ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

حق قانون+ توضیحیه ی پایان متن.

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۳۱ ق.ظ

من به تقدس قانون اعتقادی ندارم،

اما به لزوم تمکین از قانون و احترام به قانون و لازم الاجرا بودن قانون اعتقاد دارم.

قانون هر مملکت و محلی که حاکمیتی پذیرفته شده دارد برای ساکنان اون منطقه و ذی نفعانش( اونهایی که از منافع اون منطقه استفاده میکنند) لازم الاجراست.

حاکمیت پذیرفته شده یعنی چی؟

یعنی حاکمیتی که اکثریت ذی نفعان اون حکومت قبولش کرده باشن.(تنها راه به اجماع رسیدن در جوامع بشری)

یا اینکه ذی نفعان در ازای دریافت یه سری امکانات ملزم به رعایتش باشند(مثل دانشگاه که در ازای ارائه ی یه سری خدمات و امکانات انتظار رعایت قوانینش رو داره)

** یا باید به خرد جمعی و دموکراسی معتقد باشیم و یا به قانون جنگل.

لطفا قبل از خوندن این متن تکلیف خودتون رو معلوم کنید. شما به دموکراسی و خرد جمعی معتقدید یا به قانون جنگل؟؟

قانون جنگل میگه هرکس هرکار دلش خواست بکند و در محل تعارض منافع، قدرت تعیین کننده ی حق است.

قانون دموکراسی میگه ملت بر سر یک قانون به اجماع برسند(رای حداکثری که ۵۰ درصد به علاوه ی یک هست) و بعد همه ی اون جامعه حتی اون ۴۹ درصد مخالف هم ازش تمکین کنند.

جاااان عزیزانتون کجای این حرف ضد منطقه؟

حالا اگر اون ۴۹ درصد دیگه عاصی شدن چه کار بکنن؟

تصور کنین که اون ۴۹ درصد بخوان عملا و مداوما ضد قانونِ دموکراتیک رفتار کنن و علنا قانون شکنی کنند. بعد مدام بین گروه موافق و گروه مخالف جنگ و بحث و دشمنی باشه. اون جامعه به کجا میرسه؟ خودتون بگین. به کجا میرسه؟

۴۹ درصد میگن هرکس هر کار "دلش" خواست بکند. ما محدود شدیم ما فلان شدیم و بهمان. خب وقتی ۵۱ درصد مخالف شما هستند ایا تمدن انسانی به شما حکم نمیکنه که به قانونی که اکثریت پذیرفتنش تن بدین؟!

چهار راه که بیشتر وجود نداره: 

۱. پذیرش حکم تمدن دموکراتیک، 

۲. ترغیب اون ۵۱ درصد برای ملحق شدن به معترضین و لغو قانون

۳. نقض قانون، ایجاد آشوب و مبارزه با قانون و تن دادن به حکم زور و قدرت(هرکی زورش بیشتر!)

۴. هجرت.

خب طبیعیه که حتی برای اداره ی یک مهدکودک هم نمیان مدااام رفراندوم برگزار کنن! در نتیجه اگر خواستید از روش دوم استفاده کنید به دو درصد رای جمع کردن نباید اکتفا کنید. باید بحث و استدلالتون برای ترغیب اعضای ۵۱ درصدی رو تا حد جذب لااقل ۸۰ درصد کل آرا ادامه بدین تا حاکمیت مجاب شه که کنار بره یا مثلا مجددا رفراندوم برگزار بشه. دامنه اعتراضات اونقددددر باید گسترده باشه که بشه به چشم دید، نه اینکه به چهار نفر از اطرافیانمون نگاه کنیم که قبلا جزو ۵۱ درصدی ها بودن و حالا موافق ما هستن و بگیم خب دو درصدمون جور شد! یالا رفراندوم! رفراندوم!


اما چیزی که واضحه اینه که تا وقتی قانون، پا برجاست باید بهش پایبند بود وگرنه قانون شکنی مجازات داره. مخالفت با قانون با اعتراض به قانون میسره، نه با قانون شکنی.

و اعتراض هم باید در چارچوب قانون باشه نه با قانون شکنی. دنبال آشوب میگردی یا دنبال اعتراض هستی؟

قانون شکنی مجازات داره که مجازاتشم قانونیه (و منطقی هم هست چون بقای جامعه و حکومت در گرو قانون مداری اعضای جامعه ست. و رفتار ضد قانون نوعی از بر هم زدن آرامش در جامعه ست. حالا این یه بحث مفصل دیگه ست که الان بهش نمی پردازیم_به صورت مختصر در کامنتهای هومورو به این بحث اشاره کردیم_) در نتیجه اگه قانون شکنی میکنی به حکم همون قانون ۵۱ درصدی مجازات هم میشی.

 نه اینکه شما بگی منننننن دلمممممم اینو نمیخواد، انجام نمیدم. منم بگم منننننن دلممممم اونو میخواد و اون مدلی انجام میدم و بعدم بگیم عجب حاکم غاصبیه که به دلخواه من و تو رفتار نمیکنه و عجب ظاااالمههههه که با قانون شکنی من و تو هم مقابله میکنه و یا عرصه رو برای قانون شکنی تنگ میکنه و نمیذاره با خیال رااااحت قانون شکن باشیم! :/


حالا یه عده روشنفکر هستن که میگن قانون غیرمنطقی لازم الاجرا نیست. باید برگردیم به اون بخش دوستاره دار بحث. این که باز میشه همون قانون جنگل بالام جان.

