هرچند بیربط ولی شاید به مناسبت روز دختر
راستش رو بخواید از هرگونه نگاه جنسیتی به فرزندان متنفرم. از اینکه کسی بگه حیف که دختر نداری، یا حیف که پسر نداری واقعاً آزرده میشم. قطعا غالب والدین دوست دارند از هر دو جنس داشته باشند. اما راستش رو بخواید من هیچ وقت از خدا نخواستم بهم دختر بده. هنوز هم با اینکه دو پسر دارم و به وفووور کنایههای "الهی بمیرم که دختر نداری" و هرچیزی از این دست رو میشنوم ولی هیچکدومش باعث نشده بخوام دختر داشته باشم. اشتباه نشه، این، اصلاً به معنای این نیست که از دختر خوشم نمیاد یا دوستش ندارم یا فرزند دختر آزارم میده؛ این فقط به این معناست که ترجیحم به دختر داشتن نیست. کلاً در بندِ جنسیت بچههام نیستم فقط آرزو میکنم هرچه خدا میده سالم و صالح بده و توان امانتداری رو به ما بده. (البته اگر یک دختر داشته باشم دوست دارم خواهر هم داشته باشه :دی) یادمه وقتی گلپسر رو باردار بودم و دکتر بهم گفت که به احتمال ۹۰ درصد دختر داری، واقعاً رقت قلب گرفته بودم.. همهچیز برام لطیف شده بود. از تصور دختری که زندگیمونو پر از محبت صورتی رنگ میکنه، (اینجا) ولی باز هم وقتی فهمیدم دوباره یک پسر دارم، خوشحال شدم از این بابت که چون اختلاف سنی بچههای من کم بود؛ من همجنس بودنشون رو ترجیح میدادم. اما الآنم هرقدر که فکر میکنم بازم برای بچههای بعد، دختر داشتن، اولویت و آرزوم نیست، همونطور که باز هم پسر داشتن اولویتم نیست!
من فکر میکنم همونطور که در این جامعهی هزار رنگ، روزی از آنطرفِ بومِ پسر داشتن افتادیم و به پسرندارها ترحم میکردیم؛ حالا داریم دختر داشتن رو جوری بزرگ میکنیم انگار دختردارها بر پسردارها ارجحند! نمیدونم کِی از این نگاه جنسیتزده برای فرزند رها میشیم ولی واقعاً غصهم میگیره که سعی میکنیم جنسیت فرزندان رو بر هم اولویت بدیم و این رو به دین هم میچسبونیم! دین ما به جنسیت توجه کرده. ما قطع به یقین محصور در جنسیت خودمون هستیم و دختر و پسر هیچ وقت شبیه هم نمیشن و نیستن، اما بیرحمیه که این نگاهِ ظریف و عقلانیت دینی که به خاطر تفاوتهای ماست رو در مورد ترجیحاتمون در جنسیت فرزندانمون به کار ببریم. یعنی فکر میکنم اونقدر باید ایمان داشته باشیم که وقتی هیچ نقشی در یک موضوع نداریم پس خدا هرچه که میده بهترینه. بعضیها فکر میکنند چون دختر ندارم و به قولی دستم به گوشت نرسیده دارم اینو میگم اما واقعا حتی اگر هشت پسر هم داشته باشم حسرت دختر نداشتن رو نخواهم خورد..(شایدم پیر بشم حسرت بخورم :دی)
و جالبه که برای توضیحِ چراییِ ترجیحاتشون، دختر رو مرهم و یاری رسانِ والدین بیان میکنن در حالی که اونقدری که پسر برای کمک به والدینش وظیفه داره، دختر این وظیفه رو نداره. و در اصل پسره که باید همیشه برای والدینش بمونه و یاریرسانشون باشه، نه دختر. زندگیهامون چپه شده! پسرها ازدواج میکنن میرن دنبال زندگی و خانواده همسرشون و در حالی که عروس باید به خانوادهی همسرش وارد بشه، الآن دامادها به خانواده خانمشون وارد میشن و از خانواده خودشون میبُرن! همین چیزهاست که برکت رو از زندگیها دور میکنه دیگه...
+فکر میکنم لازم نباشه بگم قطع به یقین دختر هم در قبال خانواده خودش وظایفی داره. و قرار نیست بعد از ازدواج کسی خانوادهش رو رها کنه. از باب مقایسه مسئولیتها و وظایف عرض کردم.
میخواستم در مورد سختتر بودن تربیت پسر نسبت به دختر هم بگم که میگم، دخترها در ذات خودشون حیا و عاطفه دارند و تو باید فقط مراقبت کنی که دختری از ذات خودش دور نشه ولی پسرها باید جمع اضداد باشند، سخته که بتونی یک شخصیت رو جمع همه خصائل تربیت کنی، و برای همین تربیت پسر به عنوان انسانی مملو از مسئولیت رو فوق العاده سختتر میبینم.. دخترها نقش مهمی در زندگیها دارند اما مسئولیتها و پاسخگوییها غالباً به پای پسرهاست...
بیاین نگاه جنسیتی رو در مورد فرزندانمون کنار بذاریم. راستش من علاقه خاصی به تکریم روز دختر ندارم و فقط ترجیح میدم روز میلاد حضرت معصومه_سلام الله علیها رو ارج بنهم. :)