ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

ارزیابی ریسک آکادمیک!

دوشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۰۲ ب.ظ

یه روش معتبرِ ارزیابی ریسک میگه میزان ریسک در شکست یک فرایند برابر است با درجه ی احتمال وقوع خطر، ضرب در درجه ی پیامد یا شدت اثر خطر، ضرب در درجه ی احتمال کشف و رفع خطر پیش از وقوع خطر.

خب این درجه ها هم قرار دادی هستند. یعنی مثلا احتمال وقوع خطر از یک تا ده(بعید تا حتمی)، شدت پیامد اثر از یک تا ده(هیچ تا پیامد مهلک)، و احتمال کشف و رفع خطر از یک تا ده(حتمی تا مطلقا غیر قابل کشف)

بعد اینا رو ضربدر هم میکنیم و درجه ی ریسک رو مثلا از هزار محاسبه می کنیم بعد بین خطرات بالقوه اولویت بندی می کنیم و پیشگیری می کنیم.

اوکی؟

خب من از این علمم نافعانه بهره می برم و اکثر ریسکهای زندگیمو بر اساسش ارزیابی می کنم.

امروز پستی خوندم در این باره که وجود خدا رو نمیشه (یا نشده) اثبات کرد پس نمیشه رو دین و شریعت هم مانور داد. حالا مهم نیست برام که وجود خدا اثبات شده یا نشده، سوالم اینه که با همین فرمولی که عرض کردم هزینه ی پذیرش دین در شرایطی که اصلا دینی وجود نداشته باشد، در مقایسه با هزینه ی نفی دین در شرایطی که واقعا وجود داشته باشد چقدره؟

کاری ندارم به اینکه چقدر خوبه با دلمون دیندار و متشرع باشیم و اهل دل باشیم. اون مهم نیست. به نقش دین در آرامش و اعتلای روح و اینها هم کاری ندارم! 

دارم از هزینه فرصت ایجاد شده از نفی یا پذیرش یک دین و احکام منسوب به پروردگار با منش کاملا تئوریک و غیر عرفانی و غیر روحانی صحبت میکنم.

به نظرتون به لحاظ منطقی و حساب دو دوتا چهارتا کدوم مسیر باعث رخداد و ایجاد کمترین خطر و ضرر و کسب بیشترین منفعت برای انسان میشه؟! هوم؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۲۱
لوسی می

نظرات  (۱۶)

تو این مدت بی اعتقادی 
فقط به این نتیجه رسیدم که چنگ زدن به یه چیز ، باور داشتن ، خیلی بهتر از خنثی بودنه اس...‌
خیلی بهتر از باور نداشتنه اس...
نه برای جمعیت... برای فردیت...
هرچند همین فردیت جمعیت رو تشکیل میده... 
از طرفی وقتی باورش نکنی ، و راه خودت رو پیش بگیری دیگه برگشتنه سخته ... 
دوباره گول زدن خودت برای باور کردنش سخته... 
شاید به گول زدن ایراد بگیری ... 
اما ترجیح دادم از این واژه استفاده کنم...
+وجود یک راه ، نه لزوما دین ! مطابق با زمانه و شرایط صد درصد لازمه... 
اما گاهی حس میکنم این دین با زمان خودش در بعضی مسائل جلو نمیاد ... و مشکل ساز میشه
+فکر کنم چرت و پرت گفتم :/ 
فقط احساس و فکرم رو در لحظه ریختم روی دایره 
بر من ببخش :))
پاسخ:
منم عقیده م اینه. وجود یک راه و باور مشخص حتی باور غلط، خیلی بهتر از نبودن هیچ باوریه. اصولا به لحاظ فطری انسان نمی تونه رها شدن رو بپذیره و تاریخ هم ثابت کرده که انسان نمیتونه یک نیهیلیست (پوچ گرای) مومن و معتقد باشه و هرطور شده از هرجا که شده حتی دست سازه ی خودش رو میذاره وسط تا برای خودش خدا و دست مایه ی اعتقادی ایجاد کنه.
برگشتن از هرچیزی خیلی سخته. اونم وقتی که راهِ بازگشتیت قراره اساسی محدودت کنه!
ولی به همون علتی که خودت هم گفتی که وجود راه بهتر از نبودنشه برگشتن اجتناب ناپذیره. آدم مجبوووره گاهی خیلی کارها بکنه که سخته. اما مجبوره به خاطر همه ی آرامشهای بعدش‌.
حالا بحث من این دین نبود. کلا خواستم بگم در هرچیزی احتیاط شرط عقله. یعنی پذیرفتن برخی عواقب احتمالی حتی اگر احتمال وقوعش رو کم می بینیم بازم عاقلانه نیست و بهتره جانب احتیاط رعایت بشه.

