حق قانون+ توضیحیه ی پایان متن.
من به تقدس قانون اعتقادی ندارم،
اما به لزوم تمکین از قانون و احترام به قانون و لازم الاجرا بودن قانون اعتقاد دارم.
قانون هر مملکت و محلی که حاکمیتی پذیرفته شده دارد برای ساکنان اون منطقه و ذی نفعانش( اونهایی که از منافع اون منطقه استفاده میکنند) لازم الاجراست.
حاکمیت پذیرفته شده یعنی چی؟
یعنی حاکمیتی که اکثریت ذی نفعان اون حکومت قبولش کرده باشن.(تنها راه به اجماع رسیدن در جوامع بشری)
یا اینکه ذی نفعان در ازای دریافت یه سری امکانات ملزم به رعایتش باشند(مثل دانشگاه که در ازای ارائه ی یه سری خدمات و امکانات انتظار رعایت قوانینش رو داره)
** یا باید به خرد جمعی و دموکراسی معتقد باشیم و یا به قانون جنگل.
لطفا قبل از خوندن این متن تکلیف خودتون رو معلوم کنید. شما به دموکراسی و خرد جمعی معتقدید یا به قانون جنگل؟؟
قانون جنگل میگه هرکس هرکار دلش خواست بکند و در محل تعارض منافع، قدرت تعیین کننده ی حق است.
قانون دموکراسی میگه ملت بر سر یک قانون به اجماع برسند(رای حداکثری که ۵۰ درصد به علاوه ی یک هست) و بعد همه ی اون جامعه حتی اون ۴۹ درصد مخالف هم ازش تمکین کنند.
جاااان عزیزانتون کجای این حرف ضد منطقه؟
حالا اگر اون ۴۹ درصد دیگه عاصی شدن چه کار بکنن؟
تصور کنین که اون ۴۹ درصد بخوان عملا و مداوما ضد قانونِ دموکراتیک رفتار کنن و علنا قانون شکنی کنند. بعد مدام بین گروه موافق و گروه مخالف جنگ و بحث و دشمنی باشه. اون جامعه به کجا میرسه؟ خودتون بگین. به کجا میرسه؟
۴۹ درصد میگن هرکس هر کار "دلش" خواست بکند. ما محدود شدیم ما فلان شدیم و بهمان. خب وقتی ۵۱ درصد مخالف شما هستند ایا تمدن انسانی به شما حکم نمیکنه که به قانونی که اکثریت پذیرفتنش تن بدین؟!
چهار راه که بیشتر وجود نداره:
۱. پذیرش حکم تمدن دموکراتیک،
۲. ترغیب اون ۵۱ درصد برای ملحق شدن به معترضین و لغو قانون
۳. نقض قانون، ایجاد آشوب و مبارزه با قانون و تن دادن به حکم زور و قدرت(هرکی زورش بیشتر!)
۴. هجرت.
خب طبیعیه که حتی برای اداره ی یک مهدکودک هم نمیان مدااام رفراندوم برگزار کنن! در نتیجه اگر خواستید از روش دوم استفاده کنید به دو درصد رای جمع کردن نباید اکتفا کنید. باید بحث و استدلالتون برای ترغیب اعضای ۵۱ درصدی رو تا حد جذب لااقل ۸۰ درصد کل آرا ادامه بدین تا حاکمیت مجاب شه که کنار بره یا مثلا مجددا رفراندوم برگزار بشه. دامنه اعتراضات اونقددددر باید گسترده باشه که بشه به چشم دید، نه اینکه به چهار نفر از اطرافیانمون نگاه کنیم که قبلا جزو ۵۱ درصدی ها بودن و حالا موافق ما هستن و بگیم خب دو درصدمون جور شد! یالا رفراندوم! رفراندوم!
اما چیزی که واضحه اینه که تا وقتی قانون، پا برجاست باید بهش پایبند بود وگرنه قانون شکنی مجازات داره. مخالفت با قانون با اعتراض به قانون میسره، نه با قانون شکنی.
و اعتراض هم باید در چارچوب قانون باشه نه با قانون شکنی. دنبال آشوب میگردی یا دنبال اعتراض هستی؟
قانون شکنی مجازات داره که مجازاتشم قانونیه (و منطقی هم هست چون بقای جامعه و حکومت در گرو قانون مداری اعضای جامعه ست. و رفتار ضد قانون نوعی از بر هم زدن آرامش در جامعه ست. حالا این یه بحث مفصل دیگه ست که الان بهش نمی پردازیم_به صورت مختصر در کامنتهای هومورو به این بحث اشاره کردیم_) در نتیجه اگه قانون شکنی میکنی به حکم همون قانون ۵۱ درصدی مجازات هم میشی.
