ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

مسلمانِ عصرِ جدید!

سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۵۷ ق.ظ

مسلمانِ عصر جدید معصیتِ جدید دارد.

مسلمانِ عصر جدید نفاق ندارد، پیچیدگی دارد، یک پیچیدگیِ درک‌نشده.

او مدام در حال توبه کردن است، یک توبه‌ی رقیق، یک توبه‌ی پذیرفته‌نشده.

مسلمان عصر جدید یک مومنِ دائم‌المعصیه است. او بر خلاف گذشتگان با معصیت خود کنار آمده است.

نه اینکه قبح معصیت برای او ریخته شده باشد، نه! 

او فقط جبر ارتکاب را پذیرفته است.

او مدام درصدد فرار از زندان بدن است در حالیکه میداند این تلاش محتوم به شکست است.

مسلمان عصر جدید انسانِ پشیمانی، لذت و معنویت است.

او به معنای واقعی کلمه انسانِ رجا است. او رجای افراطی دارد چرا که قافیه‌ی خوف را مدتهاست که باخته.

لذت برای مسلمان عصر جدید چندین برابر است او لذت جسمیِ ارتکاب عمل و لذت روانیِ طغیان را توامان می‌برد. اما اهل استغفار نیز هست. استغفار بدون عمل. این استغفار بدون عمل به او احساس رضایت می دهد. 

او دورِ باطلِ لذتِ جسمیِ گناه و لذتِ روانیِ استغفار را دوست دارد. 

او برای خود یک لذت جدید خلق کرده است. و به همان میزان، یک دردِ جدید. تلفیقِ پشیمانی و استیصال، دردِ جدید است.

مسلمان عصر جدید لذت جدید و درد جدید دارد. لذت او، درد او و درد او، در لذت اوست.

مسلمان عصر جدید اهل معصیت در خلوت است. او ذهنی پوکرباز دارد. می‌خواهد شناخته نشود و در عوض خود همه چیز را در پیچیدگی ببیند. اما شناخته می‌شود. او همیشه برای عده‌ای کارت‌هایش پیداست. او همیشه برای عده‌ای کاملا رسواست. اما از مورد قضاوت قرار گرفتن می‌ترسد.

مسلمان عصر جدید مسندنشینانِ معصیت‌کار را دوست ندارد. اما به آنها حق می‌دهد. با آنها همزادپنداری می‌کند چراکه دامان خود را نیز آلوده می‌بیند. او می‌فهمد که معصیتِ آنها برآیند معصیت اوست. لذا در عینِ شکایت، بی‌تفاوت است.

مسلمان عصر جدید یک سلوک پنهان دارد. یک سلوک در رنج. یک سلوک درک‌نشده‌. هیچ‌کس یک مومن عصر جدید را درک نمی‌کند. او تنهایی را با اشک سپری می‌کند. هیچ‌کس اورا نمی‌فهمد. چون هیچ‌کس اعتراف نمی‌کند. اما او در نهایت علیه معصیت جدید، معصیت خواهد کرد. او در نهایت یا با مسلمانیِ خود خداحافظی می‌کند و یا خود علیه خود طغیان می‌کند. حد وسط ندارد. 

تنها حد وسط مرگ اوست.



+شخصاً میلاد دخانچی رو برای نگارشِ این متنِ پرظرافت تحسین کردم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۰
لوسی می

نظرات  (۲۵)

۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۰:۱۲ کرگدنِ بنفش
جالب بود 
پاسخ:
خیلی.
۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۰:۱۳ پیـــچـ ـک
سکوت
....
پاسخ:
...
۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۰:۱۳ اینتِرنال‌ْ آدِر
منظور از «درصدد فرار از زندان بدن است» چیه؟
پاسخ:
با توجه به اینکه نویسنده نیستم برداشت شخصیم اینه که خودش رو اسیر شرایط می‌بینه و این جمله اشاره به جبر معصیت داره. می‌خواد از شرایط معصیت فرار کنه اما خب شدنی نیست.
اوف! 
عجب متنی!
پاسخ:
واقعا. عالی نوشته.
۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۰:۲۰ اینتِرنال‌ْ آدِر
خب براین اساس پیش فرض این بوده که شرایط معصیت رو زندان تن فراهم میکنه؟ مقصر تن آدمی ست  و برای فرار از معصیت و جبرش میخواد از تنش فرار کنه؟
پاسخ:
این میتونه یک برداشت باشه. اما به نظر من منظورش اینه که به تلقی مسلمان عصر جدید اسارت در بدن باعث جبر معصیت میشه. چه اون معصیت روحی باشد چه جسمی. بدن باعث اسارت روح انسانه و انسان در عصر جدید این اسارت در دنیا و جبر زندگی رو کامل درک میکنه. حالا اگر اون انسان، یک مسلمان عصر جدید باشه معاصی خودش رو نتیجه ی این جبر و اسارت میدونه.
۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۰:۳۳ اینتِرنال‌ْ آدِر
همینطوره؟
پاسخ:
چی همینطوره؟
این تحلیل من بود و شاید صحیح نباشه:)
نظر و تحلیل شما چیه؟
۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۰:۴۹ اینتِرنال‌ْ آدِر
منظورم اینه که تحلیل شما از این جمله ی متن بود. خودتون هم به همین جمله اعتقاد دارید؟
پاسخ:
نمیشه اسمشو گذاشت اعتقاد. ولی من خودم این تجربه ی تمایل شدید به فرار از اسارت تن و اسارت دنیا رو داشته م. اونم به خاطر معاصی و احساس ناتوانیم در ترک برخیهاشون. تلاشی محکوم به شکست.
۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۱:۳۶ اینتِرنال‌ْ آدِر
اسارت در بدن یا اسارت در دنیا؟
پاسخ:
هر دو.
۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۱:۴۱ زهرا سادات

ثقیل بود

خیلی جاها شو نفهمیدم

اخرشو ترسیم

یا طغیان یا خداحافظی با مسلمانی !!!

من جزء کدوم دسته میشم ایا ؟

حالا برمیگردم و دوباره می خونم

پاسخ:
:).
ریت
پاسخ:
نرخ.
:|
پاسخ:
خنثی.
۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۴:۵۷ دایی حیدر
خیلی لایک... 

برای نوشته؛ برای نویسنده و نه برای مسلمان عصر جدید ... 

چقدر خوب توصیف کرده ..
پاسخ:
بله واقعا عالی توصیف کرده و نگاه جدیدی رو به اشتراک گذاشته. من احساس کردم خلاء تعابیر امروزی همین نگاه بود.
۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۵:۱۱ دایی حیدر
احسنت! واقعا "خلاءی" داشتیم در توصیف این قضیه ...زبان قاصر بود از شرح مطلب. اگر نمیگفتید اسم نویسنده رو، تنها گزینه ای که به ذهنم میرسید دکتر شریعتی بود...  
پاسخ:
واقعا؟ چه جالب و خوش به حال آقای دخانچی :)
موافقم.زیبا نوشتید درباره این موضوع.
پاسخ:
اوهوم :)
۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۹:۱۰ مامان محمدمهدی
وحشتناک بود
ولی واقعی بنظرم
پاسخ:
به نظر منم واقعی اومد :)
۱۰ مهر ۹۷ ، ۲۰:۳۷ جناب منزوی
در هر عصری انسان ها از نظر تفکر متغیر هستن و خود را نسبت به زمانه بروز می کنند.
مسلمان عصر جدید در دوره ی خطرناکی ار عصر قدیم قرار داره.
با تمام احترامی که برای نوشته ی ایشون دارم، نمی دونم چرا حرف های ایشون برام تازه نبود.