تو میگی قانون آ غیرمنطقیه من میگم قانون ب. حالا کدوم درست میگیم؟ کدومو اجرا کنیم و کدومو اجرا نکنیم؟ به میل "دلمون" رفتار کنیم متمدنانه تره یا به رای دموکراسی؟ شایدم تمدن در اینه که دعوا کنیم و به هم بد و بیراه بگیم تا بالاخره یکی کم بیاره؟

یه عده ی دیگه باز از اینا جذابترن!

میگن شاید قانون این باشه که تو هر روز صبح باید یه میخ برداری بذاری رو کله ت با چکش سه مرتبه بزنی روش. خب آیا این قانون قابل تمکینه و باید این کار رو بکنم؟

من واقعا جوابی برای این جماعت ندارم که تا این حد خرد جمعی اون ۵۱ درصد رو سخیف و احمقانه فرض و بیان میکنند و فقط منطق دل بخواه های خودشون رو در حد اولوا الباب میدونن!

واقعا اگر جامعه ای هچین انواعی از قوانین داره و غالب جامعه هم موافق اون قانون احمقانه هستند و با روشنگری های شما هم حاضر نیستند با اون نوع از قوانین مخالفت کنند و خرد جمعی متخصصانشون به چنین قوانینی حکم داده، تنها توصیه م به معترضین اولی اللب فرار از اونجاست. من باشم همین کار رو میکنم. یعنی راهی جز این نیست اصلا. :)




+ حالا شما این مباحث رو تعمیم بده به یک جامعه و حکومت ۹۸ درصدی!

به رهبری امامی که در تبعید (نه در سفری دلخواه) که در تبعید، در فرانسه گوشت گوسفند قربانیِ دوستانش رو که به حساب خودشون به خاطر اِعمال ذبح شرعی خارج از کشتارگاه کشته بودند، نمیخورد، چون ذبح گوسفند در خارج کشتارگاه در فرانسه ممنوع بود. قانون ذبح غیرشرعی گوسفند در فرانسه با همه ی اعتقاداتِ اون مرد مخالف بود. اما او می فهمید که "قانون" یعنی چی. میفهمید "تمدن بشری" یعنی چی. می فهمید "احترام به رای اکثریت" و "حاکمیت یک جامعه" یعنی چی. حتی اگر اون جامعه از لائیکترین جوامع بشری باشه.

ما پیرو اون مردی هستیم که با تماااام مخالفتش با برجام که بر دوست و دشمن عیان است به خرد جمعی احترام میذاره و میگه تا وقتی برجام برپاست هرگز برخلاف برجام عمل نخواهیم کرد. 


ما به قانون و تعهد و اخلاق معتقدیم نه به دلخواه هامون. صدتا قانون الان میتونم ردیف کنم که با تک تکش مخالفم و تک تکش منافعم رو به تاراج برده! 

شکی نیست که خرد جمعی همیشه درست نمیگه. اما اساس بقای یک جامعه (و نه لزوما حکومت)، اساس بقای یک جامعه بر تمکین از خرد جمعی و حفظ وحدت جمعی است.

توضیحیه: این سه خط آخر رو دوباره بخونید. که خرد جمعی همیشه درست نمیگه و برحق نیست. در صورت وجود شبهات به کامنتها هم یه سری بزنید.مخصوصا کامنتهای هومورو که در اونها مختصر و مفید نحوه ی مخالفت با قانون و حکومت فاسد رو عرض کردیم.



+ هزار تا عنوان عوض کردم! آخرم به دلم ننشست. اصلا همون شماره گذاری بهتره!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۰۳
لوسی می

نظرات  (۴۲)

:)) موهای تشنه ی بادم را چو کنم :دی 
+قبول دارم ۱۰۰ درصدِ متن رو ...

پاسخ:
:))
یه روز همه چی درست میشه مخصوصا برای توی عاااقل.
من عاشقتم دلژین. بی تعارف. از معدود آدمهایی هستی که عقلشون رو بازیچه ی دلشون نمیکنن :*
کثر الله امثالکم. :*
خب حرف حق حقه دیگه...
نمیشه کاریش کرد...  :) 
آقو لطفا اون روز که قرار شد درست شه ؛ یه دعایی بخون خدا نسیم ملایم بفرسته این موها اخ اخ نسیم باشه ؛ آفتاب باشع ؛ موی افشون بااشه :))) 
هیچی دیگه :)) 
ولی جدی به نظرم بد نیست حکومت ها وقتی میبینن حالا یه عده یهو افسار پاره میکنن و جامعه داره به سمت اون آشوبه میره یه نظر سنجی بکنن...
خب بیان نظر سنجی کنن راجع به همین مساله حجاب...
میدونم برای عده ی زیادی از مردم این سرزمین مساله خیلییییی مهمه 
ملت بیان رای بدن ، نتیجه رای بیاد مثلا بگه ۶۰ درصد خواهان حجاب اجباری 
اون ۴۰ درصد میفهمن که یه عده بیشتری این قضیه رو میخواد 
مشکل اینجاس که مثلا اون ۴۰ درصد ؛ چون اگاهی از نظر جمعی در شرایط زمانی فعلی نداره و نسبت میده به تصمیمی در گذشته ؛ خودش رو ۱۰۰ درصد میدونه ، نه ۴۰ درصد... یا حتی ممکنه برعکس بشه.... واقعا امار درستی در دست نیست ! 
مثل مخالفین نظام...
خب واقعا جدای از دولت ها و مشکلاتشون ، اغلب مردم موافق بودنِ این نظام هستن، خود من هرچند خیلییییی حتی با بعضی حرف های رهبری مشکل پیدا کردم ، اما ترجیح میدم این نظامه بمونه ولی تغییر کنه ، نه اینکه کلهم کن فیکون شه و بخوایم از ۰ مطلق شروع کنیم ! اما مخالفین نظام خودشون رو اقلیت نمیدونستن... ولی هر بااار که انتخابات انجام میشه ، وقتی درصد شرکت کنندگان رو میبینن ؛ یه تلنگر قشنگی میخوره بهشون که اقلیتن‌ .‌.. زرت و زورت میکنن ، اما کیه که توجه کنه ؟؟ 
حالا هرچقدر هم که موش بدونن کسی جدیشون نمیگیره...
کلا باز نگری و تعدیل و تغییر قوانین به نسبت شرایط زمانه به نظرم خیلی لازمه....
خیلی از قوانین ما واقعا پوسیده اس‌‌‌‌‌...
جای خیلی از قوانین خالیه ...
پاسخ:
باشه میگم سفارشی عمل کنن :))
ببین حرفت درسته. منم قبول دارم اما به همین سادگی نیست. دلیلش هم اینه که اولا نوع حکومت ما اسلامی تعیین شده. خب حجاب هم قانون اسلامه در نتیجه نمیشه ازش چشم پوشید یا به رای گذاشت چون بر مبنای بیس حکومت تعیین شده. مثلا قانون خرید و فروش مسکن رو میشه به رای گذاشت اما این چیزها رو نمیشه به این علت که با نوع حکومت در تعارضه. مثل اینه که مثلا امریکا بخواد جزیی از حاکمیت سرمایه یا رابطه با اسرائیل رو به رای بذاره. خب نمیذاره. این قضیه ی اعتراضات وال استریت به همین بود دیگه. یعنی چنین رای گیری ای نوعی از رای گیری برای نوع حکومته. فکر کن ملت بگن حجاب نباشه! خب این یعنی جمهوری اسلامی نباشه دیگه.
علاوه بر این اگر از هزینه های برگزای رفراندوم بگذریم، تو این مملکتی که از در و دیوارش نفوذی و جاسوس می باره و مدیرانش دو ملیتی هستن اونم نه با ملیت کشور دوست و همسایه که با ملیت آمریکا و کانادا و انگلیس، فکر میکنی اگر رفراندوم برگزار بشه نمیگن حکومت تسلیم شد و عقب کشید و شکستش رو پذیرفت و اینها؟(چون رای گیری برای جژیی از نوع حکومت اسلامی بوده اینا رو میگن)
حالا اصلا گیرم که رفراندوم شد. به نظرت ملت تمکین می کنند یا اگر نتیجه بر خلاف نظرشون باشه میگن تقلب شده؟ نتیجه موافق باشد یا مخالف، ملت تمکین نمیکنند.
اونهایی که این سبک از اعتراضات غیر اصولی رو دامن میزنن مطمئن باش به نتیجه هم تمکین نمیکنند کما اینکه تجربه ش رو داشتیم و با وجود همه ی تلاشها برای اثبات اینکه تقلب نشده و حتی تایید همفکران خودشون و حتی اعتراف غربیها برای نقشه بودن همه این برنامه ها، بازم یه عده ی زیااااادی هنووووز میگن الا و لابد تقلب بود. انقدر گفتن که سرانشون خودشون هم باور کردن! :/
در نتیجه به همین سادگی نیست. اینا فقط دو تا علتش بود.
ولی حرفت درسته که خیلی از قوانین سوخته ست و جای خیلی از قوانین خالیه.
 ولی کل مشکل این مملکت قانون مدار نبودنمونه. از بالا تا پایین همه از رعایت قانون گریزانند.
۰۱ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۵۲ میرزا مهدی
سلام
 اینکه یه عده مخالف یه بند از قانون یا یه مُحَرِکِ قانونی باشن، و یه عده ی دیگه که از سرِ مخالفت با قانون، قانون شکنی میکنن، از زمین تا آسمونه فرقه.
این نظر منه و شما فرض کن اصلا هم کارشناسی شده نیست. و اینطور متوجه شدم که دارید انتقاد میکنید از افراد و آقازاده ها و بالا دستی هایی که منتقد برجام هستند درسته؟

پاسخ:
سلام. کلا بحثم سر نحوه ی اعتراض به قانونی بود که قبولش نداریم. هرچی که باشه. بحث سر لزوم تمکین از قانون جاری یک مملکت بود.
نه منظورم برجام نبود اصلا. انتقاد اشکالی نداره مشکل قانون شکنی برای بیان مخالفته. شما مخالف هرچی هستی میتونی بگی اما نباید آشوب به پا کنی که. و اگر آشوب به پا کردی یعنی عواقبشم سنجیدی.
بیشتر بحثم سر دلم میخواد و نمیخوادهایی بود که این روزها میشنویم.
از بس شماره گذاری کردی عنوان گذاری ت ضعیف شده :)
حالا ایییین همه رو با کی بودین؟
میخواستین معقولیت تیم خودتون رو اثبات کنین؟ :)

