ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4378.

شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۸:۲۴ ق.ظ

این دو روزی که مستر خونه بود

دکوراسیون تمام خونه رو عوض کردیم. :)

فقط آشپزخونه و حمام تغییری نکردن.

اونم چون قدرت مانور برای جابجایی وسایل ندارن. :دی

حس خوبی دارم.

خونه تکونی هرسال باعث میشه از مینیمالیست بودنم لذت ببرمممم:)

از اینکه وسایل اضافه، دکوری و بلااستفاده و یا وسایلی با کاربری های خیلی محدود اصصصصلا ندارم،

و کمدها و کابینتهام نقش انباری رو بازی نمیکنن،

به خودم افتخار میکنم :)



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۲۶
لوسی می

نظرات  (۱۴)

آفرین آفرین :))

من اصلا اهل دکور عوض کردن نیستم. وقتی جای چیزی خوبه، نمیتونم خودمو راضی کنم عوضشون کنم...
پاسخ:
:)
منم اهلش نیستم. خیلی کم پیش میاد جای وسایلو عوض کنم ولی برای من بیشتر ناشی از عادته. ینی به جای وسایل عادت میکنم نه اینکه بگم اینجا بهترین جای اون وسیله ست پس جاشو عوض نمیکنم. برای همین سالی یکبار یا هر دوسال یکبار هم که یه نوبت جای وسایل رو عوض میکنم حس خوبی دارم از عوض شدن همه چیز.
اما اگر چیزی جاش خوب باشه اصلا جاشو تغییر نمیدم.
مینیمالیست یعنی چی؟
پاسخ:
همون خط بعدش:

اینکه وسایل اضافه، دکوری و بلااستفاده و یا وسایلی با کاربری های خیلی محدود اصصصصلا ندارم،

و کمدها و کابینتهام نقش انباری رو بازی نمیکنن.

ما نیز به شما افتخار میکنیم 
پاسخ:
قربون شما :*
خیلی خوبه این صفت یا خصلت یا عادت یا هر چی.
من هر سال با "شاید لازمم بشه" درگیرم. البته انصافا خیلی وقتا من غلبه میکنم بهش اما خانواده نه :دی
پاسخ:
منم سر بعضی چیزها خیلی با خودم جنگیدم تا به اینجا رسیدم اما کلا این ویژگی درونیمه که همه جا رو خلوت می پسندم.
وای وای خانواده که نگو اصلا. من اگه خونه مامانم باشم وسایلشونو یه شبه به نصف میرسونم. :))
ربطش چیه خونه تکونی و  مینیمالیست بودن؟
پاسخ:
همون خط بعدش دیگه:

اینکه وسایل اضافه، دکوری و بلااستفاده و یا وسایلی با کاربری های خیلی محدود اصصصصلا ندارم، و کمدها و کابینتهام نقش انباری رو بازی نمیکنن.

