1128.

فردا ان شالله غذامون ته چین مرغ خواهد بود.

1129.

رجب داره تموم میشه
و من به آرزوم نرسیدم.

1126

یکی از بدترین حس های قابل تجربه

حس از دست رفتن تمام خاطرات بایگانی شده ست....

 

+تا به حال دو سه بار با سوختن گوشیم، تجربه ش کردم!

و الان نگران وبلاگم شده م!

+بعدا نوشت: و دوباره از دست رفت!! :((

1125.

دوستی که بعد از دو سه سال درمان برای نازایی باردار شده بود
امروز خبر سقط شو بهم داد..
:(


+اینا خیلی دیده میشن نه؟!

1124.

من دلم گرفته.
احساس میکنم باز دارم طرد میشم..


+احساس درموندگی میکنم...

1123.

واقعا توقع زیادیه که
من بخوام اسم بچه م یه جورقشنگی بهم الهام بشه؟!
چرا باید توقع زیادی باشه!

1122.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

1120

معمولی ترین رخدادهای زندگی

با عشق عمیق و لذت بخش و موندگار میشه

اگر عشق رو حذف کنی

هیجان انگیزترین اقدامات هم

خیلی سریع لذتش رو از دست میده..

1121.

چقدر بده که خیلی چیزها تو این دنیا هست که دست تو نیست...

1118.

اول فکر کن بعد حرف بزن!
کی گفته که همه لزوما از صمیمیت تو خوششون میاد؟
کی گفته مستر باید حرفهای دل منو بدونه؟!


+مطمئنم که خودش هم دوست نداره!

1117.

همین الان
پسرکم شعر حسنی نگو یه دسته گل رو به صورت نسبتا کامل با من خوند.  
:)

+میدونم تو سنی نیست که بگم هنر کرده!
ولی برای یک مادر همیشه لذت بخشه دیگه!
مخصوصا اینکه پسرک هیجوقت برای شعر خوندن همراه من پایه نیست..
و کلا من فکرشم نمیکردم که از این شعر چیزی بلد باشه.

1119.

معمولی حرف بزن
و معمولی زندگی کن!

1112.

یهو یاد پایان نامه م افتادم!
از استراحت بعد از ظهر گذشتم
اومدم سراغش!

1116.

چرا من اینقدر نسبت به خلق و خو
و شرایط روحی روانی مستر حساسم؟
چرا اینقدر برم مهمی آخه؟
به لب رسیده جان.

1115.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید