ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

قانعم کنید پیش از آنکه بگویم نع!

شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۲۰ ق.ظ

آیا خاک وطن، 

صرفاً خاک وطن،

ارزش جان دادن دارد؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۱۱
لوسی می

نظرات  (۶۰)

۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۲۶ ... به دنبال حقیقت ...
حب الوطن من الایمان
پاسخ:
حب تا حد جان دادن؟
سلام... 
خیلی روش فکر نکردم اما فی المجلس الان نظرم اینه: نه
پاسخ:
سلام. منم نظر کنونیم منطبق بر شماست.
به نام خدا: نع!

+خوشحال می شم ببینم کسی می تونه خلافش رو ثابت کنه.
پاسخ:
من نیز هم :)
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۰۶ ... به دنبال حقیقت ...
شمشیر روی نقشه ی جغرافیا دوید
این سان برای ما و تو کشور درست شد!

#محمد_کاظم_کاظمی
پاسخ:
آره دقیقاً. حالا به پای حفظ رد شمشیرهای گذشتگان، باز شمشیر بکشیم؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۰۷ دختـرِ بی بی
صرفا جغرافیا و خاک یک سرزمین نه
ولی یکسری ارزش ها و عقاید چرا
ارزش جان دادن داره
پاسخ:
مثلا چه عقیده‌ای ارزش جان دادن برای خاک رو توجیه میکنه؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۱۰ ... به دنبال حقیقت ...
زمانی با دوستی بحث می کردم...شدیدا معتقد بود به همین خاک و فراتر از این، قومیت!
یعنی چیزهایی کهخودش هیچ نقش تعیین کننده ای توش نداشت.

پرسیدم واقعا چه برتری مشخصی وجود داره در کسی که مثلا توی نقطه ی الف به دنیا اومده نسبت به اونی که توی نقطه ی ب؟!
و سوال کردم الان تو دلت برای مردم کرمانشاه (بعد از زلزله) می سوزه؟
گفت بله حاضرم هر کاری براشون بکنم چون هموطنم هستن.

گفتم یعنی این که انسان هستن کافی نیست؟

- !!!

گفتم یعنی اگه همین فردا اعلام کنن آقا کرمانشاه از ایران جدا شد و به عراق ملحق شد یا نه...یه کشور مستقل شد...تو دیگه از اون لحظه به بعد دلت براشون نمی سوزه و کمک شون نمی کنی؟ آخه مگه دکمه داره که بزنی و احساسی که دیروز داشتی یهو از بین بره!
پاسخ:
حالا انصافا برای خود شما فرقی نداره؟ زلزله در ایران یا در عراق یا در ژاپن؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۱۰ پیـــچـ ـک
سلام
فکر نکنم چون اون وقت هجرت معنی نداشت. یا ترک وطن. 

پاسخ:
سلام. از یه بعد دیگه نگاه کردی.
گاهی هجرت برای مقابله با چیزهایی که ارزش جان دادن دارن هم استفاده میشه. 
مثل فرار از ظلم. در حالی که مبارزه با ظلم ارزش جان رو داره.
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۱۳ پلڪــــ شیشـہ اے
منم جایی از وصیت نامه شهدای دفاع مقدس خواندم که اگر صرفا به خاطر خاک بود، نمیرفتم یا چنین چیزی.
یعنی برای مقدس شدن جان دادن باید یه چیز بالاتری باشه
پاسخ:
منم فکر میکنم صرفاً برای خاک یا حفظ تمامیت ارضی لازم نیست با کسی کلنجار بریم!
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۱۵ دختـرِ بی بی
یه چیز هایی مثل رسیدن به آزادی معنوی .آزادی اجتماعی. عدالت. از بین بردن ظلم.دفاع از حق مظلوم.و...
پاسخ:
پس خاکی که با یک توافق از کشور جدا میشه ارزش دلخوری نداره. هوم؟
جان رو صرفا برای خاک نمی‌دن. ملت به این خاطر از جونشون می‌گذرن که اگه نگذرن تبعاتش سنگین‌تره. ینی اون دشمنی که خاک رو می‌خواد فقط خاک رو نمی‌خواد
پاسخ:
مثلا دشمن چی میخواد؟
اصلا شاید دشمنی وجود نداشته باشه. شاید یک توافق باشه. مثل خیلی نقاطی که در قاجار و پهلوی از مملکت جدا شد و ما هم براش نجنگیدیم و جان هم ندادیم.
نچ
پاسخ:
همون نع! :))
ناموس وطن چی؟
پاسخ:
اومدین سوال بپرسین یا جواب بدین؟
ناموس وطن دقیقاً چیه؟
بحرین رو که جدا کردند، ناموس وطن به تاراج رفت؟
خاک مادیش نع
چیزای دیگش آری
مثلا جان وطن چیزی که درش ریشه دووندیم
وقتی وطن خاکش با ارزش باشه ریشه دووندن درش هم مهم خاک که نباشه آدم ریشه نخواهد داشت...پس در این صورت ارزش جان دادن پیدا می کنه
قانع شدی یا نع😉
پاسخ:
خب من که فقط در مشهد ریشه دواندم! چرا باید برم برای حفظ خوزستان بجنگم؟
وقتی بحرین و سایر نقاط در دوره‌ی قاجارها جدا میشد ریشه‌های ما سست شد؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۰۷ محسن خطیبی فر
جان دادن برای خاک وطن، مبنایی نداره که بشه به اعتقادات وصل‌ش کرد. این هم ک می‌گن حب الوطن، به تعبیر و تفسیر آقای جوادی؛ منظور وطن ایمانیه ن جغرافیایی. بنابراین اگر بخواهیم «حفظ خاک» رو بدون درنظرگرفتن دیگر پارامترها ارزش‌گذاری کنیم، ارزشی ب قیمت جان دادن؛ پیدا نمی‌کنه.
پاسخ:
اوهوم. حالا مثلا چه پارامتری به این جان‌فشانی برای وطن ارزش میده؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۱۷ اینتِرنال‌ْ آدِر
باید ژئوپلتیک به قضیه نگاه کنید تا پاسخ بگیرید.
پاسخ:
یعنی جغرافیا به عنوان سرمایه‌ای برای دولت‌ها؟
یعنی مثلا اگر برای جدا نشدن خوزستان جان بدیم ارزشمندتر از اینه که برای حفظ سیستان جان بدیم؟(البته این فقط یک مثال بود از وجه سرمایه‌ی اقتصادی)
به نام خدا
نع!

با پستتون یاد کلیپی از زمان دفاع مقدس افتادم. (نمیدونم از مجموعه روایت فتح بود یا نه) که پیرمرد رزمنده‌ همه جوونا رو دور خودش جمع کرده بود و خیلی سرحال و سرزنده، خاک رو از رو زمین برمیداشت و داد میزد ما خاک نمی‌خوایم، ما امام‌ حسین میخوایم.

یه جایی هم متنی خوندم نوشته بود که؛
حب‌ وطنی که از ایمان باشد
حب شهر و استان و کشور نیست،
که حب دار الاسلام است.
پاسخ:
آره خب اما حفظ تمامیت ارضی هم مهمه دیگه. میخوام ببینم به نظرتون چه وقت حفظ تمامیت ارضی ارزش جان دادن داره؟ اصلا ارزش داره؟
آیا وطن به معنی خاک کشور هست یا وطن احتمالا در زبان عرب و استعمالش معنی دیگه ای هم می تونه داشته باشه؟

مثلا وطن یک مسلمان متولد آمریکا، امریکاست؟
)قطعا من اینجا به بحث فقهیش و اینا کار ندارم(
که مثلا در جنگ باهاش جان بده؟

آیا وطن همیشه برای ما موضع حق هست یا می تونه باطل هم باشه؟
اگر وطن موضعش باطل بود اون وقت اولویت با کدوم هست، وطن یا حق؟

من خیلی مطالعه نداشتم رو این موضوع و پراکنده از مدالب دیگران در موردش خوندم

اما پاسخ این سوالات منو به این می رسونه که حب الوطن من الایمان یه سری پیش نیازها داره که به شرط تحقق اون موارد، میشه گفت وطن ارزش جان دادن داره
و احتمالا منظور از وطن، وطن ایمانی ما هست.



پاسخ:
درسته. ابعاد خوبی بود. ولی در این سوال وطن موضع نداره. نگاه ارزشی به وضع دولت‌ها ندارم. خود تمامیت ارضی. آیا حفظش ارزشمنده؟ صرف نظر از اینکه جمهوری اسلامی باشه یا نظام شاهنشاهی.
مثلا اگر خوزستانی‌ها تصمیم بگیرن مستقل بشن باید چه کار کنیم؟ با استقلال‌طلبان بجنگیم؟ چه وقت جنگ ما علیه استقلال‌طلبی، یا جنگ ما علیه جدا شدن بخش‌هایی از مملکتمون به ارزش تبدیل میشه؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۵۲ اینتِرنال‌ْ آدِر
منظور شما اینه که چون خوزستان نفت داره و سیستان نداره پس مهم تر میشه اینجوری؟ نه. منظورم این نیست. گفتم ژئوپلتیک. به عنوان یک مثال سطحی، خاک یک کشور از اون جهت اهمیت داره که وقتی از اون کشور جدا میشه بیش از پیش، این بار توسط بیگانه تحت ظلم قرار میگیره و عده ی زیادی از مردم له میشن زیر این فشار و ارزش هایی که براشون خون داده میشه پایمال خواهند شد. نمونه هم برای خودمون داریم. افغانستان. بیشتر؟ بحرین. جدا نیست خاک کشور از ارزش های اون مردم و اون مملکت. کل واحدی رو تشکیل میدن که جدایی اون ها رو از هم غیر ممکن میکنه و همه ارزش مقاومت تا پای جان رو دارن.
پاسخ:
بله از وجه اقتصادی عرض کردم.
الآن بحرین جدا شده چه اتفاقی برای ایران افتاده؟ ما باید می‌جنگیدیم که تمامیت ارضیمون حفظ بشه و بحرین جدا نشود یا اونها باید می‌جنگیدند که جدا نشوند؟
به نظرم میاد شما هم به خاطر یه سری ارزشها و جلوگیری از ظلم قائل به ارزشمندیِ جنگ برای تمامیت ارضی هستید. درست فهمیدم؟ خب اگر ظلمی نباشه، وقتی خودشون میخوان جدا بشن آیا تلاش برای نگهداشتنشون ارزشه؟
آره! برای چی نه؟ اگه وطن ارزش جان دادن نداشت خوب میان جلوتر و جلوتر و جلوتر و خونه تم می گیرن 
بازم هجرت کن! از خونه ات هجرت کن مگه چیه 

ناموس وطن همینه دیگه 
وگرنه هرج و مرج میشه دیگه 
هی یه عده حمله کنن یه عده ام بگن بیاین هجرت کنیم :| 
پاسخ:
اینی که شما میگی دفاع از خاک وطن نیست لزوما. مبارزه با ظلمه.
که بله مبارزه با ظلم ارزشمنده در حد جان دادن.
اون موقع هم جنگیدیم و جان دادیم
عباس میرزا، جنگ چالدران
اون موقع دشمن، پادشاه خودمون بود و باید با اون می‌جنگیدیم
ببین تو داری قدیم رو با الان مقایسه می‌کنی و مقایسه‌ت کاملاً اشتباهه
قدیم مرز و جغرافیا و جنگ و تجاوز به مرزها تعریفش با الان فرق داشت. سازمان ملل و اینا هم نبود. 
کلا نمی‌فهمم هدفت از این سؤال چیه
اگه قرار باشه هر کی زورش بیشتره بره کشور بغلی رو فتح کنه و مال خودش کنه که سنگ رو سنگ بند نمیشه :|
پاسخ:
بحرین هفت سال قبل از انقلاب از ایران جدا شده! قدیم نیست! هنوز به پنجاه سال هم نرسیده جداییش!