نه اینکه شما بگی منننننن دلمممممم اینو نمیخواد، انجام نمیدم. منم بگم منننننن دلممممم اونو میخواد و اون مدلی انجام میدم و بعدم بگیم عجب حاکم غاصبیه که به دلخواه من و تو رفتار نمیکنه و عجب ظاااالمههههه که با قانون شکنی من و تو هم مقابله میکنه و یا عرصه رو برای قانون شکنی تنگ میکنه و نمیذاره با خیال رااااحت قانون شکن باشیم! :/
حالا یه عده روشنفکر هستن که میگن قانون غیرمنطقی لازم الاجرا نیست. باید برگردیم به اون بخش دوستاره دار بحث. این که باز میشه همون قانون جنگل بالام جان.
تو میگی قانون آ غیرمنطقیه من میگم قانون ب. حالا کدوم درست میگیم؟ کدومو اجرا کنیم و کدومو اجرا نکنیم؟ به میل "دلمون" رفتار کنیم متمدنانه تره یا به رای دموکراسی؟ شایدم تمدن در اینه که دعوا کنیم و به هم بد و بیراه بگیم تا بالاخره یکی کم بیاره؟
یه عده ی دیگه باز از اینا جذابترن!
میگن شاید قانون این باشه که تو هر روز صبح باید یه میخ برداری بذاری رو کله ت با چکش سه مرتبه بزنی روش. خب آیا این قانون قابل تمکینه و باید این کار رو بکنم؟
من واقعا جوابی برای این جماعت ندارم که تا این حد خرد جمعی اون ۵۱ درصد رو سخیف و احمقانه فرض و بیان میکنند و فقط منطق دل بخواه های خودشون رو در حد اولوا الباب میدونن!
واقعا اگر جامعه ای هچین انواعی از قوانین داره و غالب جامعه هم موافق اون قانون احمقانه هستند و با روشنگری های شما هم حاضر نیستند با اون نوع از قوانین مخالفت کنند و خرد جمعی متخصصانشون به چنین قوانینی حکم داده، تنها توصیه م به معترضین اولی اللب فرار از اونجاست. من باشم همین کار رو میکنم. یعنی راهی جز این نیست اصلا. :)
+ حالا شما این مباحث رو تعمیم بده به یک جامعه و حکومت ۹۸ درصدی!
به رهبری امامی که در تبعید (نه در سفری دلخواه) که در تبعید، در فرانسه گوشت گوسفند قربانیِ دوستانش رو که به حساب خودشون به خاطر اِعمال ذبح شرعی خارج از کشتارگاه کشته بودند، نمیخورد، چون ذبح گوسفند در خارج کشتارگاه در فرانسه ممنوع بود. قانون ذبح غیرشرعی گوسفند در فرانسه با همه ی اعتقاداتِ اون مرد مخالف بود. اما او می فهمید که "قانون" یعنی چی. میفهمید "تمدن بشری" یعنی چی. می فهمید "احترام به رای اکثریت" و "حاکمیت یک جامعه" یعنی چی. حتی اگر اون جامعه از لائیکترین جوامع بشری باشه.
ما پیرو اون مردی هستیم که با تماااام مخالفتش با برجام که بر دوست و دشمن عیان است به خرد جمعی احترام میذاره و میگه تا وقتی برجام برپاست هرگز برخلاف برجام عمل نخواهیم کرد.
ما به قانون و تعهد و اخلاق معتقدیم نه به دلخواه هامون. صدتا قانون الان میتونم ردیف کنم که با تک تکش مخالفم و تک تکش منافعم رو به تاراج برده!
شکی نیست که خرد جمعی همیشه درست نمیگه. اما اساس بقای یک جامعه (و نه لزوما حکومت)، اساس بقای یک جامعه بر تمکین از خرد جمعی و حفظ وحدت جمعی است.
توضیحیه: این سه خط آخر رو دوباره بخونید. که خرد جمعی همیشه درست نمیگه و برحق نیست. در صورت وجود شبهات به کامنتها هم یه سری بزنید.مخصوصا کامنتهای هومورو که در اونها مختصر و مفید نحوه ی مخالفت با قانون و حکومت فاسد رو عرض کردیم.
+ هزار تا عنوان عوض کردم! آخرم به دلم ننشست. اصلا همون شماره گذاری بهتره!