من شخصا برای انتخاب دینم به اصول نگاه کردم. دین قرار نیست تماماً با عقل من سازگار باشه (قرار هست که با عقلِ کامل سازگار باشه اما عقل من لزوما اون درجه از عقل کامل نیست) چون اگر قرار بود عقل من و شما و همه به همه ی احکامش گواهی بدن وجودش بیهوده و لغو بود. دین نازل شده به این علت که عقل نوعیِ بشر از دریافت و فهم همه ی منافع و مصلحتهاش به تنهایی عاجزه.
در نتیجه توصیه ی تجربه شده ی من اینه که آدم دینشو خودش انتخاب کنه اما بر اساس اصول دینی و نه احکامش.

+ چرا مفهوم بود کاملا. یعنی من اونطوری که فهمیدم جواب دادم. اگه غلط فهمیده م و بی ربط جواب دادم بهم بگو که به بخشیدنت فکر کنم :))
:دی
برای کیا این روش کاربرد داره؟
چون من دارم در مورد اثبات توحید فکر میکنم و میخونم، ولی با این استدلال اصلا نتونستم کنار بیام.
چطور میشه من فکر کنم که خب چون ریسک موحد نبودن بالاست، من بیام و موحد بشم در صورتی که دارم از احتمال حرف میزنم؟
من یقین میخوام. تا یقین نکنم، تا برام اثبات نشه چطور بپذیرم؟
فقط می‌تونم بخاطر اون ریسک بالا یه سری احکام و ظواهر رو رعایت کنم.
پاسخ:
این اصلا روش فلسفی نیست یه روش مهندسیه برای ارزیابی ریسک و پیشگیری و احتیاط که من خودم به این مقصودم که احتیاط عقلانی بر سر عدم عناد ورزی با خدا بود پیوندش زدم.

اینم ناشی از یک حدیث عرض کردم که حضرت امیر به کفار فرمودند فرض بگیریم که عقیده ی ما باطل باشد و عقیده ی شما به حق! ما چیزی از دست نمیدیم. اما اگر برعکسش درست باشه ببینید شما چه چیزهایی رو از دست میدین! (دارم میگردم عربیشو پیدا کنم ضمیمه پست کنم فعلا که پیدا نشده!)
و البته قرآن هم به شدت رو روش بیم و انذار جهت اسلام آوردن ملت مانور داده.

تبصره: طبق تعالیم اسلامی این حد از پذیرش و رعایت احکام و ظواهر خودش راه گشاست. یعنی باعث خیر در راه تعالی میشه چون ظواهر دین خودشون مایه ی برکت و نورند. و شایسته نیست که تا وجود رب برامون مسجل نشده همه چیز رو تعطیل کنیم! حالا این تبصره بحث زیادی داره که واقعا از حوصله ی این مقال خارجه.
می‌دونین، من به این روش به عنوان یکی از دروازه‌های ورود به تفکر و مطالعه در مورد دین و اصولش نگاه می‌کردم و می‌کنم.
اگه نگم مختص اوناییه که خارج از اسلام یا توحیدند، می‌تونم بگم حداقل برای من و امثال من کاربرد نداره.
پاسخ:
بله برای شما و امثال شما کاربرد نداره.
تو پست هم گفتم که با خوندنِ پستِ کسی که وجود خدا رو اثبات شدنی نیافته بود برای امثال او و آدمهای با عقاید او نوشتمش. :)
خوب پس یه پست هم برای من و امثال من بنویسین :) [مثلا یه پست در حد چند تا کتاب :)]
پاسخ:
اختیار دارین. اون دیگه با خوانندگانی چون شما و سایر دوستان زیره به کرمان بردن است! :)
ولی چشم یه جمع بندی از چندتا کتاب خوب می نویسم ان شالله ولی خب قدری زمان بره.
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۲۱ امیــ دوار
یه بار من با اصول تکامل داروین وجود خدارو ثابت کردم,چن ساعت همین جور دلیل میاوردم بره خودم
بعد عقلم نرسید بنویسم اینارو,الان چن ماهه هر چی فکر میکنم یادم نمیاد:( اینقدر زورم میگیره
من میگم اگه یه بتونی یه نظمه بیش از حدو در طبیعت ثابت کنی,وجود خدارم میشه با همون نظم ثابت کرد

بعد اگه به خاطر این که "من خدارو قبول میکنم چون شاید وجود داشته باشه و با فرض وجرد داشتن من خطر کمتری میبینم" اعتقاد نیست
پاسخ:
ای بابا! چه حیف شده! :/

اتفاقا بعضیا میگن وجود نظم زیاد اثبات عدم وجود خداست چون به تکوین خود به خودی ماده دامن میزنه. یعنی با وجود نظم زیاد و کامل شما برای اثبات عدم وجود خدا فقط کافیه اون بیگ بنگِ اولو ثابت کنی دیگه نظمش جوریه که بقیه ش بدون خدا هم کارشو ادامه میده. و یه جورایی خرق عادت رو عامل اثبات خدا میدونن. البته بعضیا!

اعتقاد به معنای واقعی کلمه نیست اما عاقلانه ست. و یکی از بولدترین روشهای قرآن برای اسلام آوردن ملت هم همین انذار از عذاب و خطرات آتی بوده. و نقش اصلی پیامبران هم صرفا انذار دهنده و بشارت دهنده عنوان شده. پس این نوع از تسلیم در برابر رب بی ارزش نیست.
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۰۸:۴۴ صـــا لــحـــه
در کتابی خواندم: علت شک بسیاری از دانشمندان در وجود خداوند این نیست که ادله وجود خداوند آن ها را قانع نمی کند. بلکه این است که مساله از ابتدا غلط در ذهن آنها ترسیم شده است. آنچه آنها "خدا" تصور میکنند، نه تنها دلیلی بر آن نمی توان اقامه کرد بلکه بی‌شک وجود ندارد: خدایی که زمانی و مکانی است و در منتها‌الیه مکان موجود است یا اگر هم زمانی و مکانی نیست، دست‌کم در عرض دیگر عوامل موثر در جهان است یا نقشش در جهان تنها در این حد بوده است که آن را در لحظه آغاز آفریده و سپس جهان خود به خود به راهش ادامه داده.
همه این تصورات غلط است.

دلم میخواست این مطلب رو در یک پست منتشر کنم. توفیق نداشتم.... 
ولی واقعا این مطلب رو با دقت بخونید
پاسخ:
نفهمیدم منظورتون از نگارش این کامنت چی بود!
من الان نمیتوام علت و چراییِ عدم اثبات وجود خدا برای بعضیها رو توضیح بدم. حتی نمیخواستم ثابت کنم که هست یا نیست.
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۳۷ صـــا لــحـــه
اتفاقا مهم هست که بدونیم چرا بعضی ها منکر خداوند اند.
چون از نظر من اگر فقط بر مبنای عدم ریسک پذیری بخواهیم خداوند رو بی چون و چرا قبول کنیم، هیچ وقت نمی تونیم خداوند رو با تمام متعلقاتِ تکلیف آورش قبول کتیم! قبول وجود خدا یعنی تکلیف! یعنی تکلّف! 
هنوزم مهم نیست که بفهمیم چرا پذیرش خداوند سخته؟
پاسخ:
نمیگم مهم نیست. میگم موضوع بحثم نیست.
اینی که گفتم یه روششه. احتیاط عقلی. برای کسی که هیچ جوره نمیخواد استدلالها رو قبول کنه این از منطقی ترین راه هاست.
قرار نیست کل زندگیمون بر همین مبنا پیش بره که.
تو کامنت سایر دوستان هم گفتم یکی از مهمترین نقشهای پیامبران نقش انذار و بشارتشون بوده. یعنی ایمان آوردن به خاطر احتیاط و پیشگیری از عواقب سختِ احتمالی ارزشمنده.
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۵۲ صـــا لــحـــه
نه... احتیاط عقلی در اصول دین معنی نداره!
اتفاقا باید ریشه عدم پذیرش و انکار رو پیدا کرد.
اگر اون علت الحاد باشه دیگه کاریش نمیشه کرد! حتی این فرمول شما هم جواب نمیده
پاسخ:
از کجا میگید معنی نداره؟
کل قرآن از همین روش انذار و ابشار استفاده کرده جانم!
قرار نیست تا ابد با همین فرمون جلو بریم. مطمئن باشین در طول مسیر تغییر میکنه هویتش.
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۲۴ صـــا لــحـــه
یعنی به نظر شما انذار و ابشار پیامبران یعنی توجه دادنِ مردم به احتیاط کردن؟

