ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4338.

چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۰۴ ب.ظ

فهمیدم که من عاشق صحبت کردنم!

من عاشق کسانی هستم که وقتی می شینی باهاشون دو کلمه حرف بزنی،

پایه بودن رو توشون می بینی!

مدام به ساعت نگاه نمی کنند که بگن بسه دیگه چقدر حرف میزنی،

یه جوری نگات نمیکنند که زود حرفت رو بگو و بزن به چاک!

من عاشق اون آدمهایی هستم که وقتی یه چیزی میگی،

به حرفت فکر می کنن، و برای جواب دادن وقت و انرژی میذارن.

ایده ت رو می شنون، یه چیزی میذارن روش تحویلت میدن،

حرف زدن با این آدمها همیشه آموزنده ست.

شاید اونها هیچوقت متوجه نشن

که من وااااقعا عاشق مجالست و همنشینی باهاشون هستم! :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۱۸
لوسی می

نظرات  (۱۱)

۱۸ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۱۶ بـانـوی بـرفـی
همه بهم میگن شنونده خوبی هستی
تازه اگه بعد که برم خونه هم چیزی یادم بیفته دوباره میگم😀
ولی از اینایی که ساعت چک میکنن بدم میاد قشنگ میتونه تو اون مدتی که وقت هست گوش بده بعد معذرت خواهی کنه بره دنبال کارش
پاسخ:
آفرین واقعا :)
مهارت مهمیه شنونده ی خوب بودن.

آره دقیقا :|
وااااقعا...
منم همچین آدمی رو بسیار میدوستم (:
پاسخ:
:)
خدا زیادشون کنه :)
من زود خسته می شم :)
اگه طرف چیز فهم باشه و با حرف هاش به آدم انرژی بده من هم دوست دارم با این شخص حرف بزنم و از حرف زدن اصلاً سیر نمی شم، اما یه عده آدم خودشون مأیوس هستند و طوری با طرف حرف می زنن کانه پشت درهای شهر داعش ایستاده
حرف زدن به شرط تعلیم فوق العاده ست
موف باشید بانو
پاسخ:
نه بابا شما که ماشالله خیلی خوبین.
همین بحث قبلیمون رو ببینین! کم هستن کسانی که پایه باشن با من صحبت کنن! معمولا خسته میشن!
واقعا که حس خوبی داره هم صحبتی با همچنین آدم هایی .

به نظر من کسانی این ویزگی رو دارن که طرز فکر هم جهتی باهات دارن 

دیگه بسته به نوع طرز فکرت , هم صحبتهات هم بیشتر یا کمترن !
پاسخ:
دقیقا. باید در صحبتها جهت کلام موافق هم باشه. حالا نه اینکه مدام تاییدت کنن اما یه چیزمشترکی باید  تو حرفها باشه که باعث امتداد بحث بشه.
هست ولی کم است...
پاسخ:
آره کمیابه متاسفانه.
سلام 
صبح تون بخیر:)
الان که به ساعت گوشی شون نگاه میکنند اونم نامحسوس :)))
ولی شاید به ساعت شون نگاه میکنن عجله داشته باشن از کجا معلوم ؟:))



+


من همه اینا رو که گفتین گاهی وقتا برای دوستام و حتی خانواده ام اجرا میکنم یعنی به حرفاشون گوش میدم و 
اگر صلاح بدونم بهشون حتی مشاوره دادم 
 اما حیف که گاهی وقتا نوبه  خودم که میشه اون گوش شنوا نیست :|
یا خیلی کمتره :|:)))
شانس ماست دیگه :)))


پاسخ:
سلاااام عصرت بخیر :)
آره ولی خب اونایی که کلا  پایه ان، معلومه که پایه ان! حتی اگر به ساعتشون نگاه کنن می فهمی که برای فرار از بحث نیست.کار داره وگرنه دوست داشت بمونه.
قبول کن که قابل تفکیکن :)


