ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4236.

دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۱۴ ق.ظ

داشتیم با بچه  ها برنامه ی "خدا چه آفریده؟" شبکه پویا رو تماشا میکردیم.

و بالاخره فهمیدم که استاد شیفو تو کنگ فو پاندا چه حیوونیه!

:))

می دونستین شما؟!

:)



+ایشون یک پاندای قرمز هستند!

این برنامه یک کنگ فو "پاندا"ی کامله! :دی

ولی خدایی خیلی حیوون خوشگلیه، دوستش دارم :)

+پاندای قرمز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۰۸
لوسی می

نظرات  (۱۲)

۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۰ جناب دچـ ــــار
آفرین! دیگه خدا چی آفریده دختر گلم؟ :))
پاسخ:
مثلاً جناب دچار رو! :)
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۷ جناب دچـ ــــار
من از ترس آستین شما روزی قطع دنبال را خواهم فشرد :)
پاسخ:
از ترسِ چی؟!
آستینِ من؟
مگه آستین ترس داره؟
مگه اینکه بخواید بگید دارم توش مار پرورش میدم!  :|
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۰:۳۲ جناب دچـ ــــار
نه ترسم از  پاسخ هاییه که به یکباره ازش میزنه بیرون و غالبا غیرقابل پیش بینی هستن :)
پاسخ:
آها!!
یه جوابی تو آستینش داره! منظورتون این ضرب المثله بود!
من فقط اون ضرب المثل ماره یادم اومد. نگران شدم از تشبیهتون :)

باشه دیگه جواب نمیدم. قطع دنبال نداره که.
اگه فهمیدید پدر پسر شجاع هم چه اسمی داشت به ما بگید با تشکر :))

پاسخ:
:))
اسمهاشون سخت بوده اینا نمیتونستن همونا رو بذارن نه مهارتهای زبانی فارسی زبانان جواب میداده که اونا رو هی بیان کنن، و نه حافظه شون!
حالا چون خواستید بهتون میگم که خود پسر شجاع اسمش دون چاک مونوگاتاری بوده! فک کنین! میخواستیم همچین اسمی رو حفظ کنیم مثلا! هی بگیم: بچه ها بیاین "دون چاک مونوگاتاری" شروع شد! :|
اسم پدرش هم دون آریستوتِل بوده!
ولی خب اسم خانم کوچولو همون اصلیش می بود بهتر بود : لالا!
فک کنم الان باید بگیم خدا خیرشون بده که اسمشو گذاشتن"پدر پسر شجاع!" :))
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۰:۴۵ جناب دچـ ــــار
:)
پاسخ:
:)
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۱:۱۸ محسن خطیبی فر
هع. من الان تازه فهمیدم ک چرا ی خپلوی بی‌خاصیت باید بشه جنگجوی اژدها. نگو روابط فامیلی با استاد شیفو کار خودش رو کرده و نتیجه این شده ک یکی مثل پلنگه با اون همه قابلیت و توانایی نتونه به مقام برتر برسه :(
پاسخ:
:))
خوشحالم که نقاط تاریک ذهن دوستان هم روشن شد :)
سلام 
جدا اسم پدر پسر شجاع این بود ؟:)))))😁
جالب بود :)
مرسی 


+
پویا رو قدیم به خاطر برادر زاده ام می دیدم اما الان نمی بینم چون برادرزاده ام پیشمون نیست :(

ولی خب تا گفتین چی هست  نمیدونم چرا من فقط فکرم بسمت پاندا رفت :))
پاسخ:
سلام. بله اسمش همینه :) فکر میکنم یکی از مهمترین چالشهای زندگی بچه های دهه شصت رو حل کردم :))

+عجب! من اولا فکر کردم خرگوشه! دیدم دمش که خرگوشی نیست!
بعد فکر کردم سگ آبی ای سمور آبی ای چیزی باشه به خاطر دمش! باز با گوشهاش سازگار نبود! خلاصه تو خماری بودم امروز حل شد :)
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۱ خانم لبخند
چه جالب، پاندای قرمز.
ولی دمش اصلا به پانداها نمیخورد:/
پاسخ:
خودش هم شبیه پانداها نیست دیگه!
اما اسمش همینه!
رِد پاندا!
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۲:۳۱ خونه مادری
اگه اسم بچه ببر توی برنامه پسر شجاع رو هم پیدا کردید به ما بگید
لقب یکی از شهدا بود!
پاسخ:
چی لقب یکی از شهدا بود؟ بچه ببر؟!
اصلا یادم نمیاد تو اون کارتون بچه ببری وجود داشته بوده باشه! :|

من همش فکر میکردم موشی چیزی باشه!
پاسخ:
آره منم به موش فکر کردم اما خب دمش متناسب نبود.
البته پسرک همچنان اصرار داره که موشه!
یه گربه ی وحشی هم هست که گوشهاش اینقدر بزرگه اما دمش با اون هم متناسب نیست.
خلاصه که یکی از معضلات زندگی ما حل شد و این موضوع مثل اسم پدرپسر شجاع به چالشِ زندگی دهه ی هشتاد و نودی ها تبدیل نشد!
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۵:۵۰ مردی بنام شقایق ...
سلام

بح بح
ینی منم پنجشنبه جمعه ها میشینم همینو میبنیم با بچه ها

بعد خانومم میگه تو بیشتر ذوق داری تا بچه ها!!!
پاسخ:
سلام. منم ذوقم بیشتره :))
بعضی هاشون واقعا جالبن. مثلا من لاما و دم عصایی رو تو همین برنامه یاد گرفتم! :))
البته گاهی هم گیر میکنه رو دو تا حیوون!
تا یه مدت مدیدی هر روز گاو و مار نشون میداد! :))
۰۹ آبان ۹۶ ، ۰۹:۲۱ مردی بنام شقایق ...
شما یکی از بزرگترین چالش های زندگی دهه شستیارو حل کردین خدایی

دون چاک مونوگاتاری
 دون آریستوتِل 

ینی الان اشک تو چشام حلقه زده دارم این کامنتو مینویسم 



پاسخ:
بله میدونم. من خودم اصلا باورم نمیشه که توفیق چنین کاری بهم داده شده..
:)