زور که بله قبول دارم. وقتی یکی با ظلم میخواد مملکت رو بگیره باید بری واستی جلوش. در این صورت برای حفظ خاک نجنگیدی، برای مبارزه با ظلم جنگیدی که ارزشمنده.
میخوام ببینم اگه یه منطقه‌ای مردمش خواستن مستقل بشن باید بریم با استقلال‌طلبان مقابله کنیم یا نه. قطعا جدایی اونها از ما هم برای اونها ضرره و هم ما. ولی اینجا هم باید به پای حفظ وطن جان داد؟
در جواب دوستان به تمامیت ارضی اشاره کردی که ربطی به سؤالت نداره. تو از جان دادن برای کشور پرسیدی نه استقلال طلبی :|
ولی اینکه چهار نفر بخوان از کشور جدا شن و مستقل شن دلیل نمیشه به احترام اون چهار نفر اجازه بدیم جدا شن. چون چهل نفر دیگه هم هستن که تو اون منطقه هستن و نمی‌خوان جدا شن :|
بازم هدفتو از مطرح کردن چنین موضوعی نمی‌فهمم
پاسخ:
جنگ برای خاک دقیقا مساوی جنگ برای تمامیت ارضیه و استقلال‌طلبیِ یک منطقه هم دقیقاً عامل صدمه خوردن به تمامیت ارضی ماست.
چطور اینها رو متفاوت میدونی؟ همه‌ش یکیه. با این تفاوت که تمامیت ارضی فقط با استقلال‌طلبی یک منطقه خدشه‌دار نمیشه و ظلمِ ظالم هم میتونه عامل تهدید تمامیت ارضی باشه. خب تکلیف ظلم و ظالم که معلومه. کسی بخواد مملکتت رو به زور بگیره باید بری باهاش بجنگی. ولی اگر استقلال‌طلبی خود خواسته باشه چی؟ قطعا اگر سیستان ادعای استقلال کنه داره به تمامیت ارضی ما لطمه می‌زنه. خب. حالا من برم بجنگم که به تمامیت ارضی لطمه وارد نشه یا بگم سرزمین خودشونه و یه مشت خاک کمتر و بیشتر برای ایران، ارزش جون دادن نداره؟ این یک مصداقه از جدا شدنِ یک بخش از خاک با سلام و صلوات بدون جنگ و خونریزی.
کلی از مملکت ما رو با توافقات بین‌المللی جدا کردن کسی هم نرفت بجنگه!
مطمئن باش با نظر مثبت چهار نفر و نظر منفیِ چهل نفر هیچ منطقه‌ای جدا نمیشه.
هدفم چه کار داری؟ مگه من هدف تو از پستهاتو می فهمیدم یا می‌پرسیدم آخه؟ :))
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۰۸ دختـرِ بی بی
توافق؟
توافق کیا؟
دراین راستا ممکنه ظلم صورت بگیره حقی پایمال بشه
یا به صلاح کل مملکت نباشه و شاید عده ای براشون خوب بشه اما در مجموع برای اکثر مردم بد بشه 
بستگی داره...
و باید همه چی رو در نظر گرفت
پاسخ:
توافق دولت‌ها یا استقلال‌طلبی مردم.
قطعا جدایی یک بخش از مملکت برای دولتِ اصلی ضرر بزرگیه.
حداقلی‌ترین پیش‌نیازی که واسه جنگ برای تمامیت ارضی برای هر کسی (حتی کسی که میگه فقط دارم واسه خاک میجنگم) وجود داره، زیر بار ظلم نرفتنه. که خود همین ارزش جون دادن داره.
به نظرم اصلا امکانش نیست که صرفا به خاطر خاک جنگید. چون این حداقلی‌ همیشه وجود داره.
پاسخ:
ظلم رو قبول دارم. مقابله با ظلم همیشه ارزشه. حتی به قیمت جان.
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۱۳ حـ . آرمان (استاد بزرگ)
سلام
برای جواب به این سوال بزارید یه سوال از شما بپرسم ...
فرض کنید یه نفر کاملا غریبه از یه جایی که شما نمیشناسین اومده و سعی داره ملک اجدادی شما رو که شما توش سکونت دارین مفت از چنگتون دربیاره ...
شما در مقابلش مقاومت می‌کنین یا همینطوری خونه رو مفت و مسلم تقدیمش می‌کنین؟؟
پاسخ:
سلام. این ظلمه! من در مقابله با ظلم ارزش میدونم که جان بدم.
بحثم موقعیتهایی هست که یک توافق صورت میگیره یا مردم یک منطقه خواهان استقلال از دولت مربوطه هستند. آیا مردم یا خود اون دولت باید در این شرایط برای حفظ تمامیت ارضیشون بجنگند و جان بدن؟ این ارزشمنده؟ تلاش برای کم نشدن خاک تا کجا میتونه هدف باشه؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۱۴ اینتِرنال‌ْ آدِر
 آیا قسمتی از فلسطین به دست یهود نیفتاده بود و اون ها نمیخواستن جدا بشن و اسرائیل رو بسازن؟ غصب خاک یک سرزمینه. نمیشه یاغی های یک قسمت از سرزمین رو تعمیم داد به خواست اون مردم. همچنین اون خاک فقط برای مردم اون ناحیه نیست، متعلق به تمام مردم سرزمینه. حق اینکه بخوان جدا بشن رو ندارن. وانگهی در تمام طول تاریخ این جدایی ها با ظلم های پس از اون همراه بوده. جدایی بحرین از ایران، علاوه بر آسیب سیاسی و کشیده شدن بحرین ایران به سمت حکومت سعودی و از دست دادن قسمتی از آب های کشور، ظلم به شیعیان بحرین رو به دنبال داشته. همیشه در این جدایی ها ظلم هست. این که چه کسی باید بجنگه بینش "یا" نداره. هر دو طرف باید بجنگن و در مقابل جدایی مقاومت کنن. وقتی بی هیچ مقاومتی اتفاق میفته، پای توافقات کثیف سیاسی وسطه. 
با این همه حتی اگر ظلمی نباشه که غیر ممکنه و اون ها خودشون قصد جدایی بدون تحریک خارجی ها داشته باشن، باز هم نگه داشتنشون و حتی بازگرداندنشون به هر طریقی چه برگشتن به یک پرچم و چه اتحاد سیاسی(مثل امروز و رسیدن مرزهای ما به مرزهای اسرائیل) کاریه که ارزش جان دادن خواهد داشت تا یک امت، ملت، مردم، ارزش، تفکر و هر چیزی که مهمه حفظ بشه.
این ها یک سیستم رو میسازن. مقابله با ظلم جدا نیست از حفظ اون خاک، هر دو یک ارزش رو دارن که هر کدوم نباشن دیگری آسیب میبینه و کل سیستم با مشکلات عدیده مواجه میشه. شما نباید جدا کنید خاک رو از بقیه. 
و اضافه میکنم که به عنوان آخرین راه قائل به جنگ و خون برای حفظ اون خاک هستم، نه فقط به خاطر ظلم که به خاطر حقوق مختلف.
پاسخ:
 من جایزه‌ی طلاییِ بهترین کامنت این پست رو به این کامنت شما میدم چون خواسته یا ناخواسته باعث شد من به چیزهایی فکر کنم. طبیعتاً من با حرفهاتون موافقم کاملا. چون اساس بحثتون بر سرِ ظلم و حقه و ارزش رو به چیزهای ارزشمند میدین و تبعات جدایی رو درنظر می گیرید. 
فقط دو سوال باقی‌ می‌مونه بخشی که واقعا منو به فکر واداشت.
تصور کنید خودِ شما، خودِ شما یک مسلمان اوکراینی هستید. با همین دولت و شرایطی که در اوکراین هست. وقتی مردم کریمه (هم‌وطنانتون) مشتاقانه به روسیه پیوستند آیا موضعتون مخالف این عملکرده؟ و اگر دولت شما از مردم بخواد که برای بازپس‌گیریِ کریمه به جنگ برن، شما حاضر هستید که برید؟ 
یعنی به عنوان یک مسلمان، در کشوری غیر مرتبط و غیر موافق و بلکه مخالف با آرمانهای ارزشی شما، با مشاهده‌ی جداییِ "خودخواسته‌ی" یک بخش از وطن، باز هم به مخالفت برمیخیزید و جان دادن برای بازپس‌گیری و بهتره بگم سرکوب مردم اون منطقه رو ارزش می‌دونید؟ 
در همین شرایطی که توصیف کردم اگر کریمه‌ای‌ها به ایران اسلامی پیوسته بودند چطور؟

مردمش استقلال می‌خوان؟ مطمئنی همهٔ مردمش؟

اصلاً چرا با نگاه مادی به قضیه نگاه می‌کنی؟ ضرر برای اونا و ضرر برای ما و بحث اقتصادی و نمی‌دونم من مشهدم و اونا خوزستانن رو بریز دور. من میگم اصن یه متر از سیستان بلوچستان هم بخواد از ایران جدا بشه، چه خودشون (که قطعا همهٔ خودشون نمی‌خوان) بخوان، چه پاکستانیا و افغانستانیا به زور بخوان جداش کنن، چه امریکا از اون سر دنیا بخواد بیاد جداش کنه منی که این سر ایرانم هم باید برم و نذارم. چون بحث هویت من مطرحه. چون بحث یه متر دو متر خاک نیست واقعا. بحث هویته. چون من همهٔ این ۱۶۴۸۱۹۵ کیلومتر مربع رو خونهٔ خودم می‌دونم.
اگه قراره مدام بحرین رو مثال بزنی، خب سؤالتو از اول این‌جوری مطرح می‌کردی که آیا بحرین... چرا بحرین... 
یه سؤال کلی می‌پرسی، بعد با مثال خاص پیش میری
پاسخ:
میشه همه‌پرسی کرد. ماجرای کریمه اوکراین چهار سال پیش! همه‌پرسی کردن از اوکراین جدا شدن رفتن به روسیه چسبیدن. اوکراین شاکی، آمریکا شاکی، روسیه راضی، کریمه‌ای ها هم راضی! خب حالا اوکراینی ها باید برن سرِ پس‌گرفتن کریمه با روسها بجنگن؟ آیا به هویتشون خدشه‌ای ایجاد شده؟ اصلا خود کریمه‌ای ها، هویتشون متزلزل شده که حالا جزو روسیه شدن؟
به نظرم میاد جوابت به همه این سوالها مثبته.

مثال میزنم که دوستان متوجه بشن همه‌ی جدایی‌ها با جنگ و خونریزی و "ظلم"  نبوده. سوالم از اون جدایی‌هاییه که بدون ظلمِ ظالمِ خارجی اتفاق افتاده. آیا اون موقع هم هویت‌های ما به بازی گرفته میشه؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۱۸ علیـــــ ََ
این که همین جوری بگنین "نه" جواب قانع کننده ای برای هیچ کس نیست.
لطفا دلیل خودتون برای نه گفتن رو هم ذکر کنید ♥
پاسخ:
خب من فکر میکنم حفظ خاک ارزش جان دادن نداره. مگر اینکه حفظ اندیشه یا یک مکتب فکری مستلزم حفظ خاک باشه. یعنی حفظ خاک برای رسیدن یا دفاع از آرمانی خاص.
به این علت که من هویتم رو مستقل از خاک میدونم. هویت به معنای آنچه‌که واقعا هستم(نه آداب و رسوم و جریان‌های فکری که وابسته به محیط زندگی آدمهاست.) هویت فکری من و چیزی که به من ارزش میده ایرانی بودنم نیست. نحوه‌ی فکر کردن و رفتار کردنمه که باعث ارزش وجودم میشه. در نتیجه از جان گذشتنم وقتی ارزشمند و منطقیه که در راهِ هویت و ارزش وجودم باشه دیگه. نمیدونم تونستم منظورمو برسونم؟
حالا نظرتون چیه؟
اگه پای زور و خون ریختن وسط نباشه نه!
پاسخ:
:)
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۴:۳۱ محسن خطیبی فر
تکالیف دینی، به این جان‌دادن برای حفظ خاک؛ ارزش می‌ده: -مهم‌ترین‌ش، قاعده‌ی نفی سبیله. والا ک هیچ :)
پاسخ:
مقابله با ظلم.حفظ اقتدار کشور اسلامی. 
سلام
موضوع جالبی ومطرح کردین
هم خیلی فکر کردم
هم همه رو چند بار خوندم

راستش به نتیجه ی خاصی نرسیدم.

فقط یه چیزی رو که میدونم اینه که، خاک وطن به صرف خاک وطن بودن خب به اندازه هر خاکه دیگه ای ارزش داره، یه مثال؛ شما تصور کن خونه ای که الان داری به زور ازت گرفته بشه؛ نفس این خونه چه ارزشی داره که بخوای براش جون بدی...
فوقش زورت نمیرسه میری یه جای دیگه ساکن میشی، بالاخره یه جا پیدا میشه؛ همین فلسطینیا که خونشون گرفته شده الان رفتن یه جا دیگه مثلا...

پس خود خاک ارزش جون دادن نداره.

این از این؛ ولی موضوعی که شما راجع به بحرین و افغانستان مطرح کردین و مقایسه اش با جنگ ایران و عراق مساله ی دیگه ایه؛ صرفه اشغال یه وجب خاک یا یه استان و از این حرفا که ارزش این رو نداره مثلا ما حدود 400 هزار نفر از آحاد این مردم رو ببریم زیر بمب و گلوله، ولی موضوع یه تیکه خاک نیست، همین الان ما بخوایم بریم افغانستان رو اشغال کنیم چی عایدمون میشه ؟؟ یا بحرین؟؟

این موضوع کمی بیشتر با علوم ژئواستراتژیک و ژئوپولوتیک قابل تعریفه، حتی حضور ما چند هزار کیلومتر خارج از مرزهامون هم همینطور ... این تجویز رو میتونین تو جنگ ویتنام و حضور امریکا تو خلیج فارس، دریای چین، ژاپن و ... جاهای دیگه ببیین، حالا صرفا جان دادن نیست، بلکه هزینه های گزاف و خیلی گزاف نظامی ای که کشور ها متحمل میشن تا اقتدار استراتژیک و سیاسیشون رو تو جغرافیای سیاسی  حوزه نفوذ و قدرت خودشون حفظ کنن.

به قول معروف پیروزی خون میخواد، اون خونی که در  راه اقتدار یک حکومت یا جریان یا فکر جزو شروطه لازمشه. این رو میتونیم از دلایل توجیه قران هم نامبرد که میفرمایند اگر نبود جنگی خب مساجد و صومعه ها و عبادتگاه ها نابود میشدن هم ببینین.

توسعه جغرافیایی هر حکومت و جریان حاکمی، میتونه اقتدار و دامنه و حوزه نفوذ اون جریان و فکر و حکومت رو افزایش بده و برای این توسعه نیاز هست که هم خون داد و برای کاهش حوزه نفوذ هم همینطور، و موضوع تعدی و تجاوز و در خطر افتادن امنیت و آرامش نوامیس هم از معیارهای مهمیه که کاهش اقتدار استراژیکه ناشی از از بین رفتن سرزمین و داشته های سرزمینی و امکانات اون باعث این امر میشه و...

و مثلا اگر سیستان یا اذربایجان اعلام استقلال بکنه این گستره حاکمیتی که حوزه نفوذ و اقتدار حکومته کاهش و بالتبع تضعیف میشه که این مهم برای  حکام خسران و چراغه خطره چون باعث تکه تکه شدن و تضعیف به مراتب بیشتری خواهد شد، لذا حکومت ها حتی از خروج تیکه ای از خاکشون به واسطه ریسک بالای تسری این جدا شدن به شدت مقابله میکنن.

یادتون میاد شبه جزیره کریمه هم همین مساله براش پیش اومد، چه بحران بزرگی برای روسیه و تقابلش با اروپا ایجاد کرد و ممکنه ده ها نفر هم اون وسط کشته شده باشن. روسیه بزرگترین کشور دنیاست یه شبه جزیره فسقلی براش چه ارزشی میتونه داشته باشه که نیرو براش پیاده کنه/////؟؟؟؟  موقعیت این شبهه جزیره است که بهش ارزش میده و الا خودش که چیزی نیست.

جدا شدن بحرین و افغانستان هم ناشی از ضعف حکومت داخلی و معامله ای به منظور عدم فروپاشی حکومت بوده یه جورایی دفع افسد به فاسد، ترکمانچای هم همینطور و...و این خودش دلیلیه بر اینکه نفسه خاک هیچ ارزشی نداره و اون جایگاه، موقعیت و شرایطه که به چیزی ارزش میده، که میارزه براش خون داد یا خیر!

بنابراین، نفس خاک، که ارزشی به اون معنا نداره، یه امر اعتباری و قراردادیه ولی حوزه های اقتدار، نفوذ و ... میتونه به اون خاک جایگاه و ارزش بده لذا مردن برای نفس خاک که معلومه هیچ عقلی استدلالی براش نداره و اونهایی هم که ظاهرا برای خاک مردن پشتشون هدف دیگری بوده و داشتن.

(اینی که عرض کردم از زاویه دید حکمرانان و علوم سرزمینیه، ولی در جریان سازی تبلیغی برای جمع کردن و اتحاد مردم از چیزها و مفاهیم دیگه ی هیجان انگیز و وطن دوستانه استفاده میکنن که قطعا رویکرد مساله شما اونها نباید باشه)