+ نظرم درمورد دلژین به نظر شما نزدیکه
پاسخ:
دقیقا. خلاقیتم به صفر رسیده!
با اونایی که برای قانون ستیزی فلسفه می چینن که بگن قانون اون چیزیه که عقل منِ نوعی میگه و اون بخشش لازم الاجراست که من تشخیص میدم.
اونایی که منمِ وجودشون زیادی خودرای و خود محوره و مدام به دنبال حق هتک حرمتند. 
اونایی که احساس میکنند به خاطر اینکه نباید در ملاعام روزه خواری بکنند، یا به خاطر فیلترینگ تلگرام و امثالهم توسط این حکومت استکباری به استضعاف کشیده شدن!
اونایی که عقاید ما رو خشن میدونن و ما رو وحشی، فقط به این خاطر که موافق برخی قوانین این حکومتیم.
اونایی که فکر میکنن ما با حمایت از قانون لابد منافع خاصی کسب میکنیم و دستی بر خزائن این مملکت داریم که از قانون مداری حمایت میکنیم، چون از نظر اونها، کسب منفعت شخصی تنها دلیلِ تمکین از قانون و حمایت از قانونه.
اونایی که تا یه چیزی بر خلاف میلشون قانون میشه فریاد سر میدن و چشماشونو می بندن و سیل تهمت و ناروا رو روونه ی سر تا پای این نظام و دولت و آدمهاش میکنن.
اونایی که فکر میکنن اگر ما به این انقلاب رسیدیم لابد شاه با بزرگمنشی تمام برامون فرش قرمز پهن کرده بوده و حکومتو دو دستی تحویل ما داده و از اینکه الان براشون فرش قرمز پهن نمیکنیم که اون نوکرای آمریکایی رو برگردونن پس حتما وحشی صفتیم!
 اونایی که برای تعریف اخلاق فقط و فقط خودشون و منافع خودشونو می بینن و از بدیهی ترین بایدهای زندگی اجتماعی چشم پوشی میکنند.
و خیلیهای دیگه که اگه بخوام بگم مثنوی هفتاد من کاغذ میشه!

+گفته بود خیلیها چنین نظری در موردش دارن. :)
۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۲۱ میرزا مهدی
خوب با این تفاصیل با شما نود و نه و نه دهم درصد موافقم....
پاسخ:
یعنی بپرسم اون یک دهم درصد چیه؟
با همه‌ی پست کاملا موافقم⁦👌🏻⁩
فقط یه سوال؛ اگه شرایط طوری بود که قانون یه کشور کاملا برخلاف اعتقادات مذهبی یه فرد بود، اونجا تکلیف چیه؟ 
بین حکم خدا در دین و اون قانون باید چکار کرد؟
پاسخ:
خوب شد گفتی که یه راه دیگه هم اضافه کنم.
 راه های مقابله با قانون ایناست:
یا تمکین(که در قانون خلاف حکم خدا جائز نیست و از روشها خارج میشه). یا تلاش برای مجاب کردن جهت لغو قانون، یا آشوب و قانون شکنی و به قولی قیام(که باید عاقبتش سنجیده بشه چون قانون شکنی مجازات داره که گفتم بحث دیگری است و اینجا بهش نمی پردازیم. آدم مسلمان به خاطر چیزی قیام میکنه که ارزش عواقبش رو داشته باشه مثل انقلاب اسلامی) و یا هجرت!
پیامبر ما با اون همه جلال و شوکت مهاجرت کردند و تا زمانی که برای اطاعت از فرمان خدا گشایش ایجاد بشه رفتند مدینه.
خب همین دلایل نمیتونه واسه باقی افراد وجود داشته باشه؟ یعنی تنها مسلمان بودنه که مجوز اعتراض جهت لغو قانون یا تلاش برای قیام رو میده و هرکس دیگه‌ای غیر از این آیین باشه باید مقابل نظر دیگران تسلیم شه؟ خب اینکه نمیشه. 
پاسخ:
چرا این دلایل برای بقیه هم هست.
گفتم که آدم معترض باید عاقبت سنجی کنه چون قانون شکنی مجازات داره. اگر اون چیزی که به دنبالشه ارزش به جان خریدن عواقبش رو داره، بسم الله.
سیدالشهدا میدونستن که عاقبت عدم بیعت با یزید و این نوع از مخالفت، شهادته. به نظر ایشون ارزشش رو داشت. امام هم میدونست کمترین عاقبتِ مخالفت با شاه تبعیده. به جان خرید.
و در خطوط آخر گفتم که خرد جمعی لزوما حرف حق رو نمیزنه. و کارهاشون لزوما حق نیست. ولی تمکین به قانون جامعه تنها عامل بقای جامعه ست و مخالفت با قانون عامل آشوبه. هم قیام کربلا نوعی از آشوب بود و هم انقلاب اسلامی. اما هدفی که در پسش بود برای مخالفین اونقدر ارزشمند بود که عواقب فیزیکی و مجازاتها رو پذیرفتند.

البته لازم به ذکره که حکومت یزید از بیخ و بن غیر قانونی بود چون خلاف تعهدات صلحنامه بود. در نتیجه امام حسین_علیه السلام هم به نوعی بر اساس تعهد قیام کردن. و تا وقتی که معاویه بود با پایبندی به تعهد صلحنامه سکوت کرده بودند.
ارزش این نوع آشوبگری و قیام با نیت ها و انسانیتها و اینها معلوم میشه نه با منم منم گفتن و دلم میخواد و دلم نمیخواد!
۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۴۹ میرزا مهدی
خواستم لا اقل یک دهم درصد مخالفت کرده باشم.. :D
پاسخ:
:))
لطف کردین :)
حله😊⁦👌🏻⁩
پاسخ:
:)
قربونت.
۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۳ همطاف یلنیـــز
سلام سلام
بسی بسیارزیاد متشکرم. خوب نوشتید.
.
برقرار بمانید و راضی
پاسخ:
ممنون از لطف شما.
سلام.:)
ببین حرفت درسته. منم قبول دارم اما به همین سادگی نیست. دلیلش هم اینه که اولا نوع حکومت ما اسلامی تعیین شده. خب حجاب هم قانون اسلامه در نتیجه نمیشه ازش چشم پوشید یا به رای گذاشت چون بر مبنای بیس حکومت تعیین شده. مثلا قانون خرید و فروش مسکن رو میشه به رای گذاشت اما این چیزها رو نمیشه به این علت که با نوع حکومت در تعارضه.

