ارزیابی ریسک آکادمیک!
یه روش معتبرِ ارزیابی ریسک میگه میزان ریسک در شکست یک فرایند برابر است با درجه ی احتمال وقوع خطر، ضرب در درجه ی پیامد یا شدت اثر خطر، ضرب در درجه ی احتمال کشف و رفع خطر پیش از وقوع خطر.
خب این درجه ها هم قرار دادی هستند. یعنی مثلا احتمال وقوع خطر از یک تا ده(بعید تا حتمی)، شدت پیامد اثر از یک تا ده(هیچ تا پیامد مهلک)، و احتمال کشف و رفع خطر از یک تا ده(حتمی تا مطلقا غیر قابل کشف)
بعد اینا رو ضربدر هم میکنیم و درجه ی ریسک رو مثلا از هزار محاسبه می کنیم بعد بین خطرات بالقوه اولویت بندی می کنیم و پیشگیری می کنیم.
اوکی؟
خب من از این علمم نافعانه بهره می برم و اکثر ریسکهای زندگیمو بر اساسش ارزیابی می کنم.
امروز پستی خوندم در این باره که وجود خدا رو نمیشه (یا نشده) اثبات کرد پس نمیشه رو دین و شریعت هم مانور داد. حالا مهم نیست برام که وجود خدا اثبات شده یا نشده، سوالم اینه که با همین فرمولی که عرض کردم هزینه ی پذیرش دین در شرایطی که اصلا دینی وجود نداشته باشد، در مقایسه با هزینه ی نفی دین در شرایطی که واقعا وجود داشته باشد چقدره؟
کاری ندارم به اینکه چقدر خوبه با دلمون دیندار و متشرع باشیم و اهل دل باشیم. اون مهم نیست. به نقش دین در آرامش و اعتلای روح و اینها هم کاری ندارم!
دارم از هزینه فرصت ایجاد شده از نفی یا پذیرش یک دین و احکام منسوب به پروردگار با منش کاملا تئوریک و غیر عرفانی و غیر روحانی صحبت میکنم.
به نظرتون به لحاظ منطقی و حساب دو دوتا چهارتا کدوم مسیر باعث رخداد و ایجاد کمترین خطر و ضرر و کسب بیشترین منفعت برای انسان میشه؟! هوم؟!