پاسخ:
به نظرم ما همه مون اینها رو میدونستیم اما هیچوقت کسی اینطور برامون بیانش نکرده بود.
برای من توصیف جدیدی بود از معضلی که مدتهاست وجود داره و چراییش در ذهنمون سرجمع نمیشه.
و البته چیزی که برای ما جدیده لزوما چیز جدیدی نیست. شاید شما قبلا این تعابیر رو شنیده بودید.
۱۰ مهر ۹۷ ، ۲۱:۰۳ جناب منزوی
با حرفهاتون موافق هستم، خیلی وقت پیش یکی از کتاب های شهید مطهری، که متاسفانه عنوانش یادم نیست، اشاره های به انسان عصر جدید و قدیم کرده بود و گفتن که در انسان عصر قدیم صراحت بیان بود ولی در عصر جدید خیر در قالب انسانیت و حقوق ادمی با نام خدا ظلم می کند.
ممنون بخاطر اشتراک چنین مطلبی، اون مطلب قبلی هم عالی بود کاری می کنه که آدم بیشتر تفکر و تعقل بکنه.
پاسخ:
دقیقا همینطوره.
لطف دارین. خوشحالم مورد توجه دوستان فرهیخته واقع شده.
یه جمله درمیونش رو تقریبا میتونستم قبول کنم و برای خیلیهاش مثال نقض زیادی دارم از خودم و مسلمانان عصر جدید! اطرافم.که خب البته نه نمونه آماری دقیقی هستن نه لزوما تعدادشون زیاد.
مثلا در مورد اون قسمت خوف و رجا، تلقی شخصیم اینه که از شدت بالا بردن دوز خوف از طرف مربیان و مبلغان(به معنی اعم کلمه) و هماهنگ نبودنش با میزان رجا(و البته همراهی عوامل دیگه)، مسلمانها دچار یک جور بیخیالی انتخاب شده، شدن. و این بی خیالی خیلی ربطی به رجا نداره.

با بعضی جاهاش هم خیلی موافقم خیلی .مثل اونجا که میگه مسلمان عصر جدید نفاق نداره پیچیدگی داره. چققدر من به این پیچیدگی ابعاد مختلف زندگی انسان عصر جدید فکر کردم..
و چقدر اینجور نوشته ها دلچسبن وقتی آدم رو به عمق قضایا نزدیک میکنن..

پاسخ:
خب طبیعتا مثال نقض برای همه ی مسائلی که با "انسان" درگیره و "انسان" رو توصیف میکنه جود داره.
مثلا در مورد خوف و رجا من فکر میکنم ما به مهربانی خدا بسیار بیشتر از شدیدالعقاب بودنش دل بستیم و توجه میکنیم. و این بی خیالی نیست. امید کاذبه. چون اونقدر خوف داشتیم در دنیا که باورمون نمیشه اون طرف بخواد بدتر از اینجا باشه! حالا هرکسی یه حس خاصی داره که لزوما همه ش رجا نیست ولی بی خیالی نیست. 
اون شخص بیخیالی که شما میگی دیگه استغفاری هم  نداره چون بی خیاله. قبح معصیت هم براش ریخته و بی خیاله. استیصالی نداره وقتی بی خیاله و کلا در این متن صدق نمیکنه.
این ادمِ بی خیال مصداق اون خط آخرشه که با مسلمانیِ خود خداحافظی کرده. ولی کسی که اصرار به مسلمانی داره بی خیال نمیتونه باشه.

دقیقاً :)
۱۰ مهر ۹۷ ، ۲۳:۰۷ دایی حیدر
:)
َشریعتی که میخوندم گاهی تکبیر میگفتم پشت سر هم!!! 
بعضی چیزها رو که من واسه خودم هم نمیتونستم در قالب کلمات ( و نه حس و درک) بیان کنم رو طوری با جملات رگباری و پی در پی بیان میکرد که مغزم سوت میکشید. از این جهت گفتم 
پاسخ:
کدوم کتابش؟
عینِ حقیقه... حداقل برای من خیلی قابلِ لمسه.
پاسخ:
اوهوم. برای من هم.
۱۱ مهر ۹۷ ، ۱۲:۱۷ دایی حیدر
اسلام شناسی +کویر 
پاسخ:
اوهوم. کتاب کویرش انصافا خیلی خاصه. و البته اسلام شناسیشو نخوندم.
خدا رحمتش کنه.
مسلمان عصر جدید مسندنشینانِ معصیت‌کار را دوست ندارد. اما به آنها حق می‌دهد. با آنها همزادپنداری می‌کند چراکه دامان خود را نیز آلوده می‌بیند. او می‌فهمد که معصیتِ آنها برآیند معصیت اوست. لذا در عینِ شکایت، بی‌تفاوت است.

