ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4353.

يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۲:۳۸ ب.ظ

این روزها خیلی بد شده م!

خیلی! یک مادرِ بدِ بد!

از اونهایی که زبان انتقادشون پیش از زبان محبتشون به کار میفته.

نمیدونم مشکل از کجاست اما اصلا اعصاب ندارم!

شاید بشه تقصیر رو انداخت گردن خونه،

و اسمشو بشه گذاشت سندروم بیقراری در خانه!

واقعا نمیتونم بودن در خونه و شیطنت بچه ها رو با هم تحمل کنم.

شاید چون چند وقته که هرچی تو خونه می چرخم و تمیزکاری میکنم تمیز و مرتب نمیشه که نمیشه!

همه ش به هم ریخته ست!

امروز یک ساعت تمام فقط داشتم پذیراییِ منفجر شده رو جمع میکردم!

اما تازه رسیدیم به یه پذیراییِ شلوغ!

خسته شدم از تو خونه بودن،

خب بچه ها هم که اصلا درکی از شرایط ندارن.

ولی دیشب رفتیم خرید،

و بچه ها شیطنت رو به حد اعلا رسوندن،

دیگه آخرهاش به غلت(غلط؟) زدن روی کف پاساژ رسیدیم!

مستر به شدت شاکی شده بود و کار داشت به کارد زنیِ بدون خونریزی میرسید،

اما من صبور بودم و خیلی حالم خوب بود. :)

ده بار پله برقی های پاساژ رو با بچه ها بالا و پایین رفتم

همه مون خوشحال و خرم بودیم جز مستر! :))

خب نتیجه میگیریم که مشکل از خونه ست!

نه؟!

:(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۰۶
لوسی می

نظرات  (۱۴)

سلام :)
به نظرم همش تقصیر بابای بچه س ! همش :)
پاسخ:
به خاطر اینکه نیست؟!
آره شاید :)
سلام.
خونه ای که بچه کوچیک داره هیچوقت مرتب نمیشه !
پاسخ:
هیچوقتِ هیچوقتِ هیچوقت :((

ولی خدایی اگر به سطح نرمال برسه هم من قبول دارم! اما واقعا وضعیت کلافه کننده ست :((
وای با بچه ها اصلا خرید نمی چسبه از بس شیطنت می کنن :|
پاسخ:
چسبیدن که نمی چسبه! اما از خونه بودن بهتره.
هرچند من هیچوقت به قصد لذت خرید نمیرم! :|
یعنی ناچار شدم که هدف خرید را چیزی غیر از لذت قرار دهم :))
۰۶ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۴۹ جـــــــــــواد عــــــــــــلوی
"نشانه های غلبه ی صفرا و سودا"
سرچ کنید 
اگر نشانه هایش را دارید 
درمان کنید 
تا اعصابتون معتدل بشه 
پاسخ:
درست میگین! از این موضوع غافل شده بودم. ممنون.
۰۶ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۵۳ مردی بنام شقایق ...
سلام

یه باغ بخرین با کلی گاو گوسفند و مرغ و جوجه

ینی شب سر ساعت 8 همه بچه ها بیهوش میشن :))
پاسخ:
سلام.
تو فکرشیم اساسی :)
شما دعا کنین روزیمون بشه :)
خوب میشه همه چی:)
پاسخ:
خدا ازتون بشنوه :(
۰۶ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۱۶ بـانـوی بـرفـی
واسه منم پیش میاد البته نه همیشه گاهی اوقات ولی واقعا نمیدونم مشکل از کجا آب میخوره الکی شروع میکنه به بهونه گیری!!!
مردا کلا کم حوصله تر هستن
حالا چرا غلت زدن؟؟؟؟
این شد گه تصمیم گرفتم واسه خریدای طولانی این ماه بچه رو بزارم خونه ی مامانم که هم خودمون خسته نشیم هم بچه 