ای بابا! :( پس اینکه میگن از هر دستی بدی از همون دست میگیری برای شما هم الکی از آب در اومده؟ :((
آخه برای ما مدتهاست اعتبارش از بین رفته :|
منم سعی میکنم شنونده ی خوبی باشم معمولا
پاسخ:
بله هستید. اما جوابها که کوتاه و مختصر باشه از جذابیت هم کلامی کم میکنه! :)
عوضش سعی میکنم بیشتر به اون قسمت هایی که باهاش موافق هستم از حرف طرف مقابل توجه کنم :)
پاسخ:
بله بله :)
من همینطوری بودم.عااااشق حرف زدن. یک زمانی اینقدر با شور و هیجان حرف میزدم که حتی به خودم مهلت شناختن طرف مقابل رو نمی دادم. که ببینم آیا اصلا اهل شنیدن هست یا نه. برای همین متاسفانه روزی دیدم که اون افراد آدمهایی هستن که وقتی باهاشون حرف می زنم صریحا حرفم رو بی اعتبار میکنن یا اینکه اساسا به در و دیوار نگاه میکنن. یعنی شنونده های فوق العاده بد در عین حال کم حرف بودند که به همون حرفهای کم و نه چندان جالبشون با توجه گوش می کردم. حیف از عمری که برای گوش کردن به اونها صرف شد! بعد قسمت فاجعه اش جایی بود که می پرسیدن چه خبر؟ و با وجود بی علاقگی من به حرف زدن، اصرار می کردن که همه چیز رو تعریف کنم. در حالی که حوصله و علاقه ای برای شنیدن نداشتند. میدونید اینکه دوست نداشته باشی گوش بدی اما طرف مقابل رو تشویق به حرف زدن کنی، مسخره است.
آداب معاشرت(!) اقتضا میکرد اونها بپرسند و من جواب بدم! بی هیچ علاقه ای به گفت و شنید!! مزخرف ها!
الان مدتهاست سعی می کنم نوشتن رو جایگزین حرف زدن کنم. بازم گاهی از دستم در میره...
+ آدمهایی که اهل بده بستون هستند، یکی میشنوند و یکی هم بهش اضافه میکنند و بهت برمیگردونند عالی اند. من از حرف زدن باهاشون لذت می برم. حیف که کم اند! و زمینه های مورد علاقه مشترک هم کمه.
پاسخ:
چیزهایی که گفتی برای من هم پیش اومده که هیچ، هنوزم پیش میاد!
طرف می پرسه چه خبر بعد که میفتی وسط خبرها روشو برمیگردونه با صحبت نفر بغل دستیش همراه میشه! بعد تو می مونی که ادامه بدی یا بی خیال بشی!
و اگر خودش بخواد حرف بزنه که دیگه نمیذاره یه واوش رو از دست بدی! :|
این اتفاق مسخره، واقعا مسخره هست اما خیلی مرسومه!
و این مدل آدمهایی که من تو پست گفتم واااااقعا کمن! اما وقتی پیداشون می کنی اصلا یهو عاشقشون میشی! هههه ههه!
۲۱ بهمن ۹۶ ، ۰۷:۳۸ مامان محمدمهدی
:))
منم دوست میدارم همچین ادمایی رو
ولی خب خیلی خودم اهل حرفیدن نیستم و لذا اگه یافت نشن دورو وبرم ازین مدل انسانهای شریف هم، خیلی سخت نخواهد گذشت:)
پاسخ:
خب وقتی خودت اهل حرف زدن نباشی وجودشون خیلی مهم نیست.
اتفاقا باید دید آیا اطرافت آدمهای اهل صحبت کردنی پیدا میشن که منتظر باشن شما اینطوری باشی که بعد عاشقت بشن یا نه!
برای شما سوال اینه الان :)
۲۶ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۳۸ خونه مادری
یقولون هو اذن
قل اذن خیر لکم

پاسخ:
اشاره ی جالبی بود، ممنون :)