ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4249.

شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۱۱ ب.ظ

دوست دارم یه نفر بهم بگه که پایان نامه م رو با نمره ی عالی تموم میکنم،

و دکترا هم قبول میشم!

چیزایی که الان هیــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ امیدی به هیچکدومش ندارم!

:|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۰
لوسی می

نظرات  (۱۰)

۲۰ آبان ۹۶ ، ۲۲:۱۵ بـانـوی بـرفـی
اخه چرا نتونی عزیزم 
خواستن توانستنه!!!
پاسخ:
خواستن وقتی توانستن میشه که یه وقتی هم وجود داشته باشه دیگه!
اون فرصته وجود نداره! :((
۲۰ آبان ۹۶ ، ۲۳:۰۹ خانم الفــــ
سلام بانو.
احسنت به همتت :)
ان شاءالله اهدافت رو به قدم های کوچک تقسیم کن،به همه ش می رسی.پایان نامه رو با نمره ی عالی تمام کن و دکترا رو سال بعد با رتبه ی عالی قبول شو. اینطوری هم محال بنظر نمیرسه و هم خسته نمیشی.ماشالا،شما دو تا گل پسر هم داری و وظیفه ی همسری و ... حتما بهترین میشی توی همه ی اینها با معقول برنامه ریختن.ما هم انرژی میگیریم از اینهمه تلاش شما :)
پاسخ:
سلام عزیزم. چه عجب از اینورا :)
راستش نظر مستر هم همینه اما من تا همین الانش هم حس میکنم برای دکترا خیلی دیر شده. من امسال دیگه  29 ساله خواهم بود و برای همین اصلا نمیخوام دکترا بیفته به سالهای بعد از سی سالگی. هرچند که به نظرم در نهایت همین اتفاق میفته! :|
انشاالله که میتونی
من به توانایی های تو ایمان دارم (بدون اغراق:))
پاسخ:
:)
مرسی! ادعام زیاده ولی در اصل خبری نیست!
۲۱ آبان ۹۶ ، ۱۱:۰۴ خانم الفــــ
شرمنده که گاهی بی سروصدا میام و میرم :)

استادی داشتیم که میگفتن،همه ی این وقت تعیین کردن ها،و حد و مرزهای خیالی گذاشتن ها،مال قوه ی واهمه ست.(البته منافاتی با برنامه ریزی کردن نداره) اما واهمه ست که فکر میکنه،اگر تا فلان سن،فلان کار انجام نشد،خیلی همه چیز تغییر میکنه...
توکل بخدا.مهم آهسته و پیوسته رفتنه.ان شاءالله برات بهترین ها پیش بیاد
پاسخ:
اختیار دارین. همین که میاین منت میذارین و لطف می کنین. نیازی به کامنت نیست اصلا.
آره خب این که هست. اما به برنامه و آرمان اشخاص ربط داره برنامه های زندگی من با یک سال و دو سال کاملا ممکنه تغییر بکنند. چون بایدهای یک زن در زندگی، اجتماعِ یک بام و چند هواست معمولا! :)
ولی درست میگید آهسته و پیوسته رفتن از همه ش مهمتره.
۲۱ آبان ۹۶ ، ۱۱:۳۸ خانم الفــــ
بزرگواری بانو.نفرمایید

ان شاءالله که در هرجایگاهی،تاثیر گذار و یاور امام عصر باشی.
پاسخ:
ممنونم از لطفت عزیزم.
همچنین شما :)
۲۱ آبان ۹۶ ، ۱۱:۴۰ خانم الفــــ
ممنونم:)
پاسخ:
:)
چرا نمیخوای دکتری بیفته به بعد ۳۰ سالگی؟ چه عجله ایه؟
آرامشت مهم تره که
پاسخ:
برای اینکه هرچی به تعویق بیفته فرصتهای شغلیم بیشتر از بین میره،
من از اونهایی ام که بیفتم رو دور بیکاری، دیگه تنبل میشم! برای همین حالا که شارژم و درگیر پایان نامه میخوام همه ش تموم بشه.
و مهمتر از اینها، برنامه های فرزند آوریه. من اگر دکترام بعد از سی سالگی باشه فرزند بعدیم رو باید کِی بیارم که باز مرخصی که بگیرم نه فرزند بعدی دیر بشه و نه اتمام دکترا! فکر کن با این شرایط اگر همین امسال هم قبول شم احتمالا دکترام تا سی و پنج سالگی طول بکشه! هرچه بیشتر به تعویق بیفته این سن بالاتر میره و خب دیگه اونقدری که با شاغل شدن میتونم برای جامعه مفید باشم، مفید نخواهم بود و باز شاید شرایط غیرمترقبه ای که این وسط ممکنه پیش بیاد.
سن زیاد برام مهم نیست، تداخل برنامه های زندگیم مهمه. که اگر امسال قبول نشم به احتمال زیاد اتفاق میفته.
سلام،ببخشید اینو میگم  ولی چرا اینقدر دکتری براتون اهمیت داره،الان این همه آدم تو کشور ما با مدارک مختلف وجود داره که کاری هم از پیش نمیبرن،در حالی که شما همین الانم هم به لطف خدا مادردو تا پسر کوچولویید که میتونید دوتا انسان شایسته پرورش بدید،در ضمن با فوق لیسانسم میشه کار کرد خواهر اینقدر سخت نگیرید.
پاسخ:
سلام. خب هرکسی یه چیزی براش مهمه و یه آینده و هدفی رو برای خودش تصور کرده که دوست داره بهش برسه.
اون کاری که من میخوام بکنم با فوق لیسانس شدنی نیست وگرنه من اصلا آدم مدرک گرایی نیستم.
۲۲ آبان ۹۶ ، ۱۷:۰۱ جنابــــــــ دچار
اومدم بگم که با نظر مهر بشدت مخالفم :) دانشگاه ما به استادی چون شما بی شک نیاز داره
پاسخ:
بسمه تعالی.
آه قلبم!
۲۵ آبان ۹۶ ، ۰۶:۵۹ مامان محمدمهدی
امیدوار باش
تو میتونی :)
پاسخ:
ان شالله.
فعلا که دکتراهه کاملا به کنجی فتاده!