یعنی تابلو هم ندارین تو خونه‌تون؟ یا گلدون مصنوعی؟ یا باکس؟ یا ظروف شیکی که ممکنه ماهی دو ماهی چند ماهی یه بار استفاده بشن؟
پاسخ:
تابلو و گلدون که کاربرد دارن.
اما ظرف اونطوری که خاص مراسم خاصی باشه که سالی یه بار فقط ممکنه اتفاق بیفته نه ندارم.
هرچی هست برای خودمون هم استفاده میکنم. کلا تعداد و مدلهای ظرفهام خیلی محدوده چون اهل مد هم نیستم.
یعنی "قانع" خودمون
یا مثلا "مخالف تجملات"...
پاسخ:
دقیقا اون نیست.
مثلا من چیزی که در یک تا یک و نیم سال اخیر استفاده نکرده باشم رو اصلا نگه نمیدارم. خب این قناعت یا عدم تجمل نیست. بیشتر بهش میاد که اسمش انبار نکردن باشه.
عدم تجمل و قناعت معنای عمیقتر و ارزشی تری داره نسبت به مینیمالیستی. چون بعضی ها مینیمالیستن اما قانع نیستن. وسایل رو عوض میکنن! یعنی ظرفها رو رد میکنن کلا یه سری جدید میخرن. اینا قانع نیستن اما چون اهل انبار کردن نیستن مینیمالیست حساب میشن. بیشتر میشه به "لذت بردن از کمتر داشتن" تعبیرش کرد. حالا اگر مومنانه هم باشه میشه قناعت و اینها.
البته من واقعا قانع و مخالف تجملات هستما! بقیه رو گفتم. :دی
حالا جاریم، هر یکی دوماه یبار وسایل خونه رو کامل جا به جا میکنه...
ولی من حتی فکر کردن بهش انگار اعصابمو خورد میکنه :/
۱ سال و نیمه عروسی کردیم، هیچی از بعد عروسی جاش فرق نکرده :))
پاسخ:
آرههههه بعضیا انگار با وسایل و چیدمان خونه درگیرن :)))
خانواده مستر هم غالبا همینطورن و این اصلا جزو افتخاراتشونه. ینی اوایل ازدواج ما یکی از بزرگترین ایرادهای من در چشم اونها همین بود میگفتن اهل کدبانوگری نیستی! براشون این یکی از ویژگیهای کدبانوها حساب میشه اصلا. :))
انقدر توجه نکردم که بی خیال شدن. : دی
عاهان من فکر کردم منظورتون پست های مینیماله!
پاسخ:
واقعا انگار من یک مینیمالیست بالذات شده م! :)
همسر رهبری تعریف میکردن که توی خونه ما کلا دکور نیست. عوضش کتابخونه هست...
پاسخ:
خب راستش من کتابخونه م رو هم خیلی سعی میکنم خلوت نگه دارم. :دی
کتابهایی که خونده میشن و ضرورت انتقال به نسل بعد رو ندارن قطعا به کتابخونه ها اهدا میشن  که بقیه هم بخونن و اصلا نگهشون نمیدارم چون دوبار یک کتاب رو نمیخونم. اونهایی هم که خوندنشون اتلاف وقته دور ریخته میشن! اونهایی هم که باید حتما حتما به نسل بعد منتقل بشن اکثرا بعد از مطالعه میرن تو انبار برای رسیدن به زمان مورد نظر. تعداد کتابهای ارزشمند که لازم باشه مدام تو خونه باشه حتما و ممکنه گاه و بیگاه بهشون سر بزنیم، هم خیلی کمه. من برای درسهام هم غالبا کتاب نمیخریدم. جز اونهایی که بیس و مبنای مطالعه م هستن.
بعضیام هستن خوششون میاد همه دیوارهاشونو کتابخونه بزنن هرچی میخرن و میخونن رو نگه میدارن و بعضی کتابها رو هم چندبار میخونن! مثل اونایی که پایه ان بعضی فیلمها رو چندبار ببینن!
البته منظورم رهبری نیست. چون کسی که در مقام استاد، عالم و یا فقیهه نیاز هست که یه عالمه کتاب همزمان در دسترسش باشن. چون مبانی مطالعاتیش زیاد و گسترده ست.
گلدون و تابلو دکوری که هستن! ;)
پاسخ:
تابلو که فقط دو تا داریم. ولی گلدون طبیعی زیاد :) مصنوعی نه.
تاژه تابلوهامونم نقش مفاتیح رو بازی می کنن وامیستیم جلوشون میخونیمشون. :))
منظورم بیشتر وسیله ای بود که در کاربرد اصلی خودش نباشه و فقط برای نمایش خریداری بشه که به نظر من مصداق انبارشه. مثل ظروفی که تو بوفه چیده میشن.
گلدون طبیعی خیلی خوبه، اصلا نیاز نیست براش کاربری تعیین کنیم! ولی عوضش از گل مصنوعی بدم میاد.
نمی‌دونم چیکار کنم که گلدون تو خونه بمونه، تو خونه‌ی ما حتی کاکتوس هم بعد از مدتی خشک میشه :| البته فک کنم نگهداریشونو بلد نیستیم، یا زیاد می‌رسیم بهشون یا کم. نور خورشید هم که هیچی!

پاسخ:
نمیدونم منم همینطور بودم و شاید هنوزم هستم! تا به حال نشده گلدونی با تصدی گری اختصاصی من به زندگیش ادامه بده! اینایی هم که الان تو خونه مونن بیشتر بچه های مسترن! من مادرخونده شونم :دی
قدیمیا میگفتن دستم برای فلان چیز نمی گیره(یه همچین چیزی! که مثلا ماست هام خوب درنمیاد و اینا) فکر میکنم در من برای گلدون صادقه!
موفق باشید
پاسخ:
سلامت باشین.
۲۷ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۳۸ مامان محمدمهدی
خیلی هم عالی
منم مثل خودتم خواهر:)
پس بیا واسه هم کارت پستال بفرستیم:))
پاسخ:
واقعا مایل به ارسال کارت پستال شدم :)
چشمام برق زد از تصورش:*