پاسخ:
سلام. پس شما به وطن به عنوان مرز جغرافیایی ارزش نمیدید. به اثری ارزش میدید که با وجود و حفظ مرزها ایجاد میشه و تفکری که اقتدار لازم خودش رو حفظ میکنه. خب اگه  این تفکر و اقتدارش و این جریان فکری حق باشه ارزش جان دادن داره، و اگر حق نباشه ارزش جان دادن نداره. درسته؟
پس هویت فکریه که ارزشمنده. و هویت فکری ناشی از خاک نیست.. اما قدرتش میتونه وابسته به مرزهای جغرافیاییش باشه. پس ملی‌گرایی وقتی ارزشمنده که هویت فکریِ حقی پشتش نشسته باشه که مستقل از ملیته. به نظرتون درسته؟
مبارزه با ظلم همیشه در دفاع از خاک وطن نیست مبارزه با ظلم میتونه گرفتن حق مالی آدم باشه همپوشانی دارن 
تو میگی خاک وطن ارزش داره 
منم میگم آره داره 
خاک وطن پس منظورت چیه؟ 
اگه مهم نبود که مردم دمبال حفظ مرزهاشون نبودن 
پاسخ:
:/
منم ظلم رو محدود به خاک نکردم. گفتم وقتی به کشورت حمله میکنن و به زور میخوان بگیرن که معلومه باید بری بجنگی. وقتی حمله نمیکنن و بر جدایی‌ها توافق میکنن یا مردم یه منطقه ادعای استقلال میکنن چه کار باید بکنی!
سلام علیکم
به‌نظرم اگر مسأله را آن‌طور که شما طرح کردید منقطع از سایر جوانب و پیامدها در نظر بگیریم، می‌شود گفت نه. اما این مسأله همواره پیوست‌های فراوان دارد که معمولاً می‌توانند افراد را به جواب بله برسانند. حالا سؤال کلی است (یعنی برای هر انسانی در دنیا) یا فقط می‌خواهیم از منظر یک ایرانی به موضوع نگاه کنیم؟ اگر بخواهیم موضوع را فراتر از کشور خودمان و از نگاه افراد غیرایرانی بررسی کنیم، نمونه‌های مختلف دیگر برای تأمل وجود دارد: کوزوو، کردستان عراق، کاتالونیای اسپانیا، هنگ‌کنگ و تایوان و ...
پاسخ:
سلام. من الان که تا اینجای بحث با دوستان پیش رفتم مایلم موضوع رو به عنوان یک مسلمان مطرح کنم فارغ از ملیتم. یعنی مثلا مسلمانی هستم اسپانیایی. کاتالان‌ها مایل به جدایی و استقلالند. اتخاذ چه موضعی از جانب من صحیحه؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۱۹ ... به دنبال حقیقت ...
قطعا کمی فرق خواهد داشت اون هم از باب همبستگی مشترک سیاسی فرهنگی اجتماعی بیبشتری که بین ما هست وگرنه انسانیت برام اولویتش بیشتره و هیچ چیزی نمی تونه جایگزینش بشه...
من همونقدری از دیدن بدبختی مردم یمن و دیگران ناراحت میشم و دردم میاد که از دیدن بدبختی مردم کشور خودم.
پاسخ:
البته بدبختی مردم یمن ناشی از ظلمه و این خیلی جانکاه‌تر از بدبختی مردم خودمون ناشی از زلزله است! این مقایسه صحیح نیست.
ولی خب در سایر موارد هم ارز، یعنی زلزله در میان مسیحیان اینجا و مسیحیان اروپا، خواستم اشتراک مذهبی رو هم از بین ببرم که نگاهمون فقط انسانی بشه احتمالا نگاه من هم برابر خواهد بود..
میدونم ارزش جون دادن واسه مقابله با ظلم رو قبول دارید، اما میگم اگه روزی لازم باشه صرفا واسه همون خاک هم بجنگی، ظلمی در کار بوده که این لزوم پیش اومده. اگه نبوده دیگه جنگ چرا؟
پاسخ:
تو کامنتها مثال زدم. مثلا جدایی کریمه از اوکراین که با همه‌پرسی در کریمه اتفاق افتاد و اونها خواستن به روسیه بپیوندن و پیوستن.
یا جدایی بحرین از ایران طی یک توافق. یا قراردادهای زمان قاجار.
این‌جاها کسی به کسی حمله نکرد. البته تو قراردادهای زمان قاجار دولت ما تحت فشار بود. ولی در ماجرای کریمه خواست خود مردم بود. خب فکر کن الان سیستانیها بخوان جدا بشن، بذاریم؟ یا بجنگیم؟ در هر دو حالت که دولتمون اسلامی باشه یا نباشه. 
کلی نوشتم پرید🙁
به نظرم وطن برای هرکس یه معنایی داره حالا شما شهر رو گفتی ممکنه واسه یکی خانه ی پدریش باشه وطنش!
از دست دادن خاک وطن اگه با جان فشانی همراه نباشه و مقاومتی صورت نگیره قطعا بعد از یه مدت هرکی میاد یه قطعه از کشور رو برای خودش میکنه که به نظرم تو عزت نفس افرادی که برای اون کشورند اثر داره و ریشه سست کن
مثل یه خانواده ای که بنیان قوی نداره و بقیه به اعضای اون خانواده بتونند راحت دست درازی کنند...
برای حراست از یه خونه هم به نظرم باید جون داد چه برسه به حراست یه کشور
پاسخ:
داری از منظر ظلم بهش نگاه میکنی که من منظورم اون نیست.
دست درازی نوعی ظلمه.
شما یه خانواده رو تصور کن که بچه‌ها میگن هر کدوم سهممون رو میخوایم و خداحافظ.
باید به زور نگهشون داشت یا نه. درسته که بنیان تضعیف میشه اما وقتی خودش میخواد بره چه باید کرد؟ جنگید؟

حالا الان مملکت ما اسلامی و از دست رفتن خاک معادل از دست رفتن اقتدار اسلامه. ولی فکر کن یک مسلمان اوکراینی باشی. کریمه‌ای ها خودشون خواستن و جدا شدن و به روسیه پیوستن. حکومتتون هم که اسلامی نیست. موضعت درباره جدایی کریمه چیه؟ 
اصلا اگه دولت بگه بریم کریمه رو پس بگیریم میری بجنگی؟ این دو تا سوال.
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۲۹ حـ . آرمان (استاد بزرگ)
آهان پس در این مورد شما منظورتون مثلا کاتالان‌ها در اسپانیا هستند که خواهان جدایی از اسپانیا هستند یا برخی نمونه‌های داخلی که به نظرم همگی از بی‌عدالتی ها ناشی میشه ...
در این موارد هم بهتره خواسته‌های طرفین به صورت اصولی و قانونی مطرح بشه چون این موردی که شما میفرمایید در بالاترین سطح منجر به هرج و مرج و نهایتا جنگ داخلی میشه که طبیعتا به نفع مردم کل کشور نیست
پاسخ:
بله منظورم همین موارده. اگر همه‌پرسی شد و کاتالان‌ها همگی راضی بودن که جدا بشن، دولت باید بگه به سلامت؟ یا به زور جنگ هم که شده استقلال‌طلبی اونها رو سرکوب کنه؟
شما موضع خودتون چیه؟ فکر کنید همین الآن یک مسلمانِ اسپانیایی هستید. اگر موضوعات مخالفت با جداییِ کاتالانهاست، آیا اگر دولت بگه بجنگیم میرید برای حفظ تمامیت ارضی اسپانیا (کشورتون) بجنگید؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۵۶ علیـــــ ََ
خوب گفتین که چیزی که به شما ارزش میده نحوه فکر کردن و کاراییه که انجام میدین.
حالا وقتی که مردم یه کشوری اکثریتشون رفتار و کردار خوبی داشته باشن دیگه بقیه مردم دنیا وقتی میخوان از این مردمانی که کارای خوب و رفتار خوب دارن اسم ببرن میان به صورت کلی اسم میبرن و میگن که مردم کشور مثلا ایران افراد خوب و درستکاری هستن.
حالا همون جور که خودتون گفتین وقتی خاک ارزش جان دادن داره که پای حفظ اندیشه یا یه مکتب فکری خاص باشه.
حالا طبق گفته های شما اگه مردم اون کشور که کردار خوب و رفتار خوبی دارن بیان و از کشورشون دفاع کنن و جان بدن، و دلیلشون هم همون حفظ اندیشه هست که بقیه مردم دنیا بگن ایرانیا مردمای خوبی هستن.

دیگه خودتونم خوب میدونین که کشور ما مکتب و اندیشه های زیادی داره برای حفظ کردن و فقط دفاع کردن و جان دادن صرف این که بقیه بگن مردمای خوبی هستن کار جالبی نیست و این فقط یه مثال بود.

