ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

چشمه ی خورشید تویی، سایه گَهِ بید منم...

سه شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۴۹ ب.ظ

برام از عرفات گفت،

از گرمای حدود ۶۰ درجه که می گفت حتی حال دعا کردن براشون نذاشته بود و همه حواسشون به سایرین بوده که حالشون بد نشه،

از منا گفت، از خوابیدن های کتابی و چسبیده به هم در فضایی کوچکتر از قبر،

از رمی جمرات گفت، از پیرزنی که تو اون آفتاب داغ و شن های سوزان و ازدحام جمعیت کفشش رو از دست داده و در به در دنبال پلاستیکی می گشته که لااقل پاها رو از زخمی شدن نجات بده و بقیه به کمکش رفتن،

از ممنوعیت بردن ویلچرها و کمکهای بقیه،

از ازدحام وحشتناک جمعیت در تمامی این محلها و شرایط،

و از همه ی محبت هایی که بین مردمِ اونجا در جریان بود در اوووج سختی و مشقت در دمای حدود ۵۰ و ۶۰ درجه...

او گفت و گفت و من گریه کردم..

در بهت از عظمت خدایی که الَّف بین قلوبهم، و لَو اَنفَقتَ ما فی الاَرضِ جمیعاً ما الَّفتَ بینَ قلوبِهِم و لکنَّ اللهَ الَّفَ بینهم اِنَّهُ عزیزُُ حکیم.




+فکر می کنین چند صباح از پس حمل بار الفت الهی در دلهامون بر میایم؟!

آنجایی که حق و عدل همچون خورشید می تابد و همه ی قدرتها و حتی قداستها فرو می ریزد و هیچ کس جز خدا _فقط خدا _ سلطنت نخواهد داشت...جایی که دیگر انسان مصلحتی ندارد تا حقیقت را برای آن فدا کند..من آن آزادی را دوست دارم و به آن سبکی و اخلاص و ایثار و لذت روحی و معراج که در آن تجربه ها به آدمی دست می دهد حسرت میخورم...(چمرانِ شهید)

+میان دلهایشان الفت و دوستی برقرار کرد و اگر همه ی آنچه که در زمین هست را بذل و بخشش می کردی هم نمی توانستی میان دلهای آنها دوستی و الفت برقرار کنی ولی خدا چنین کرد که او عزیز و حکیم است.۶۳ انفال.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۳
لوسی می

نظرات  (۱۵)

شما را چه شده است؟؟؟
پاسخ:
این پستم که نرمال بود :)
حستون رو درک می کنم
حس قشنگیه
مثل کسی که گمشدشو بعد مدت ها پیدا می کنه
پاسخ:
بیشتر گم شده م... زندگیم از هم پاشیده!
گمِ گمم الان.
کاش نوری پیدا بشه..
۱۴ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۰۶ صـــا لــحـــه
دارم فکر می‌کنم به جز شهید چمران که خیلی خیلی خیلی دوستش دارم، دیگه کدوم شهید رو خیلی خیلی خیلی دوست دارم!
پاسخ:
:)
به نتیجه که رسیدی به ما هم بگو ^_^
۱۴ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۱۲ صـــا لــحـــه
شهید صیاد و شهید آوینی و شهید بابایی... و شهید ابراهیم هادی و شهید حججی. وااای... واقعا شهدا عشقند... ^_^ & a big hug

+ با شناختی که از روحیاتتون دارم و با اینکه نمیدونم رشته‌ی درسی‌تون چی بوده ولی به نظرم باید فلسفه و عرفان می‌خوندید چون خیلی بهش نیاز دارید :|
پاسخ:
شهید آدمو می شکنه و چه نعمت بزرگی هستند شهدا که باهاشون میشه راه رو پیدا کرد.


+یعنی بی سوادیم تو فلسفه و عرفان آکادمیک اینقدر تو ذوق میزنه؟ :))
میگن این همشهری ما بیشتر عارف بوده تا دانشمند،
برید سراغ عرفان
ولی حواستون رو جمع کنید
خیلی خطرناکع
باشد که رستگار شوید
پاسخ:
کی؟ شهید چمران؟ هردوش بوده! هم عارف بوده و هم دانشمند.
برم دنبال عرفان؟
ضرورتی نمی بینم راستش! شایدم می ترسم. به همین علتی که گفتین.
۱۴ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۲۱ صـــا لــحـــه
آکادمیک و غیر آکادمیک نداره که! من فقط فهمیدم رشته‌ات اینا نبوده...
کلا مقوله‌ی چیزهایی که باهاشون درگیری، هم‌سنخِ اون چیزهایی نیست که بیشتر باهاشون سر و کار داری. احساسم اینو‌ میگه. جدی هم میگم...

پاسخ:
خب تحصیلات آکادمیک و رشته م چیزیه که باهاش کار میکنم اما قرار نیست با مهندسیم زندگی کنم که!
اما فلسفه و فکر مدتهاست باهاشون زندگی میکنم. 
البته بیشتر فلسفه و نه عرفان. 
و بیشتر دین و نه فلسفه، 
و بیشتر انسان و نه دین.
و اون چیزی که دنبالشم هنوز یافت می نشده است گشته ایم ما.
در کل اینکه راستش هنوز منظورتو متوجه نشدم!!
اوهوم
میگن عرفان قله ی علوم اسلامیه
یا فتحش می کنی و پیروز میشی
یا سقوط و...
پاسخ:
درست میگن. 
واقعا درست میگن.
۱۴ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۲۴ ... به دنبال حقیقت ...
شهید آدمو می شکنه...

شهید
آدمو
می شکنه؟

عجیب جمله ای...
خیلی عجیب بود...و سنگین.

+بیده القلوب والابصار...
پاسخ:
جمله ی جناب پناهیان بود. 
بله جمله ی عجیبیه.
به نظرم اصلا برای همینه که با شهید میشه راه رو پیدا کرد... چون آدمو میشکنه..(این دیگه تفسیر خودمه! :دی)
۱۴ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۴۳ صـــا لــحـــه
دلیلِ همه‌ی اینا رو میفهمم البته جسارتا. چون بچه‌ مسلمون های فنی بیشتر با علمِ حصولی سر و کار دارند، خلاء علمِ حضوری رو بیشتر احساس می‌کنند.
بیشترین و سریع ترین درک از علمِ حضوری هم با توجه به نفسِ انسان حاصل میشه :)
نهایتا وقتی راه رو درست برید از انسان میرسید به خدا که همون عرفانِ عملی هست.

حالا بازم بگرد. شاید پیدا شد.
پاسخ:
نه اینو قبول ندارم چون علم حصولی مانع علم حضوری نیست و به فنی بودن آدم ربطی نداره چه اینکه چمران خودش فنی بود!
و اون چیزی هم که با مطالعه ی فلسفه و عرفان حاصل میشه علم حضوری نیست.
عرفان عملی هم که کلا چیز دیگری است.
و من قصدم خدا نیست. قصدم انسانه.
که البته در هدف، هردو یکی هستند. که من عرف نفسه فقد عرف ربه :)


۱۴ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۵۴ صـــا لــحـــه
علم حصولی مانع علم حضوری نیست ولی میتونه حجاب بشه برای علمِ حضوری.
و اینکه فلسفه و عرفان برای اینکه درست خوانده بشن، باید حضوری خوانده بشن و نه حصولی... البته الان بیشتر افراد حصولی می‌خونند متاسفانه

همونطور هم که خودت گفتی حق و حقیقت یک چیز هست... هر شیء‌ای مظهر و جلوه‌ی خداست... فقط من در کامنت قبلی داشتم از مسیر حرف می‌زدم... نه هدفِ غاییِ شما!
پاسخ:
میتونه هم نشه :)
مسیرِ چی؟
شما میدونی دغدغه ی من چیه؟ 
مسیرت باید به یه هدفی منتج بشه دیگه. پس مهمه که هدف و دغدغه منو بدونی.
۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۲۴ صـــا لــحـــه
دیگه هرچی به ذهنم اومد گفتم... 