معنی نداره چون باید در اون ها به مسائل تحقیقا ایمان بیاریم. تقلیدی و تعبدی معنی نداره چون فروع دین نیست. چون از احکام نیست که در اون ها احتیاط کنیم
بیس هست
مبنا ست
پاسخ:
بله به نظرم معنیش همینه.
به نظر شما معنیش چیه؟
تقلیدی نیست اتفاقا کاملا عقلیه.
امام علی هم در حدیثی به همین نحو برای کفار استدلال کردند که فرض بگیریم عقاید ما باطل باشد. ما چیز خاصی از دست نداده ایم. ولی اگر عقاید شما باطل باشد چه چیزهایی رو از دست خواهید داد؟
به نظر شما هدف قرآن از انذار و بیان پیامبرش به عنوان کسی که صرفا یک انذار دهنده ست چیه؟
کلا سبک همه ی پیامبران همین انذار بوده. اون مراتبی که شما میگید بعد از این مرتبه ی اسلام آوردنه. 
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۲۸ زهرا سادات

سلام روزتون بخیر

یادم رفت پیام عمومی بذارم

الان یادم اومد

پاسخ:
سلام عزیزم. اگر اجازه بدی سر فرصت جواب میدم.

بعدا نوشت: پیداش کردم. :) یه پست برات نوشتم. هروقت اومدی یه عدد دو رقمی برام کامنت بذار. اون عدد رو به عنوان رمز پست میذارم. تا ۲۴ ساعت بعد از کامنتت بیا و پست رو بخون. بعد پست رو بر میدارم یا ذیل پست بحث میکنیم.
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۹ صـــا لــحـــه
تقلیدی و تعبدی رو در مقابل تحقیقی آوردم. نه به این معنا که این مساله مصداق تقلیدی یا تعبدی هست.
 این جمله امیرالمومنین صرفا نوعی تحریض افرادی که ایمان نیاورده اند به تحقیق در مورد اسلام و شنیدن حرف ها ست. پس اگر منظور شما از این پست اینه که افراد از کنار مساله ایمان به خدا و معاد ساده نگذرند بیانات شما صحیح هست.
ولی اگر منظورتون اینه که صرفا یک احتیاطِ عقلی باعث بشه که ما ایمان بیاریم.... نه! قبول ندارم.
انذار چیزی فراتر از ترغیب به احتیاط هست. توجه دادن به حقیقت هاست.
برای همین اون کامنت اول رو فرستادم. چون همه چیز به حقیقت برمیگرده. خداوند در قرآن همیشه اول استدلال میکنه و آیات خودش رو بیان میکنه و بعد روگردانان رو انذار میده.
صرفا انذار دهنده بودن یعنی اینکه پیامبر اجبار کننده به هدایت نیست. لا اکراه فی الدین! 


پاسخ:
قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم و ان تطیعوا الله و رسوله لا یلتکم من اعمالکم شیئا
این آیه به وضوح تفاوت اسلام آوردن و ایمان آوردن رو بیان میکنه. و هدر نرفتن اعمال رو هم منوط به اطاعت از رسول و خداوند میدونه نه ورود ایمان به قلب.
حالا بحث من بر سر دین خاصی نبود ولی اگر با اسلام بسنجیمش در این آیه مصداق همون اسلام آوردن است. یا همون ساده نگذشتنی که شما میگین. و نتیجه ی مستقیمِ این ریسک یابی ایمان نیست.

ولی معنی انذار دهنده بودن لا اکراه فی الدین نیست دو موضوع جدا هستند. هدف از انذار ترغیب ملت به احتیاط عقلیه. این خیلی بدیهیه.
شما به بچه میگی نپر میفتی. فقط به این منظور که او احتیاط کنه و پریدن رو بی خیال بشه نه به این منظور که به قطعی بودنِ افتادنش بر اثر پریدن ایمان کامل بیاره! :/
همین که احتیاط کنه و جسورانه نپره هدف شماست.
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۳۹ صـــا لــحـــه
خوب نخوندی! گفتم اجبار به هدایتی نیست! (معنی لا اکراه فی الدین )


نهایتا فکر میکنم یا من معنی انذار رو درست نفهمیدم یا شما...
البته ببخشید. من خیلی توی بحث ها رک ام 
پاسخ:
گعنیشو فهمیدم ربطشو نفهمیدم. بحث ما اصلا هدایت اجباری نیست. اون یه موضوع جداست که قرار نیست کسی به زور هدایت بشود. ربطی به بحث ما نداره.