هرچقدر هم تلاش کنید ژست دموکراسی خواهی و مردم سالاری بگیرید در نهایت راهی ندارید جز اینکه اعتراف کنید که در بعضی مسائل نباید به نظر اکثریت اهمیتی داد. چرا نباید اصل حکومت مطابق نظر مردم باشه ؟ اگر در آمریکا هم اصل حکومت بر مبنای حمایت از اسرائیل و فروش سلاح به کشورهای ناقض حقوق بشر باشه و رای مردم نتونه این اصل رو عوض بکنه این یه ضعف سیستم سیاسی اون کشور محسوب میشه. دموکراسی راه زیادی رفته تا به موقعیت فعلی در جهان رسیده و هنوز هم راه زیادی داره تا در آینده جوابگوی خواسته مردم باشه. این ضعف سیستم سیاسی آمریکا رو نباید به عنوان یک الگو در نظر بگیرید. در خود آمریکا هم مخالفان جدی ای وجود داره که بعضی از اصول قانون اساسی آمریکا رو زیر سوال میبرن.
پاسخ:
نه نه. من اصلا نخواستم بگم کار امریکا درسته پس ما هم!
آمریکا پر از مشکله! همین که کل اقتصاد و قدرتش وابسته به سرمایه عربستان ‌و صهیونیزمه براش بسه.
صحبت سر این بود که هر حکومتی برای بقای خودش تلاش میکنه، هر انسانی برای بقای خودش تلاش میکنه و حکومت هم حکومت انسانهاست و طالب بقا.
همه ی حکومتها به حکم بشر بودنشون همین کار رو میکنند.
این تلاش هم به این علته که قرار نیست هر مخالفتی یک حکومت رو از پا بندازه. برای همه ی جوامع و انسانها هم هست.
اگر قرار باشه ما سال ۵۷ رفراندوم برگزار کنیم که حکومت اسلامی در بیاد، ده سال بعد رفراندوم بگیریم که حکومت لیبرال در بیاد، ده سال بعدش کمونیست باشیم، ده سال بعدش امپریالیست باشیم، این نوع حکومت چقدر عاقلانه ست و اصلا چقدر رشد میکنه؟
اصلا به رشد فکر میکنه جامعه ای که قراره مدام حکومت رو عوض کنه؟
این منطق شماست؟
خودت بگو!
بعد این ده سالهایی که من گفتم محل مناقشه نیست؟ چرا ده سال؟ چرا سه سال نه؟
من سه سال پیش منافعم اونطور حکم میکرد الان مخالفم. رفراندوم لطفا!
اصل حکومت ما مطابق نظر مردمه و رای ۹۸ درصدی داره شما هم نمیتونی اینو زیر سوال ببری.
هروقت مردم احساس کنند که این حکومت بااااید عوض بشود مطمئن باش این کار رو میکنن. مشکل اینه که الان مخالفان این نظام افتادن تو دسته ای که غالبشون منفعت طلبن و حاضر نیستن به خاطر ارزشهاشون(؟؟!) حتی یک سیلی بخورند و این جنم نداشتنشون رو تقصیر حکومت و موافقانش میدونن که بهشون میدون نمیده! من نمیگم سیلی زدن به مخالف کار درستیه ولی میگم کسی که حس کنه تغییر حکومت واجبه این کار رو میکنه که هیچ جونشم میذاره و کسی هم که فقط دنبال منفعت خودشه بیرون گود وامیسته میگه لنگش کن. :)
قبول دارم راه زیادی مونده تا مدینه ی فاضله که اگر بود مشکلی نداشتیم ولی من عقلم همینقدر قد میده چون در آینده ی دموکراسی فاضله زندگی نکردم! رهبران و خالقان دموکراسی و اندیشمندان هم هنوز عقلشون قد نداده که چه طوری میشه به اون مدینه ی فاضله رسید. اما گویا شما میدونی. شما بگو که ژستتون اصلا روشنفکرانه و مردم سالارانه نیست. شما پیشنهادتون برای مدینه ی فاضله چیه؟
اما لطفا پیشنهادتون در حد مدیریت یک جامعه باشه و نه در حد مدیریت یک گروه دوستی.
منتظر پیشنهادتون هستم. 
۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۱ خورشید ‌‌‌‌
سلام

چقدر جامع و کامل بود این متن و کامنت ها و پاسخ هاش
کاش در شبکه های اجتماعی با مخاطب بالا هم منتشرش کنید که ببینند اونایی که باید

به نوبه ی خودم از وقتی که گذاشتید تشکر میکنم :)
پاسخ:
متشکرم از لطفتون.
کاش می تونستم اما عضو شبکه ها نیستم.
شما در انتشارش همکاری کنین. به اندازه ی یک لینک دادن حداقل. :)
بعضیامون فکر میکنیم مثلا قانون برخورد با روزه خواری رو جمهوری اسلامی آورده! :)
پاسخ:
آخه حتی اگر خودش آورده باشه هم قانونه دیگه. لازم الاجراست.
منطقا بله
پاسخ:
قضیه حجابم مثل همونه.
۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۸ بنتُ الهدی
کااملا موافقم.
بنظرم فهمیدنش فقط نیاز به کمی عقل و منطق داره. همین..
یه منتها یه عده خودشون رو زدن به خواب..!
وگرنه خیلی بدیهی..

پاسخ:
بله منطقی ترین راه فعلا همینه تا ان شالله یه روز برسیم به مدینه فاضله.
آره واقعا :)

پاسخ:
:)
جامعه به این شکل نیست که امروز بگه کمونیست باشیم فردا بگه لیبرال باشیم. دیدگاه مردم به مرور تغییر میکنه و هیچ اشکالی نداره با تغییرات نظر مردم شکل حکومت داری هم عوض بشه. اینطوری افرادی که ادعای مدیریت دارن میتونن نظر مردم رو عوض کنن.