ولی از ۱۷ سالگی میدونستم که آبم با بچه های فنی، تو بحثها اصلا توی یک جوب نمیره.
 بحث فایده نداره.
پاسخ:
بحث نمی کردیم که! شما گفتی مسیر اینه گفتم هدف مسیر باید معلوم باشه. بدونِ هدفِ معلوم که نمیشه مسیر نشون داد. میشه؟

چون بچه های فنی کاملا منطقی (به معنای دو دوتا چهارتا) و استدلالی بحث می کنند و برای پذیرش ادعاها گارد منطق دارن.
البته تا جایی که من میدونم فلسفه بر منطق ریاضی منطبق میشه و هر بار با فلسفه دانان بحث کردم حرف همو فهمیدیم و این خیلی برام جالب و جذابه.
شاید اصطلاحات تخصصیشونو نفهمم ولی فلسفه منطبق بر منطقه و ریاضی نیز.
حالا نمیدونم تخصص شما چیه ولی کلا قبول ندارم که بین آدمها دسته بندی انجام بدیم. این یک اشتباه بزرگه و مطالعه بر مبنای مفهوم "انسان" رو خدشه دار میکنه.
البته کار ما اصلا به بحث خاصی نرسید من تعجب کردم یهو به چنین نتیجه ای رسیدی! :/
هرطور راحتی. منم راحت ترم که بحث نکنیم. :)
مرسی از مسیری که گفتی.
۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۴۶ صـــا لــحـــه
به نظرت میشه که بدونِ شناخت و نشونه گرفتنِ هدف، مسیر پیشنهاد بدیم؟ پاسخ های من برمبنای این بود که می‌خوای به وضعیت خاصی از قرب و نزدیکی به حضرت حق و حقیقت برسی... هر چیز دیگه ای هم توی ذهنت باشه، اگر دقت کنی به همین ختم میشه.

+ گارد منطق؟ اصلا فلسفه همون منطقه؟ ریاضی هم همون منطقه؟؟؟ اگر بعدا حوصله ام اومد، تقسیم بندی علوم رو برات می‌نویسم و میفرستم. هر کدوم از اینا جایگاهشون با دیگری متفاوته عزیزم.
من دسته بندی انجام ندادم. از ابتدا هم منظورم رو متوجه نشدید وقتی گفتم بچه های فنی بیشتر با علمِ حصولی سرو کار دارند و این باعث میشه خلاء‌علم حضوری رو بیشتر احساس کنند. اشتیاقِ بیشتری دارند ولی خیلی وقت‌ها به خاطر ساختمانِ ذهنشون که عادت به یک سری چهارچوب‌ها داره، ورود به عرصه علم حضوری براشون سخت میشه... سخت تر از کسی که فنی نیست. چرا؟ میگن بنا ها وقتی می‌خوان شاگرد بگیرن اونی رو میگیرن که هیچی بلد نیست. اونی که قبلا یه چیزایی بلد بوده دیگه نمی‌تونه روشِ قبلیش رو راحت کنار بذاره.
پاسخ:
خب منم همینو پرسیدم!

+متاسفانه درگیر الفاظ هستید و بر اساس لغات بحث می کنید. و جملات منم درست نمیخونید. من گفتم ریاضی "همون" منطقه؟ و فلسفه هم همونه؟ پس چرا سه تا اسم دارن؟ 
خوبه تو پرانتز معنای منطق مدنظرمو نوشتم که کج تابیش از بین بره اما متاسفانه....
منطق آن چیزی است که بر مبنای عقل و استدلال باشه. ترجمه من از منطق اینه.
البته حق هم دارین چون سوادتون خیلی بیشتر از منه.
 صحبت با این سطح تفاوت دانش و علم و درک میان ما فایده نداره. چون من فنی ام ^_^
۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۰۸ صـــا لــحـــه
^_^
پاسخ:
^_^
۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۲۶ مامان محمدمهدی
ان شاءالله روزیت بشه بزودی
امسال یکی از دوستای صمیمیم مکه ست
فکر کنم یبار راجعش بهت گفتم، همونکه همکارم بود و فقط و فقط بخاطر بچه هاش و رضای خدا، استعفا داد و رفت و خدا چه خوب و چه زود براش جبران کرد:)

پاسخ:
امید ندارم کلا! :/
نهههه نگفتی که! خانم بود؟ بیا بگو. بیا بگو!
+غالب همین آدمها بر میگردن یه آدم دیگه ای میشن که نگو و نپرس
+ شما هم از اوضاع اقتصادی این چند وقته تعریف میکردی که مردم ندارن نون خالی بخرن ...
پاسخ:
+آره دیگه تحمل بار الفت الهی رو نداریم. 
+ربطش چی بود؟