کل صحبت من اینه که بیم دادن برای ترغیب ملت به احتیاط عقلی برای جلوگیری از عنادورزیهاشونه. که: فلان کار را نکنید که در نتیجه اش عذابی در راه است.
 و بشارت دادن هم برای ترغیب ملت و در حقیقت تطمیع ملت برای رسیدن به یک نتیجه ی زیباست. که: فلان کار را بکنید که در نتیجه اش پاداشی بزرگ در راه است.
 شما مخالف هستین؟
اگر مخالف هستین اوکی. هذا فراق بینی و بینک. :)
عذرخواهی لازم نیست. همه تو بحثها رک هستند. مهم ادب و احترامه که الحمدلله داریم رعایت میکنیم. :)

حالا تو پرانتز و خواهرانه بگم کلا اونطور نباشین که نیاز باشه عذر بخواین! اگر رک بودن خوبه چرا عذرمیخواین؟ و اگر بده اونو عوض کنین نه اینکه بگین همینه که هست و من رکم. پس با عذرخواهی جبرانش کنم.
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۰۲ صـــا لــحـــه
خب حداقل الان فهمیدم محلِ بحث شما کجاست
ولی یه چیز مهمی که هست اینه که وقتی ما اینجا چند تا پیام با فاصله زمانی و بدون درک ارتباط بین مطالب قبل و بعد میدیم، گاهی ممکنه یکی از طرفین فکر کنه که خب! این چه ربطی داره به ماجرا
یکی از دلایل اینکه بحث رو در فضای مجازی خیلی دوست ندارم همین مساله است

محل بحث من اینه که انذار و ابشار هدف نیست. انذار و ابشار نشون دادن اون روی سکه ست. دریچه ای به عالم غیبه. پس اول پیامبر حقیقت رو تبیین میکنه. بعد اون ها رو انذار میده یا بشارت میده. البته من حرفاتون رو قبول دارم ولی به نظرم میاد شما بحث انذار و بشارت رو در جای غلطی از منظومه هدایت جای دادید. شاید برای همینه که حرف هم رو نمیفهمیم. چون من به قضیه از بالا نگاه میکنم و لی شما یک جز اون رو جداگانه دارید بحث میکنید و بعضی از زوایای مطلب رو نادیده میگیرید. 
ضمن ابنکه من در آیات و روایات چیزی خلاف گفته خودم پیدا نمی کنم...

این که عذر خواستم به خاطر به کار بردن واژه نفهمیدن بود. :)

پاسخ:
بله بحث مکاتبه ای نواقص خودشو داره کلا.
راستش من اصلا انذار و ابشار رو برای کسی که "مومنه" و "ایمان" داره لازم نمی بینم. (البته این نظر شخصی است.)

شاید.

به جاش بگین متوجه نمیشی. :دی
مثل تفاوت بتمرگ و بشین و بفرما. هرسه گویای مطلبند ^_^
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۰۸ صـــا لــحـــه
مثال شما در مورد اینکه  به بچه بگی: نپر میافتی! مثال خوبی نیست
من خودم هیچ وقت برای بچه ام به این حد اکتفا نمی کنم
 تازه وقتی بزرگ تر بشه که دیگه اصلا قبول نمیکنه
برای همین میگم انذار و ابشار جزءی از یک مجموعه هستند و به تنهایی هدف نیستند
پاسخ:
اصلا این جمله گفتنش به بچه ها خیلی هم بده.
مثال بود فقط. در مثل مناقشه نیست و این حرفها. من قصدِ انذار رو مثل زدم.
۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۴ صـــا لــحـــه
ولی واقعا اینطور نیست که انذار و ابشار برای مومنین لازم نباشه.... نمیدونم چطور به این نتیجه رسیدید! 
برای مومنین هم فایده داره...
پاسخ:
مفیده اما لازم و ضروری نیست. 
گفتم که نظر شخصیمه و منبع معتبری پشتش نیست.
جواباتون به کامنت خانم صالحه رو قبول دارم.
اتفاقا اگه اشتباه نکنم یه حدیثی شنیدم که فردی اومدن پیش یکی از امامان و ازشون سوال کردن که خب ما که این همه تکلیف رو انجام میدیم و به خودمون سخت میگیریم اگه بعدا فهمیدیم اصلا اون دنیایی نبوده چی؟! که امام هم جواب دادن خب اگه فهمیدی بوده چی؟! 
عینا مطابق با بحث شما نیست اما موضوع همین احتمالاته. واقعا با همه نمیشه یکجور صحبت کرد. با هرکس به میزان عقل و درکش باید حرف زد و این استدلال یعنی نفع دنیوی و یا حتی درک اینکه اگه احتمال هم بدی دنیای دیگری هست و در صورت عدم انجام تکالیفت ممکنه متضرر بشی ممکنه به درد خیلیا بخوره.
پست خوبی بود در کل :)
پاسخ:
ممنون عزیزم. بله یه حدیث از امام علی هم به این مضمون هست که تو کامنتها گفتم.
:)