 قرار نیست من راه حل بی اشکالی ارائه بدم که حتما جواب بده. در جایگاهی هم نیستم. اما ساز و کار انتخابات در همه جای دنیا وجود داره. ممکنه همین هم ضعف داشته باشه اما حداقل به صورت نسبی داره خوب عمل میکنه. اینکه نهادهای بالادستی هر 4 سال یک بار از طریق انتخابات عوض میشن که با فاصله زمانی بین هر انتخابات هر یک سال یا دو سال انتخابات برگزار میشه. در بعضی کشورها این ساز و کار وجود داره که اگر بخشی از نمایندگان مردم در مجلس یا دولت تشخیص بدن چیزی باید به رفراندوم برگزار بشه میتونن درخواست رفراندوم در نزدیک ترین انتخابات پیشرو بدن. از مسائل کلان مثل اصول قانون اساسی تا مسائل ریز. همه چیز هم به یک باره عوض نمیشه. قوانین در کشورهای مختلف خیلی متفاوته و من نمیخوام الان نسخه صادر کنم که بهترین کار چیه. ولی چیزی که مشخصه اینه که روش های خیلی بهتر وجود داره. نسبت به این چیزی که شما میگید. اینکه اگر کسی میخواد تغییری ایجاد بکنه باید تحمل چند تا سیلی هم داشته باشه ! وقتی کار به سیلی میکشه ( که البته سابقه نشون داده خیلی بدتر از سیلی میشه ) باز هم نشان از ضعف ساختارها داره.

میشه هرکس مخالف اصل نظام باشه رو با برچسب وابسته به بیگانه و بی بصیرت و ... کنار زد. اما واقعیت اینه که اون فرد اگر احساس کنه میتونه جایگاهی در نظام داشته باشه مخالف با اصل نظام نمیشه. مخالفه چون میبینه که جایگاهی بین "خودی ها" نداره.

در مورد حجاب هم میدونیم بخشی از مردم به خصوص در شهرهای بزرگ تا چند سال بعد از انقلاب هم حجاب نداشتن. اینو تمام کسانی که اون زمان زندگی کردن میتونن شهادت بدن. الان بعد از 40 سال نظر خیلی ها ممکنه در مورد حجاب عوض شده باشه چه ما خوشمون بیاد و چه نیاد. ممکنه شما بگید 20 درصد در حال حاضر به حجاب به صورت اجباری اعتقاد ندارن ممکنه من بگم 30 درصد و شاید یکی بگه 70 درصد. این بخش از جامعه باید راهی داشته باشه برای اینکه بتونه نظر خودش رو بروز بده و بتونه سعی در تغییر قوانین داشته باشه. اگر سازوکار جمهوری اسلامی مبنی بر هزینه دادن مردم باشه در نهایت در یک حلقه خشونت می افتیم.
پاسخ:
منم نگفتم امروز فردا. گفتم چند سال به چند سال. حالا سالش خودش محل مناقشه خواهد شد!
در انقلاب هم همین هدفی که گفتید محقق میشه. در رخدادِ یک انقلاب کسانی که ادعای مدیریت دارند سعی میکنن مردم رو در ناکارآمدی حکومت توجیه کنند. پس قضیه همونه. حالا شما میگید یک حکومت بدون دفاع از موجودیت و برنامه هاش مدام رفراندوم برگزار کنه که مبادا کسی از مخالفین(که به نظر شما باید برای حکومت مهمتر از موافقین باشند!) دلش بشکنه یا سیلی بخوره، من مخالفم چون این مدل حاکمیت رو اصلا قابل برنامه ریزی و پیشرفت و عملی شدن نمیدونم و ترجیح میدم حرف یک مخالف وقتی به کرسی بشینه که خودش بتونه پای حرفش واسته نه اینکه هر مخالفِ باری به هرجهتی با یک سخنرانی و مجاب کردنِ دو روزه ی مردمِ ساده لوحی که همه جا وجود دارند، بیاد و مثلا محض تنوع حکومتو عوض کنه. 
اگر واقعا شخص مخالف حرفی برای گفتن داره یا باید با منطق حکومت رو مجاب به کناره گیری کنه(چیزی که تجربه نشون داده اتفاق نمیفته چون اگر حکومتی بی منطق باشد قطعا قدرت پرست است. و اگر منطقی باشد که یک مخالفِ منطقی پیدا نمیکند! و اونقدر منطقی هست که دست به اصلاح بزنه و نیاز به تغییر حکومت خود به خود لغو میشه اصلا!) و یا اون مخالف اونقدر به حرف خودش مطمئن باشه و حرفش ارزشمند باشه که نه تنها خودش هزینه ی خواسته ش رو بپذیره بلکه بتونه مردم رو هم برای تحقق هدف خودش مجاب به پذیرفتنِ هزینه ها بکنه. اینطوری حکومت جدیدی که تشکیل میشه به وضوح برآمده از خواستِ عقلانی و وااااقعیِ مردم خواهد بود، نه برآمده از هوس مردم یا تنوع طلبی مردم یا باجگیری مردم و صاحبان رای از مدعیان مدیریت جدید یا هرچیز غیر اخلاقی دیگه. 
شما هم اگر دقت کنید به حرف من میرسید، این مدلی که شما پیشنهاد میدید کاملا به این حالت میرسه. نه فقط جمهوری اسلامی که هر حکومتی اگر در برابر هجمه ی مخالفان مقاومت نکنه احتمالِ رسیدنش به حلقه ی خشونت بیشتر میشه. چون منفعت طلبیِ بی هزینه در اون جامعه اوج میگیره و هرکسی خودش رو برای بیان هر مخالفتی مجاز می بینه و هزینه هم که نداره جامعه به جنجال بین عقاید مختلف میرسه و مردم سر هیچ چیزی به اجماع نمیرسند. خشونت فقط سیلی خوردن نیست. خوردن حق سایرین و برحق دونستنِ خود و خودمحوری هم نوعی خشونته که در اون طور جامعه ای به اوج میرسه و در نهایت حرف کسی به کرسی میشینه که قدرت بیشتری داره. حالا یا به ضرب سیلی یا به قدرت سخندانی و فریب مردم، یا به قدرت پول و رانت.(هرچند که من شخصا با ظلم مخالفم و خشونت لزوما ظلم نیست، که قاتل رو باید اعدام کرد! و منظور شما هم همون ظلم بود اما من از واژه ی خودتون استفاده کردم.)
یه کم به نتیجه ی پیشنهادتون در ابعاد یک جامعه فکر کنین. خودتون به این نتیجه میرسین.اصلا هر چیزی با میزان مقاومت و اصرار و حد پذیرش تحمل هزینه هاست، که ارزشش معلوم میشه. تا چه حد حاضریم برای موضوع هزینه کنیم؟ ارزشش همونقدره.

