ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4376.

سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۳۷ ب.ظ

امروز عکسی دیدم تو پیج یه بنده خدایی(که روانشناس این مملکت هم هست)

که از یک پوزیشن نامتعارف عکس گذاشته،

و اسمش رو میذاره تابو شکنی!

من موندم از کِی تا به حال عرف ما اسمش شد تابو؟

و هنجار شکنی شد مقدس!

در تمام طول تاریخ هیچوقت هنجار شکنی مقدس نبوده،

و هیچ هنجار شکنی قدیس نشده!

و هیچ انسان متشخصی اقدام به هنجار شکنی نکرده!

تنها کسانی بزرگ شده ند که برای استیفای حقی که ازش غفلت شده،

دست به اقداماتی زدن که اون اقدامات هم ضد هنجار نبوده وگرنه از سوی جامعه پس زده میشدند!

اما الان این اقدامات هرچه هنجارشکنانه تر،

عاملِ بهشون شجاعتر، انقلابی تر و منجی تر! :|

از این اشخاص باید پرسید چرا عکسهاتون هنوز یه سری هنجار رو رعایت میکنند؟

چرا هنوز همه ی هنجارها رو زیر پا نذاشتید که شجاعترین باشید؟

اصلا چرا مثل حیوانات زندگی نمیکنید که متجددترین موجودات روی زمین لقب بگیرید؟

به من بگید هنجارها از چه زمانی به تابو تبدیل شدند؟!

و ما از چه وقتی اینقدر خود درگیر و جامعه گریز شدیم؟!



+وای واقعا خسته شدم از این جامعه و از این مردم :(

بلا نسبت همه ی خوانندگان عزیز اینجا.

خواستم متن رو حذف کنم چون واقعا مخاطبان فرهیخته ای دارم،

که هیچکدوم طرفِ خطاب این مطلب قرار نمیگیرند.

اما خب دردی بود که بهتر دیدم منتشرش کنم. چون هرکار کردم تو پیجش نتونستم کامنت بذارم! :(

برای مقابله با این حجم هنجارشکنی به نام تابوستیزی باید چه بکنیم؟

بیاید یه کاری بکنیم یه عده اساسی نشسته اند به سوراخ کردن کشتی و این به ما مربوط است... :(((

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۲۲
لوسی می

نظرات  (۸)

۲۲ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۰۳ زمستان ‌‌..
میشه عکس طرف رو بذارید که عمق فاجعه رو بیشتر درک کنیم!؟
پاسخ:
:))
شما تا هر عمقی که برات امکان داره تصور کن! :))
این قبیل تصاویر در فضای مجازی خیلی زیاد شده. فقط ایشون نیست.
من خیلی عذر میخوام اما حتی عکسهایی دیدم برای لبیک گویی به یک چالش!
چه چالشی؟
عکس گرفتن از زیر بغل! با این هدف که جا بندازیم که از بدنمون خجالت نکشیم! :|
البته این کمترینشه! :|
۲۲ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۳۵ زمستان ‌‌..
کمبود دارن و هیچکس هم جلودارشون نیست!

یا خود خدا بیشترینش چیه پس ؟!
من یه مدت مدید جایی بودم که زنهاشون در نهایت ولنگ وازی لباس میپوشیدن، حتی خانواده دوست ترینشون!  رو این حساب حساس نیستم ولی با این منطق که تابو بشکنیم  10e+100 درصد مخالفتم ... 
پاسخ:
واقعا کمبودها و عقده های درمان نشده ی بدی دارن انگار! وجامعه ی مجازی هم که راه هرطور زندگی کردن رو باز گذاشته :((

