
البته که واقعا میدونم که بعضیها خیلی بازیگوش تر از این حرفان!
سلام لوسی جون؟خوبی؟
کجایی نیستی🤔
پاسخ:
سلام عزیزم ممنون از احوال پرسیت.
رفتیم یه سفر سه روزه.
:)
۱۱ تیر ۹۶ ، ۲۱:۰۹ مامان محمدمهدی
چه کار خوبی
من بشخصه هیچوقت نتونستم دانه ای رو بثمر برسونم
لذا اینکار پسرک خیلی قابل ستایشه از طرف من:)
پاسخ:
:)
بده محمد مهدی به ثمر برسونه :)