نکته ی بعدی اینکه تا من میگم مثلا  آمریکا هم برای مبنا و بیس حکومتش رفراندوم برگزار نمیکنه، شما سریع جبهه میگیرید که آمریکا مدینه فاضله نیست و هیچ جا دموکراسی فاضله نیست و الگو نیست و مثال نزن و اینا، بعد خودتون از حکومت جاهای دیگه(که قراره الگو نباشن!) مایه میذارین که حرفتون رو ثابت کنین؟!
من چون قصد ندارم جبهه گیری کنم و قصدتون از مثالهاتون معلومه و قصدیه که خودم داشتم، متوجهش میشم ولی به من حق بدین ازتون بخوام که لطف کنین یه کشور رو مثال بزنین که تغییر اصول قانون اساسیشو به رای گذاشته(البته به جز جمهوری اسلامی که قانون اساسیش رو هم به رفراندوم گذاشت!).
مثال عینی بزنید بفهمم کجا رو میگید چون بی خبرم. گفتید بعضی جاها هست. یکی دوتا مثال بزنین.

در مورد سیلی هم عرض کردم. کسی که معتقد به لزووووم تغییر باشه سوزانده شدن در روغن داغ رو هم تحمل میکنه(آیت الله غفاری) چه برسه به سیلی!(و من موافق ظلم و خشونت ظالمانه نیستم. به هرکسی که باشد، حتی مخالفان.)

در مورد حجاب حرفتون درسته شاید خیلی ها مخالف باشن که ما نمیدونیم چقدرن. اما متاسفانه این حکومت اسلامیه و حکومت اسلامی هرگز، هیچ وقت و هیچ جا در مورد قانون الهی و اسلامی که بیس حکومتش بر مبنای اونه نظرسنجی نمیکنه. هیچ کسی حق نداره قانون خدا رو به نظر سنجی بذاره چه برسه به حکومت اسلامی!
مثل اینه که واتیکان برای قوانین مسیحیت کاتولیک نظرسنجی بذاره! این قدر غیر قابل باور. اینقدر بعید و عجیب.
پس راهش فقط تغییر "نوع" حکومته.
حالا از اینها گذشته بینک و بین الله شما فکر میکنی اگر قانون حجاب به رفراندوم گذاشته بشه و اکثریت ملت به حجاب آری بگن، جامعه ی مخالفین با حجاب تمکین میکنند؟ خدایی فکر میکنی اصلا نتیجه رو قبول میکنن که حالا بخوان تمکین بکنن؟؟!
از روز بعد همه روسریها میاد جلو و مانتوها کیسه ای میشه؟ خداوکیلی؟
شما روز بعد از رفراندوم رو تصور کن! فقط یه لحظه تصور کنی به وضوح آن روزِ نیامده رو میتونی به چشم ببینی.
خوووب میدونید که اینها بهانه ست. درد اونها این چیزها نیست که با رفراندوم حل بشه و همه مطیع رای اکثریت بشن. مشکل اونها این نیست که فکر میکنن در اکثریتند و حکومت بهشون میدون نمیده. مشکل اونها اینه که میخوان کاری رو بکنن که "دلشون" میخواد. چه رای اکثریت موافق اونها باشه چه نباشه. 


شما دارید از جامعه ی فاضله ای صحبت میکنید که خود اون جامعه وجود خارجی نداره چه برسه به حکومتش! حرف زدن راحته. در عمل چطوریه؟ شدنیه؟ جامعه ی مد نظر شما جامعه ایه که هیچ کس از روی منفعت طلبی قصد تغییر قانون رو نداره و فقط با مقاصد انسان دوستانه و آزاداندیشانه به مخالفت با حکومت می پردازه. هیچ کس اصلا منفعت طلب نیست. در اون جامعه و حکومت ایده آل هیچ کس بر خلاف قانون رفتار نمیکنه چون همممممه ی قوانین از نظر هممممه ی آدمهای جامعه منطقیه و منافع همه رو همزمان و به یک اندازه تامین میکنه. اگر یه نفر به خاطر یه قانون، خاطرش مکدر میشه و منفعتش خدشه دار میشه تا به بقیه بگه همه می پذیرن و حکومت از همه ایده آل تر! سریع نواقص قانونی که خاطر شهروندان رو مکدر کرده برطرف میکنه.مدینه ی فاضله ی من هم تا حدودی همینه ولی شما اگر صدتا آدم این مدلی بتونین پیدا کنین و یه جا جمع کنین من شخصا قول میدم که تا پای جان برای تشکیل حکومت مستقل برای اونها قیام و ایستادگی کنم.

