ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۹۰ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

به نظرم با این وضعیت فرهنگی اجتماعی که دارم می بینم،

باید عطای کار در شرکت خصوصی رو به لقاش ببخشم!

:|

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۱
لوسی می

الحمدلله از مراسم یلدامون راضی بودم.

احساس کردم قابلیت مهمان داری و پذیراییِ شب یلدا رو هم دارم!

:)




+پسرک همچنان بیداره

و من و مستر منتظریم ایشون خوابش ببره

که شام مخصوص بزرگسالانمون رو بخوریم!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۹
لوسی می

ماجراهای من و بابام!



+این داستان: من، بابا و عمو! :)

+برای شفای بیماران دعا کنیم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۱۱
لوسی می

دیروز ناهار مهمون مامان بودیم

و بعد به طور رسمی از خونه بیرون انداخته شدیم!

خخخخ!



+باز هم همان حکایت همیشگی!

+قبول دارم که خوبه که مامان با ما تعارف نداره،

خوبه که حرفشو میزنه،

اما من دلخور میشم!

نه از گفتنش، نه از بی تعارف بودنش،

از فرکانس باااااالااااای این بی تعارفی دلخور میشم!

شاید باید راه های جایگزین توسط مامان اجرا بشه که نمیشه!

در هرحال،

مسئولیت دلخوری دیروز رو شخصاً به عهده میگیرم. :(


۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۰۸
لوسی می

یهو همه برنامه ها به هم ریخت

و امشب در شب یلدای حقیقی

ما چهارتا مراسم خانوادگیمونو برگزار میکنیم.

:)



+یه مراسم بدوبدویی!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۰۵
لوسی می

فلسفه ی یلدا یک دقیقه طولانی تر بودن شب نیست!

فلسفه ی یلدا اتمامِ اوج گرفتنِ شب،

و پیروزی روز بر شبه.

از بعد از یلدا، روز و روشنی دوباره زنده میشه.



+همینطوری محض اطلاع!

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۳:۵۲
لوسی می

برای یک تایپیستِ نسبتاً حرفه ای مثل من،

بی اسپیسی بد دردیه رفقا!

بد دردیه!



+اینه که عطش پست نوشتن رو در وجودم خفه میکنه!

:((

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۳:۰۳
لوسی می

کسی هست،

که هیچوقت ازش انتظاری نداشتم،

هیچوقت منتظر نبودم کاری برام بکنه،

کوچکترین کارها و کمکهاشو بزرگ دیدم،

هیچوقتِ هیچوقت لطف و کمکم رو ازش دریغ نکردم،

و هیچوقت تعمداً دلخورش نکردم و آزارش ندادم.

اما او بارها و بارها دلم رو شکسته،

بارها و بارها آزارم داده،

و من،

هیچوقت،

حتی ذره ای،

کینه و دلخوری ازش به دل نگرفتم،

حتی ذره ای!




+به واقع که تو جاذبه ات نه از خاک،

که از آسمان است..

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۶:۳۰
لوسی می

مستر ماموریته،

و من به پسرک وعده ی کیک پختن بعد از خواب رو دادم.

خودمم خیلی دلم میخواد برم بخوابم،

اما خواب بودن در وقت اذان مغرب رو اصلا دوست ندارم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۶:۲۶
لوسی می

ممنونم مستر!

به خاطر تک تک لحظات این سه روز!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۶:۰۹
لوسی می

دیشب حس و حالم مثل کسی بود

که تو یه قرعه کشی بزرگ شرکت کرده،

و انگار بخت و اقبال زیادی برای برنده شدن داره!




+دعا کنید هر آنچه به صلاحمونه همون بشه.

+عتبات ثبت نام کردم و قسمت نشد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۶:۰۹
لوسی می

هیچوقت نمیگفت: نه!..

 


+هیچوقت نگو: نه!

+از اینجا.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۶:۰۶
لوسی می

دارم فوتبال تماشا میکنم.

بعد از حدود 10-12 سال،

اولین فوتبالیه که دوست دارم ببینم!

نمیدونم کاشی چی چیاکی با رئال مادرید!

خدایی این تیم ژاپنی خیلی خوب بازی میکنه.

با تمام علاقه و احترامم نسبت به زیدان،

دوست دارم ژاپنیها ببرند!



+همین الان رئال یه گل زد! :|

+رئال قهرمان شد،الانم دارن شادی میکنن.

هوراااا! خب خوشحالم! به خاطر همه شون!

(یه همچین آدم باری به هرجهتی هستم من! :دی)

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۶:۰۴
لوسی می

من  اصلا نمیتونم زندگی بدون تعطیلات رو تحمل کنم،

فکر میکنم به جای این همه ایام تعطیل پراکنده،

خوب بود یه هفت روزی لااقل وسط سال هم تعطیلات میداشتیم.

چقدر ترجیح میدادم که مستر از این شغلهایی داشته باشه،

که یه مدت پیاپی سر کار هستن، و یه مدت خونه.

مثلا هفته درمیون، یا دوهفه درمیون.

این تعطیلات داره کم کم منو زنده میکنه.

البته اگر مستر اجازه بده!

ههه هه!

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۵ ، ۲۳:۰۶
لوسی می

برام دعا کنید.




+لطفا.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۵ ، ۲۳:۴۱
لوسی می