پاسخ:
من یادم نمیاد هیچوقت اینقدر طولانی این مدلی شده باشم!
آره مردها که کم حوصله ان اما ماشالله زبان نصیحتی دارن بیا و بکن تماشا! :))
چه میدونم لابد با غلت زدن بیشتر خوش میگذشته بهشون! :))
آره ما هم پارسال این کار رو میکردیم اما امسال دیگه خیلی شیطون و پر سر و صدا شدن رومون نمیشه بذاریمشون جایی.
فک کن سری قبل خونه مامان مستر بودن مامان مستر همه ی کمدها رو قفل کرده بود و وسایل رو از دست اینا جمع! قبلا اینطوری نبود، بچه ها بیشتراز اونا حساب می بردن تا الان. الان دیگه حرف حرف خودشونه! :(
حالا شاید یکی در میون بذاریمشون.
اوصیکم به دمپایی و کمربند :)))
پاسخ:
:|
دیگه گواهی مرگم رو امضا میکنم!
هیچی مثل کتک زدن دیگران اعصاب آدم رو خوب نمیکنه :))))
پاسخ:
نهههههه! :)))
باورم نمیشه کسی اینو بگه! هیچوقت حتی داد زدن حالمو خوب نمیکنه بلکه وقتی که سر بچه ها داد میزنم دوست دارم در جا بمیرممممم:((((
۰۶ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۵۹ بـانـوی بـرفـی
لوسی جان حتما بزارشون مخصوصا روزی که واسه خودت و مستر خرید داری
جای خاصی که نمیزاریشون خجالت بکشی پدربزرگ مادربزرگن دیگه اعصابشون بیشتر میشه😀
پاسخ:
خجالت که نمی کشم اما خب نمیخوام اونا هم اذیت بشن یا بعدش بگن که اذیتمون کردن :(
خب باید بگم قطعا اگر من جای تو اونجا بودم ؛ از بس یه نمه اعصاب معصابم میریخت به هم ، احتمالا دست و پا بچه ها رو بسته بودم 😂😂😂 
دوتا بچه اونم از نوع شیطووووونش 
خدا صبرتون‌ بدهه :) 
+ولی خب معتقدم خونه با بچه کوچیک عمرا جمع نمیشه... درست لحظه ای که میای لم بدی روی مبل و یه لبخند روی لبته که آخ جون خونه رو جمع کردم ، موقع نشستن میشینی رو یه اسباب بازی چیزی 😂 و بعد از حرصت پرتش میکنی رو زمین و همون جا بچه ها شادان باقی اسباب بازیاشون رو میارن تا اسباب بازی مذکور تنها نمونه 😂 
+اگر وقت داری روزها برشون دار ببر پارک یکی دو ساعت تا حسابی تخلیه بشن... 
پاسخ:
:)))
تنها نموندن اسباب بازی رو خوب اومدی :))

مشکل اینه که اینجا هوا خیلی آلوده ست. وگرنه بهار و تابستون برنامه ی تقریبا روزانه مون پارک صبحگاهی بود :)
سلام
ماشالا چه حوصله ای دارید
ولی بچه ها پاک و صاف هستند..هر چی خدمت بهشون بشه بازم کمه.هدیه های خدان
پاسخ:
سلام.
از کدوم قسمتش حدس زدید که حوصله م زیاده؟!
بله همینطوره :)
سلام
چه حس مشترکی ):
خونه ما هم همیشه مثل یه خونه بمب خورده س /:
هر بار که مهمونی می ریم یا برامون مهمون میاد یا بیرون میریم همسرم به این نتیجه میرسه که آخرین باری بود که با بچه ها بیرون رفتیم /: 
منم دیگه از تو خونه موندن خسته شدم اما با بچه ها بیرون بودنم حالمو خوب نمی کنه 
من فکر میکنم واقعا نیاز دارم اوقاتی رو برای خودم داشته باشم که خب اصلا شدنی نیست... پس همچنان با وظایف مادری میسوزیم و میسازیم...
پاسخ:
سلام. خب این برای من خیلی بده چون مستر اصلا به زندگی درخونه ی شلوغ عادت نداره! و یه جورایی وقتی این شلوغی ادامه دار میشه شاید براش شلختگی منو میرسونه. البته که هیچوقت نگفته اینو ولی خب من دوست ندارم اینطور فکر کنه.
دقیقا ما هم همینطوریم.
حال منم با بیرون رفتن خوب نمیشه. اما بیرون که هستیم به بچه ها گیر نمیدم! میذارم راحت باشن! خب این برای روان خودمم بهتره. اما توخونه این روزها خیلی عصبی ام :((
دقیقا همینه که باید اوقاتی برای خودت داشته باشی. راه مادری کردن شاداب فقط همینه.
۰۶ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۴۳ مامان محمدمهدی
لطفا مامان بد نشو لوسی می
کلا بی خیالی طی کن برای خونه و مثل من ترجیح بده بچه ها حال ببرن :()
پاسخ:
چشم! منتظر بودم یکی ازم بخواد! :|
من خودم خیلی راحت گیر و بی خیالم! اما دیگه یه حدی هم داره دیگه :))
تازه از اینکه بچه ها به زندگی در شلوغی عادت کنن بیشتر گریزانم تا اینکه خونه شلوغ باشه.
دوست ندارم بی نظمی بشه عادتشون.