دیگه ایشالله که منظورمو فهمیدین :/
و اگه اشکالی چیزی توی حرفام بود معذرت از همگی ♥
پاسخ:
حرفتون خیلی درست بود و قبول دارم. حفظ خاک رو وقتی ارزش میدونید که باعث حفظ یک ارزش بشه.
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۱۱ محسن خطیبی فر
این دو مورد ک گفتی، ذیل قاعده‌ی نفی سبیل و از آثار اجرای اون در جامعه؛ منشعب می‌شه.
پاسخ:
بله دقیقا منم مصادیقش رو مثال زدم.
حالا اگه حکومتمون اسلامی نباشه چی؟
سلام رفیق این خاک وطن یه اصطلاحه....
ولی اما به گفته ی شما صرفا برای خاک وطن؟  نه. منم نظرم اینه که نه. واسه خاک باغچه ی خونه ی شخصی هم نباید خون داد چه برسه خاک وطن. دَمِ مرز اونجایی که سگ هم لونه نمیکنه :)

پاسخ:
سلام. اگه چطوری می‌پرسیدم جوابتون متفاوت میشد؟
خاک وطن اسلامی شاید بله...
چون غیر مستقیم دفاع از دین را در پی داره...

البته از خودم گفتم 
شاید درست نباشه 😊
پاسخ:
بله در این شرایط قطعا ارزششو داره.
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۵۷ محسن خطیبی فر
موضوع تضاد منافع پیش میاد. حالا اگه دو منطقه، بتونن ب ی راه معقول برسن ک هیچ؛ والا جز جنگ و خونریزی، کاری از پیش نمی‌ره. در این موارد، نیاز به این‌که بار ارزشی جنگیدن و کشته‌شدن برای حفظ خاک رو بالا ببرن نیست: -تنها کاری ک رهبران در این‌گونه موارد باید بکنن، اینه ک عقل جمعی رو در راستای حفظ منافع در محدوده‌ی مورد مناقشه؛ قانع و مصمم و تشجیع کنن. ولو به قیمت از دست رفتن جان‌ها :(
پاسخ:
بالاخره اگر کار به جنگ برسه اونی که میره جنگ باید باور داشته باشه که این جنگ ارزش جان دادن رو داره دیگه.
ولی حرفتون درسته قبول دارم.
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۵۸ حـ . آرمان (استاد بزرگ)
کلا جدایی طلبی از وطن فرآیندی نکوهش شده است ...
مثل یک عضوی از خانواده که ممکنه طالب استقلال باشه اما مفهوم استقلال رو درک نکرده باشه و استقلال از خانواده رو هم معنی و مفهوم با فرار از خانه و خانواده بدونه ...
حالا باید بدون دعوا این فرد رو از خونه بیرون کرد یا سعی کرد مشکلات اون فرد رو شناسایی کرده و مفهوم استقلال رو در دامان خانواده استقلال به وی تشریح کرد ...

جامعه هم همون نمونه بزرگتر خانواده است ...
مثلا در مورد اسپانیا اول باید مشکلات کاتالان‌ها رو بشناسند ...
سپس با یک راه‌حل جامع مثلا همانند اداره ایالت‌ها در آمریکا حفظ اتحاد و تمامیت ارضی رو داشته باشند اما در عین حال استقلال هم داشته باشند :)
پاسخ:
بله درسته. ایده‌آل‌ترین راه همین پیشگیریه. 
نمی‌دونم رشتهٔ دانشگاهیت چی بوده و از حقوق بین‌الملل چیزی خوندی و می‌دونی یا نه. منم نمی‌دونم. ولی الان یه چرخی تو گوگل زدم ببینم نظر دنیا راجع به تمامیت ارضی چیه و تو همهٔ تعریف‌ها از تمامیت ارضی کشورها به عنوان قانون بین‌المللی دفاع شده و بقیه حق ندارن خاک یه کشوری رو تیکه تیکه کنن. و البته یه جاهایی انگار با مفهوم مداخلهٔ بشردوستانه هم در تعارض هست.

Territorial integrity is the principle under international law that prohibits states from the use of force against the "territorial integrity or political independence" of another state. It is enshrined in Article 2(4) of the UN Charter and has been recognized as customary international law.
و
In recent years there has been tension between this principle and the concept of humanitarian intervention under Article 73.b of the United Nations Charter...
پاسخ:
بله در این شکی نیست که هیچ تجاوزی قابل قبول نیست. و مقابله با هر تجاوزی ارزشمنده، حتی اگر به قیمت جان آدم باشه.
کلا سوالم در مورد شرایط خودخواسته‌ی ملت‌ها بود. که البته نظرت رو گفتی که با هرگونه و هر مدلی از تجزیه‌طلبی مخالفی، حتی خود خواسته.
بحث‌های خوبی تو کامنت‌ها مطرح شد اگه خواستی بخون یا اگه خواستی و حوصله نداشتی میام سر فرصت مختصرشو بهت میگم. :) 
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۵۴ اینتِرنال‌ْ آدِر
بستگی داره کریمه رو از اوکراین بدونید یا عضو جداشده ی شوروی یا روسیه ی امروز. کریمه جزوی از روسیه بوده و تزارها اونجا رفت و آمد داشتن و حتی تو جنگ جهانی هم سرش درگیری زیادی اتفاق افتاده. حالا این اتفاق که با خواست مردمش هم همراهه، مثل برگشتن مثلا بحرین به ایرانه. این ها همون مردمین که پس از جدایی مورد ظلم واقع شدن و حالا مشتاقانه میخوان برگردن.
خب طبیعتا محاله که کریمه به ایران بپیونده. ولی خب فرض میکنیم که همه پرسی کردن و میخوان که این اتفاق بیفته و ایرانم راضیه و ادعایی داره و مهم تر از همه کریمه از دیرباز خاک اوکراین بوده باشه. طبیعتا موافق همچین اتفاقی نیستم و حق رو به اوکراین میدم برای نگهداری اون بخش از خاکش و راه نجات اون مردم از ظلم رو در مبارزه با حاکمان خودشون میبینم نه تجزیه طلبی با هدف استقلال طلبی یا جدایی از اون کشور و پیوستن به کشور دیگه.
پاسخ:
بله قطعا شما اوکراینی نیستید، قطعا ایران نمیخواد کریمه رو بگیره، قطعا کریمه سابقه‌ی روس بودن داره و حتی مردمش روس هستند، اینها معلوم بود. در باب مثال یه فضایی رو ترسیم کردم که ببینم در اون شرایط تصمیمتون چیه. نظرتون جالب بود برام. پس شما قویاً به ارزش خاک و وطن معتقدید حتی اگر جدایی از یک خاک باعث قدرت یک اندیشه‌ی ارزشمند و مثلا تقویت اندیشه و قدرت دولت اسلامی باشه.
بحث خیلی خوبی بود ممنونم که حوصله کردید و وقت گذاشتید. برای من جذاب بود.
شاید پاسخ دادن به این سؤال هم کمی به روشن‌تر شدن موضوع برای هر یک از ما کمک کند: اگر الان مردم ساکن بخشی از کشور الف بخواهند بخشی از خاک آن کشور که آن‌ها در آن زندگی می‌کنند به کشور همسایه‌ی ب بپیوندند، اگر ما از مردم کشور ب باشیم، آن‌ها را به وطن‌دوستی و همچنان ماندن به‌عنوان بخشی از کشور الف تشویق می‌کنیم؟
پاسخ:
همین دیگه! سوالات متنوعی از این موضوع میشه پرسید. من فکر میکنم اگر من مسلمان باشم اما مملکتم اسلامی نباشه شخصاً بهشون میگم بمونن همونجا! اما اگر مملکتم هم اسلامی باشه و به خاطر عقیده‌ی ما به ما ملحق میشن و ما قدرت می‌گیریم خیلی هم خوبه. یعنی جمع‌بندی عقایدم الآن به این نزدیک‌تره.
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۴۳ امید شمس آذر
بله ارزش دارد؛ چون خدا تشخیص داده که ما رو از اون بیافرینه.
پاسخ:
از چی؟ از خاک وطن؟
از کجا میدونین گل آدم از خاک کدوم کشور بوده؟ البته من جایی خوندم که از مکه بوده ولی شک کردم الان.
سلام 
من واقعا نفهمیدم شما چی میگی:/ 
میشه دقیق و واضح دیدگاهتون رو درباره سوال  بنویسید؟ 

تمام کامنتها رو هم خوندم ولی واقعا متوجه عقایدتون نشدم :/
پاسخ:
نگاهم با بحث شکل گرفت. من غالبا از اینطور بحث‌ها هدفِ آموختن دارم نه جا انداختنِ عقیده‌م. یعنی میخوام نگاه دوستان رو بدونم و یاد بگیرم. این وسط هرکسی منت بذاره و نظرش رو بگه واقعا بهم یاد میده.
نگاهم به این موضوع گسترش پیدا کرد تو کامنتها.
حالا چیزی هست که بخواین بگم؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۲۴ اینتِرنال‌ْ آدِر
باز اعتقادی به اون جدایی و قوت پیدا کردن اندیشه ندارم. 
ارادتمندم!
پاسخ:
بله متوجه اعتقادتون شدم. اما نگفتید چرا؟
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۳۲ اینتِرنال‌ْ آدِر
نمونه ای داره تو تاریخ؟
پاسخ:
مثلا گسترش قلمروهای اسلام رو میتونیم جزوش قرار بدیم؟🤔
بعدم موضع گیری نسبت به آرمان و اعتقاد که نمونه نمیخواد!
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۴۴ اینتِرنال‌ْ آدِر
خب اون که الحاق بوده. جدایی رو داریم میگیم. کشوری بوده که به خاطر اندیشه ای تجزیه بشه و موفق باشه؟ بی ربط بگم که اون کشور گشایی های اسلامی یه جاییش حتی توطئه ی یهود بوده. بعدتر اون کشورها جدا شدن از اون حکومت و اسلام هم از طرق فرهنگی منتقل شد. چون از طرق فرهنگی منتقل شد، ایرانی ها شیعه شدن وگرنه که مذهب غالب و مذهب حکومتِ کشور گشا سنی بود و اونا هم باید به همون طریق میرفتن.
پاسخ:
بعید میدونم که وجود داشته باشه. البته منم مدعی تاریخ دانی نیستم.
ولی یه ویرایش تو کامنت قبل زدم که موضع‌گیری نسبت به آرمان و اعتقاد که نمونه نمیخواد! میخواد؟
الآن به عنوان مصداق داشتم بر فرض محال تصور میکردم که حزب الله لبنان و منطقه مقاومت از لبنان اعلام استقلال کنه و بخواد بخشی از ایران به حساب بیاد! مثلا! مثلا!
فکر میکنم به سادگی نمیتونم الحاقشون به ایران رو بپذیرم. شرایط متعددی باید در نظر گرفته بشه. شاید چنین الحاقی بیش از قدرت بخشی باعث تضعیف یک اندیشه بشه. البته مثل شما به طور مطلق هم اعلام مخالفت نمیکنم. به طور مطلق موافقت هم نمیکنم.
حالا شما علت مطلق بودن مخالفتتون رو بگید. البته اگر علت خاصی داره که منم مجاب به مخالفت مطلق بکنه.
۱۱ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۱۸ اینتِرنال‌ْ آدِر
همون طور که گفتم، وضعیت امروز جهان رو بیشتر به صورت ژئوپلتیک مورد مطالعه قرار میدم که تاریخ رو هم میکشه وسط ماجرا. یعنی ابتدا منطقه رو باید ببینم، بعد سراغ تاریخ اون منطقه از هر جهت میرم و بعد وضعیت امروزشون رو بررسی میکنم. به همین طریق تونستم ابعاد مختلف دشمنی اسرائیل و از رهگذر اون دشمنی امریکا رو درک کنم. همه ی بحث ها و مذاکره ها و جنگ طلبی ها و شاخه شونه کشیدن ها رو اینطوری میشه ریشه یابی کرد. تفاوتی که باعث میشه نگاه مطلق و صریح داشته باشم همینه. از اون گذشته کمی به مسائل مختلف نگاه رادیکال هم دارم.
پاسخ:
اوکی. خیلی ممنونم که وقت گذاشتین.
اینطوری که من متوجه شدم سوال اینه که مثلا اگه همه خوزستانیها و یا هر جای دیگه ای  (صد درصد دلشون بخواد ) بخوان ادعای استقلال کنه جان ندیم ؟ 
من عقیده ام اینه  که بله باید جان داد .
مخالفت شما با جان ندادن  در واقع یعنی سنگ روی سنگ بند نبودن و رواج  هرج و مرج و اشوب طلبیهای  طولانی مدت ...
اگه قرار باشه عقیده ی شما اجرایی بشه خب قطعا خیلی از مناطق ما به لحاظ ظلم و حق کشی های دولت مرکزی و یا اجبارهای دینی مذهبی با کمال میل حاضرن مستقل بشن .۳۱ استانی که داریم میشه ۳۱ کشور .و در مراحل بعدی قطعا شهر ها و روستاها هم ادعای استقلال و جدایی میکنن و اینطوری در نهایت هر خیابونی میشه یه کشور ...
من غرب کشور زندگی میکنم اگه اصفهان ادعای استقلال کنه قطعا مخالفم و جان دادن هم لازمه چرا که اونوقت دیگه اصفهان برای من یه کشور دیگه است و باید روابط خارجی و بین المللی باهاش برقرار کنم اونوقت مسیر رفتن من به بندر عباس به راحتی قبل نیست اونوقت کل مناسبتهای اقتصادی و سیاسی و مرزی  و خانوادگی من بصورت صد درصد  تحت تاثیر قرار میگیره ..
و حتی ممکنه درصدد حمله به استان من هم قرار بگیره 
حالا فکر کن اصفهان کرمانشاه لرستان بخوان واسه خودشون با رضایت کامل صد درصدی جدا بشن اونوقت هر عقل سالمی میتونه تشخیص بده چقدر برای مردم مثلا مرکزی اوضاع تغییر میکنه .یهو وسز سه تا کشور قرار بگیره و خودشم تحت امر تهران باشه و تازه مثلا مردمشم ادعای استقلال کنن  و اونموقع قطعا براحتی کامنت نوشتن نیست که گفته بشه نه جان دادن لازم نیست 
اگر قرار باشه ایلام و کرمانشاه  جدا بشن اونوقت چطوری میخواین بری پیاده روی کربلا ؟ مطمینا مناسبتها و روابط مثل سابق نیست و من نوعی هم چون در تمام زوایا مورد تغییرات اساسی و ساختاری  منفی قرار میگیرم خب قطعا مخالفت میکنم 
حالا مخالفت با جدایی طلبهایی که قطعا با اشوب و درگیری با دولتهای مرکزی ادعای استقلال میکنن حتما با کشتن و جان گرفتن به این خواسته میرسن...پس جان دادن جز لاینفک این چنین قضایایی هست 
عقیده و  ارزشی هم شما دنبالش هستی و از لحاظ دینی و اسلام و مذهب ربط میدی به عقیده من اصلا دراین مورد  مطرح نیست 
شما فکر کن کسی اصلا دین نداره ولی به هر حال داره در جایی زندگی میکنه که اگه قرار باشه نسبت به جدایی طلبی قطعات ارضی بی تفاوت باشه خب در نهایت خونش رو هم به بهانه ای میگیرن ..