برگرفته از lucy-may.blog.ir
خیلی قبول دارم اینو!
پاسخ:
اوهوم. من نیز هم.
۱۱ مهر ۹۷ ، ۱۴:۴۰ دکتر یونس
کاش یه رستاخیز بشه، همه ی وسایل ارتباط جمعی نوین از بین بره.. بعد همه برگردن به عصر کتاب، به اینکه مثلا دوره راه بیفتن از این قاره برن اون قاره تا فلان مطلب رو در فلان کتاب کنج فلان کتابخونه ببینن و ثبت کنن. یعنی هیچ قابلیت سیو و ذخیره وجود نداشته باشه و ما در لحظه از اون تصویری که میبریم لذت ببریم.. میدونی زندگی خیلی قشنگ تر از اینی که هست میشه.. من یه بار به مدت چند ماه گوشیم رو خاموش کردم.. لونه کردم وسط کتابای کتابخونم و ساعتام رو با کتاب خوندن پر کردم.. راحت شدم.. راحت.. آرامشش کلمه نمیشه.. 
پاسخ:
اوهوم :)
منم یه بار البته به مناسبت بارداریم ماه ها گوشیم رو خاموش کردم. خب باعث شد که فضای و مدلِ تماسهای تلفنیم به دو دوره ی قبل از اون خاموشی و بعدش تقسیم بشه. بس که مفید واقع شد. :)
شرایطی که توصیف کردی قشنگ بود علاوه بر توصیف خودت، شاید از این منظر که تکلیفمون هم خیلی کمتر میشد ولی در قدرت فهممون اثر منفی میگذاشت :)
۱۱ مهر ۹۷ ، ۱۶:۳۷ دکتر یونس
نه اتفاقا قدرت فهم رو بیشتر میکنه. چون حجم و سرعت بالای اطلاعاتی که ما در معرضش قرار میگیریم ، اصلا نمیذاره که بتونیم عمیق بهش فکر کنیم. اما با کتاب و با آرامش و صبری که اطلاعات و منابع رو هرچند به سختی و کندی زیر و رو میکنه و فراغت وصبری که باعث اندیشیدن عمیق میشه، قدرت فهم هم میره بالا.. 
تازه دور ریز هم نداره. حواسپرتی و وقت مرده و دور شدن از هدف و اتلاف وقت .. هم نداره.. 
مثال بزنم: قبلا که علما برای دیدن یه کتاب باید بار سفر میبستن به عراق و شام و هند و چین و ماچین و از این حوزه به اون حوزه میرفتن تا فلان کتاب رو ببینن، (فلان عالم میگه از کثرت سفر و کهولت سن بیمار میشه، بعد کتابا رو میذاشته رو قفسه سینه اش و همینطور خوابیده و لاجون میخونده و وقتی میمیره قفسه سینه اش پوستش زخمی بوده). ما با این علما چه کتابای فاخر و ارزشمندی داریم؟ الغدیر علامه امینی رو داریم، المیزان رو داریم که علامه طباطبایی چطور نوشتدش.. چه میراث های گرانبهایی هست.
بعد الان که اینهمه نرم افزار حدیثی و سرچ و کتابخونه و دسترسی آسون به هر کتابخونه و هر کتابی در گوشه گوشه عالم هست و این حجم از طلبه و تحقیق رو داریم حتی یکدونه اثر اونطوری  داریم که ازش اسم ببریم؟! من بهش خیلی فکر میکنم.. نداریم. چون به قولِ استاد میرباقری با لوازمِ دشمنان خدا و استفاده از تکنولوژی طاغوت نمیشه به جبهه حق کمک موثری کرد .. یعنی طاغوت، حتی در ابزارش هم هیچ خیری برای مومنین نداره. 
من قبلا خیلی گارد داشتم نسبت به این حرفای استاد و میگفتم لاجرم باید از امکانات و مواهب زندگی مدرن استفاده کرد تا اینکه دیدم فلان استاد تاپ پزشکیم هم داره حرف استاد حوزه رو میزنه، میگه زندگی سالم یک پکیجه، اگر آرامش و خوشبختی رو میخوای باید از لوازم و سرعت و شلوغی دنیای مدرن فاصله بگیری.. این سرعت قرار بود کارمون رو ساده و آسون کنه و برامون آرامش بیاره ولی بیشتر استرس و اضطراب آورده.. 
ما وسط این صفحه های مجازی ادای آدمای خوشبخت رو درمیاریم ولی اوج آرامش و خوشبختیمون وقتی هست که از خونه های گرم و نرم و زندگی دیجیتالی و ماشینیمون بن کن میشیم و میریم تو دل طبیعت و با سختی رو آتیش چای میذاریم و یه زندگی سخت رو تجربه میکنیم!! یعنی همه چیز قاطی پاتی شده.. 
پاسخ:
حرفهاتو کامل قبول دارم ولی فکر میکنم همه چیز رو با هم داری میگی.
مثلا اینکه آدم موقع تحقیقش یه عااالمه از پیشینه ی پژوهش گذشتگان رو داشته باشه بهتره یا اینکه برای پیدا کردن هرکدومشون کلی سفر بره و در نهایت هم بخش زیادی از پیشینه ها رو نتونه به دست بیاره؟
خب طبیعتا در دسترس بودن پیشینه ها ارزشمنده.
این از این.
حالا بحث آرامش و تفکر و اینها ایجاد میشه که بله. دقیقا حرف شما درسته. در این فضای موهومیِ تکنولوژیک کمتر تفقه می کنیم و کمتر با آرامش مفاهیم رو دریافت میکنیم که اونم ناشی از تکنولوژی نیست ناشی از تغییر سبک زندگیهامونه. درسته که تکنولوژی در این تغییر نقش مستقیم داشته اما نمیشه لزوما او رو مقصر دونست.
و نکته ی آخر که استفاده از ابزار طاغوت هست. به نظر من( که هیچ اصراری بر صحت نظرم ندارم) اینکه این ابزار، ابزار طاغوت ساخته است شاید اثری طبیعی بر روند فعالیت جبهه حق داشته باشه ولی عدم کمک به جبهه ی حق بیشتر تقصیر خود جبهه حقه. چه اینکه با همین ابزار قدرت رساندن اطلاعات اسلامی و هویت اسلامی به جهانیان بیشتر شده وگرنه بشر معمولی که هرگز نمیومد در مورد اسلام مطالعه کنه. اتفاقا من این فضای ارتباطی رو کاملا متناسب با روند ظهور منجی و ایجاد حکومت جهانی می بینم.

در کل حرفهاتو قبول دارما. اینا رو برای گفتگوی بیشتر نوشتم و نه مخالفت با کامنتت.
 نویسنده چیزی که‌ نوشته رو زیست کرده. خیلی خوب و درست درومده.
پاسخ:
منم با شما موافقم.