و اما بعد...
و اما بعد...سلام.
مدت های مدیدیه احساس پوچی میکنم با نوشتن در اینجا!
نه با نوشتن، که با انتشار مطلب!
هر مطلبی که منتشر میکنم یه حسِ "خب که چی" تو وجودم شکل میگیره،
و ازاونجایی که مدت زیادیه هیچ جوابی براش پیدا نمیکنم،
تصمیم میگیرم که در اینجا رو تخته کنم.
احساس میکنم یه روزی باید جوابگوی وقتی که خودم اینجا صرف میکنم،
و زمانی که شما برای اینجا صرف میکنید باشم.
خیلی خیلی دوست داشتم براتون بگم از اینکه،
اینکه میگن ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه ست درست میگن،
اینکه میگن اگر تو زندگی زناشویی محبت کنی، محبت می بینی درست میگن،
اینکه میگن هروقت شروع کنی به خودسازی زندگیت هم کم کم درست میشه درست میگن،
اینکه میگن هروقت از خدا کمک بخوای کمکت میکنه درست میگن،
اما مهمه که "واقعاً" این کارها رو بکنی،
"واقعاً" ماهی رو بگیری،
"واقعاً" محبت کنی،
"واقعاً" شروع به خودسازی کنی،
و "واقعاً" از خدا کمک بخوای!
خب دیگه رسالتم انجام شد و حالا متأسفم که باید بگم دیگه عمومی نمی نویسم.
مگر اینکه نکته ی آموزنده ای، جالبی، چیزی پیدا کنم اینجا به اشتراک بذارم.
اینجا شاید از این به بعد یه وب اجتماعی، اخلاقی، مذهبی، و حتی سیاسی بشه،
اما پستهاش هرچی که باشه، مطمئناً دیگه شخصی نویسی نیست.
از زندگیم دیگه نمی نویسم.
شایدم لازم نبود این تغییر رو اعلام کنم،
اما دیدم بهتره بگم که سبک وبلاگ نویسیمو عوض میکنم،
و اینجا دیگه مثل قبل آپ نمیشه.
نه در تعداد پستها،
نه در سبک پستها،
و نه در عنوان پستها حتی!
اما من همچنان لوسی میِ اینجا هستم،
می خونمتون،
کامنت میذارم،
و از زندگیم هم هنوز می نویسم،
اما برای دل خودم!
خودمِ خودم.
:)
+بسیار متشکرم که همیشه بودید.
همیشه دعاگوی تک تکتون هستم.
شما هم لطف کنید مستر عزیزم، من، و پسرهای عزیزتر از جانم رو دعا کنید.
من هم دعا میکنم که هزاربرابر دعاهاتون در حق خودتون مستجاب باشه.
اینجا هستم اگر کامنتی حرفی حدیثی بذارین من زنده ام و پاسخ میدم و در اینجا تخته نمیشه برای ابد.
متشکرم متشکرم متشکرم.:*