ممنون که وقت گذاشتید و خوندید:)


پاسخ:
چرا فکر میکنید اگه یه بخش جدا بشه همه ادعای استقلال خواهند کرد؟ اعلام استقلال خودش یک بحرانه و  یک تصمیم احساسی نیست! اون منطقه‌ای که اعلام استقلال میکنه در درجه اول باید قدرت دفاع از خودش رو داشته باشه. همچین شهر هرت هم نیست که اگر خوزستان رفت همه بگن ما هم میریم!

منم ممنون که نوشتین. :)
بستگی به عمق و ابعاد جهان‌بینی شما داره تو زندگی.
از نظر شخص من نه. چیزی که ارزش داره براش جونتو بدی در اصل حقیقته. ولی حالا این حق و حقیقت چیه؟ برای یکی مثل من دینمه، فلذا اگر وطن که سهله، پدر و مادرت هم جلوی حقیقت وایستن و لازم باشه، باید ازشون بگذری.
ولی کسی که همچین باور سفت و سختی نداشته باشه، وطن ممکنه براش مقدس بشه.
به هرحال به قول یکی از توییتری‌ها «بشر نمی‌تواند از شعاع پرستش خارج شود». باید دید چی رو می‌پرستیم.
پاسخ:
حرفتون درسته ولی در سوال من وطن مانع دین نبود که یک دین‌بار ناچار باشه ازش بگذره.

تو حرف من وطن مانع دینه؟
گفتم اصل حقیقته و هر چیزی جلوش بیاد می‌ره کنار. اگه اون چیز وطن باشه هم می‌ره کنار. پس تقدس با وطن نیست.
پاسخ:
وقتی میگیم هر چیزی جلوش بیاد باید بره کنار، یعنی مانعه دیگه! 
آخه مثالتون از پدر و مادر هم همین رو به ذهن متبادر کرد که به خاطر دین باید از پدر و مادر گذشت! یعنی اینها در تقابل با هم قرار گرفتن و وقتی شما باید یا دین رو انتخاب کنی یا پدر و مادر رو، خب دین رو انتخاب می‌کنی. اما در شرایط معمول چی؟
بحث سر اینه که اگر منطقه‌ای از کشور به صورت خواست عمومی مردمش بخواد از ما جدا بشه باید چه کار کنیم؟ بریم بجنگیم و مخالفت کنیم یا اینکه بگیم چون در تضاد با عقاید دینی ما نیست پس بره به سلامت؟ (چه اینکه حکومت مرکزی ما اسلامی باشد یا نباشد! در هر دو حالت)
والا من بحث رو نخوندم. صرفا به سوال اولیهٔ توی پست خودتون جواب دادم.
پاسخ:
سوال همین بود از اول. یعنی شرایطی مدنظر نبود که قرار باشه بین دین و خاک یکی رو انتخاب کنیم. شرایطی که خودِ حفظ خاک، بدون دخالت عقاید دینی نیازمندِ جنگ و بذل جان باشه باید چه کرد؟ وقتی که از دست دادنِ خاک ناشی از ظلم نیست. یعنی دشمن حمله نکرده که بری دفاع کنی(چون دفاع در برابر ظلم باز خودش یه ارزشه) 
اینها رو تو کامنتها توضیح دادم و خب کاملاً حق با شماست و درست میگی. دلیلی هم نداشته بحث رو بخونی. 
ممنونم خیلی لطف کردی. خب به همین دو سوالم هم لطف کن پاسخ بده دیگه ^_^

۱۲ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۰۷ امید شمس آذر
خدا انسان رو در دو مرحله از خاک آفریده مانند نزول قرآن: یکی آفرینش آدم، دیگری آفرینش هرکدوم از ما که در نهایت به خاک برمیگرده.
پاسخ:
یعنی خاک وطن جغرافیایی؟
۱۲ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۲۴ امید شمس آذر
بله.
پاسخ:
من که نمیتونم چنین ادعایی بکنم.
کامنتارو کما بیش خوندم و رو سوالتون هم فکر کردم.
ولی به نتیجه قطعی نرسیدم.
شما رسیدید؟
پاسخ:
من اولویت رو به اندیشه و تفکر میدم. یعنی دفاع از خاک رو وقتی ارزشمند میدونم که تفکری پشتش باشه، نه صرفا یک تعصب ملی!
نتیجه ای که گرفتم اینه که جدایی طلبی، یا حتی گسترش طلبی و کشورگشایی در بین کشورها میتونه خیلی خیلی آسیب‏‏‏ زاتر از چیزی باشه که تا حالا تصور میکردم. در نتیجه اگر کشور ما اسلامی باشه تا پای جان حتی میشه برای جدا نشدنِ یک بخش از مملکت مایه گذاشت. حتی اگر اون بخش به صورت خودخواسته داره جدا میشه، ولی بازم باید هرطور هست جلوش گرفته بشه حتی به قیمت سرکوب جدایی‏ طلبان.
اما خب اگر کشورم اسلامی نباشه و من مسلمان باشم، باز هم تلاشم بر عدم جداییِ بخشی از مملکتم خواهد بود. چون بستری برای ظلم، لطمه به اقتدار، کاهش قدرت و تضعیف توده ی مردم در اون منطقه رو فراهم میکنه. یه جورایی احساس کردم جدایی طلبی خودش یه جور ظلمه!! (توجه داری که بازم از نگاه تفکرِ ظلم ستیز، حمایت از خاک رو توجیه میکنم، نه با منافع شخصی یا منافع افراد! :دی)
اما اگر ما کشوری اسلامی باشیم که هستیم، و کشور دیگری بخواد به ما ملحق بشه و زیر پرچم ما باشه، (یا منِ مسلمان در کشور غیر مسلمانی باشم و بخشی از کشورم مایل به جدا شدن و رفتن ذیل پرچم کشوری مسلمان مثل ایران باشه) نمیتونم به طور مطلق بگم که نباید از این کار حمایت کرد! خیلی جوانب زیادی رو باید در نظر گرفت که واقعا در تخصص من نیست.
مثلا داشتم به این فکر میکردم که اگر حزب الله لبنان بخواد به ایران ملحق بشه، باید ازش حمایت کرد؟ فکر نمیکنم!
البته که حزب الله چنین چیزی هم نخواهد خواست، ولی خب.. دیدم گستردگی بحث خیلی بیشتر از حسابهای دو دو تا چهارتای ماست. 
در مجموع از اینکه به جوانب متعددی از اثر جغرافیایی بر قدرت چانه زنی و اقتدار ملی پی بردم خرسندم :)
باید برم دقیقتر و عمیقتر مباحث ژئوپلیتیک رو مطالعه کنم. یک پنجره ی جدید بود دیگه که به رویم گشوده شد و از دوستان ممنونم :)
حالا اگر مخالفتی با این نتیجه گیری من داری خوشحال میشم بشنوم :)
تو نتیجه قطعی مونده بودم اونم واسه همینکه خودتونم گفتید خیلی جوانب زیادی رو باید درنظر گرفت و قطعا اطلاعات من تو تموم اون زمینه ها کامل نیست. وگرنه تو بحث اولویت نظر شما رو تایید می کنم. ممنون از به اشتراک گذاشتنش :)
پاسخ:
منم ممنونم که حوصله کردی و خوندی. :)
۰۹ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۴۴ آشنای بی نشان
بله
پاسخ:
:)
بله.