من واقعا دیگه حرفی ندارم بزنم... با یکی از همین آدمایی که ادعای تابوشکنی دارن صحبت کردم، واقعا هیچ مطالعه ای پشتش نیست... فقط دارن ناآگاهانه دنبال یه جریانی میرن... اصلا کمی تفکر نمیکنن
پاسخ:
واقعا نمیدونم چشونه! :((
کنجکاو بودم بدونم عکسش چی بوده 
پاسخ:
تو اولین کامنت یه شبیه سازی ای انجام دادم اما خب اون نبود! یه چیزی تو اون مایه ها!
شخصا برای خودم رعایت یک سری اصول اخلاقی و انسانی خیلی مهمه ...
مثلا اون روز کشیک بودم ، اینترن روپوش سفیدی پوشیده بود، در حدی تنگ که خیلی عذر میخوام دکمه ی روی سینه اش اونقدر کشیده شده بود که لباس زیریش ازش زده بود بیرون ...
خب من به حجاب معتقد نیستم(با این حال رعایت میکنم به خاطر قانون) ، حرفیم ندارم ، اما یه چیزی بر اساس اصول باید باشه ، خب باید اون لباسی که میخری اندازه ی تنت باشه ، دکمه ها ش سر جاش بسته بشه و ... ! چون قراره روپوشت تو رو محافظت کنه از آلودگی اطراف ، طرف بالا بیاره روت ، خون بپاشه روت باید بپاشه رو روپوشت لباس زیریت کثیف نشه حداقل !
خب که چی حالا روپوش اینقدر تنگ و سینه ها زده بیرون و دکمه در حال کنده شدن ؟ :/ 
پاسخ:
وای که تو چقدر خوبی! :*
این که آدم اینقدر با شخصیت باشه که قانون رو رعایت کنه واقعا چیز کمی نیست. ما اگر حجاب داریم خب میگیم اعتقاد هم داریم. اما شما مطیع بودنت نسبت به قانون واقعا ارزشه.
متاسفانه الان چیزی به اسم ارزش وجود نداره. هیچ معیاری برای پیدا کردن ارزش دیگه وجود نداره! من نمیدونم به چی باید استناد کنیم که همه بر اون مشترک باشیم. والا در تمام دنیا قانون ارزشه. اما اینجا.. نمیدونم چه مون شده!
اینی که تعریف کردی فراووون دیده میشه. حالا اون لباس که قرار بوده فقط لباس کار هم باشه، ملت از همونم نمیگذرن که مثل اصول اولیه ی پوشاک آدمیزاد تنشون کنن! :((
لطف داری 
ولی من از مامانم آویزه گوشم شده همیشه بهم گوشزد میکرد این احترام به قانون رو  
کلا هرکی بیرون ببینه ما رو فکر نمیکنه ماها بی حجاب باشیم ... خصوصا مامانم که دیگه از منم مقید تره ، باز من شالم لیز میخوره ، اون که نهایت یه بند انگشت از موشم پیدا نیست خارج از محیط خونه  :)) 
+یه نکته ایم که هست این به اصطلاح تابو شکنی ها متاسفانه خیلیییی سریع همه گیر میشه ! 
۵ سال پیش این حدودا بود ؛ زمانی که فیس بوک مد بود ، یه خواننده ای ب اسم شاهین نجفی 
اومد فراخوان داد که عکس های لخت (لخت مادرزاد) خودتون رو برام بفرستین تا من بذارم تو صفحه ام ... 
من از این موضوع کلا بی خبر بودم چون دنبالش نمیکردم ، موقعی فهمیدم ک یکی از دوستام اومد گفت که عکسش رو فرستاده تا یارو بذاره ! 
استدلالشم این بود که صورت هامون رو کات میکنیم میفرستیم ! کسی نمیفهمه ! مگه چیه ؟؟؟ بدن انسانه دیگه ، طبیعته :/ 
و من کلا تو شوک بودم... 

پاسخ:
وای من دیشب این کامنتت رو خوندم و هنوز که هنوزه تو شوکم!
باورم نمیشه! :(



+خدا خودت و مامانتو برای هم حفظ کنه :)
یاد پست اخر اقای مردی به نام شقایق افتادم

پاسخ:
آری من نیز هم. البته بعد از نوشتنم! :))
۲۷ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۴۱ مامان محمدمهدی
چه درد آشناییم
منم واقعا نمیتونم هضم کنم این تابوشکنی ها رو
البته من خیلی نمیبینم و نیستم تو فضای مجازی
ولی همین واقعیهاش که حسابی کفریم میکنه هربار که مواجه میشم
خدا عاقبت هممونو با ظهور حضرتش بخیر کنه ان شاءالله
وای واقعا خسته شدم از این جامعه و از این مردم :(

برگرفته از lucy-may.blog.ir
وای واقعا خسته شدم از این جامعه و از این مردم :(

برگرفته از lucy-may.blog.ir
پاسخ:
این حجم اندوه و خستگی رو قلب منی سنگینی میکنه که خودم تا خرخره تو گناهم! ببین این وضعیت با قلبی نورانی چه میکنه! لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین... :((