در ضمن مخالف، "غیر خودی" نیست. نفوذی، جاسوس، منفعت طلب، آشوب طلب و کارشکن "غیرخودی" است.

راستی لازم دیدم تشکر کنم که با حوصله و احترام می نویسید. :)
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام
قسمت منطقی و دودوتا چهارتایی متن همون مثال مهدکودک بود و قسمت خوب بحث کامنتدونی بود
تقریبا هم با نوشتار بحث موافق نیستم، چون مخاطب اصلی که باید این حرف رو بپذیره با متن ارتباط برقرار نمیکنه و گارد میگیره
***** ** ** **** **** **** *** ** ******* *** ** ***** ** ** ******** ******** **** ******* *** *** ** ***** **** ***** ** **** ******** **** **** ****(این قسمت* رو برای خودتون نوشتم لطفا قبل از تایید پاک کنید)
فرضا اگه قرار به پذیرش و تمکین قانون باشه به اندازه کافی از سمت موافقین نظام عمل خلاف قانون اتفاق افتاده(با رد و تایید شخصی شما مساله ای ندارم)
و یه عده مخالف قوانین همین رو دستمایه کردن که شما هم وقتی قانون جوابگوی نیازتون نبوده غیرقانونی عمل کردین پس لزوما اعتراضات ما خیلی هم بد و زشت نیست
پاسخ:
شما چراییِ غیر منطقی بحث رو بگید خوشحالتر میشم. چون تاییدات چیزی بهم اضافه نمیکنه شما که با بخشی مخالف بودید چراییِ غیرمنطقی بودنها رو بگید.

اون قسمت رو به خواست خودتون پاک کردم وگرنه با بودنش مشکلی ندارم. و باز هم از چراییِ نظر و پیشنهادتون می پرسم. چرا چنین برداشتی داشتید؟
دقیقا ایراد مملکت ما همینه. قانون گریزی. تو یه کامنت دیگه هم در پاسخ گفتم مشکل اینجا قانون گریزی همه ست. مملکتی که از مدیر تا کارگر قوانین مرتبطشون هزار تا تبصره خورده که منفعت بالادستیها تامین بشه معلومه که به قانون گریزی مردم میرسه.
اما این هرگز دلیل موجهی برای اخلاقی عمل نکردن شخص من یا شما نیست. هرگز.
اگر من و شما و هرکسی مطیع قانون باشه مدیرانمون هم جرئت نمیکنن این رفتارهای منفعت طلبانه و خودمحورانه رو بروز بدن. اما متاسفنه همه مون داریم در قانون گریزی و رفتن به دنبال نفع شخصی از هم سبقت میگیریم و مسئولین هم از خود ما هستند. از فضا که نیومدن!
هر دولتی عصاره ی مردمانشه.
دو نکته به نظرم باید بهش توجه بشه.
نوع و حتی اسم حکومت و قانون اساسیش و حتی متمم قانون اساسی رو امام خمینی به رای همین مردم گذاشتن و با رای 98.9 درصدی شده جمهوری اسلامی ایران.. بعد در طول 40 سال بازم 40 تا انتخابات داشتیم. رای 98.9 درصدی.. 98.9 درصد! 
یعنی درنهایت یک مبارزه ی مداوم و پرجوش و خروش پس از چندین و چند هزار سال سلسله ی پادشاهی و چند تا تلاش نافرجام مثل مشروطیت و .. بالاخره با چند صد هزار شهید و چند میلیون مجروح تونستن به پیروزی و جمهوری اسلامی برسن.. 
اغلب کسانیکه الان پرچم اعتراض و آشوب و قانون ستیزی رو بلند کردن و از پشت مانیتور در حال جنگ و براندازی توئیتری هستن!! حتی سه تا کتاب نخوندن که ببینن ما چی بودیم و چی شدیم! 
کتاب "خاطرات عزت شهای و خاطرات احمد احمد "رو نخوندن ببینن چطور جوون هامون زیر دست ساواک شکنجه و تکه تکه میشدن.. نمیدونن مردم چی دیدن از فرقه رجوی (17000 شهید ترور) و از ملی مذهبی ها و بقیه مدعیان انقلاب که 98.9 درصدشون جمهوری اسلامی رو انتخاب کردن..
الان گرمشه! نمیخواد روزه بگیره! میگه کلن حکومت رو عوض کنن من راحت باشم!
مشکل اینا با هزار تا رفراندوم  هم برطرف نمیشه! اینا مگه نتیجه انتخابات سال 88 رو قبول کردن؟ نتیجه باب میلشون نبود ریختن کف خیابون و همین آدمای مدعی گفتگوی تمدن ها و مذاکره و آزادی بیان، هموطن خودشون رو توی خیابون آتیش زدن! کشتن! چون ریش داشت! چون چادر سرش بود! 
برای کی دلیل میاری؟ کسی که خودش رو محور میدونه و همه چیز باید حول محور و باب میل خودش بگرده مگه مطیع قانون میشه؟ 
طرف 9 سال بعد از اینکه دیگه دوست و دشمن و خود اونایی که بهشون پول دادن و سردمداران و عمله هاشون اعتراف کردن به " کلیدواژه دروغ تقلب برای براندازی " هنوز معتقده تقلب شده بود و خودش رو جنبش سبزی میدونه!! ازشون میپرسیدم اگر اینقدر باور داری چرا به مبارزه ادامه نمیدی؟ میگفت انقلاب ما به "خون" احتیاج نداره به "جون" احتیاج داره!! ما باید تقیه کنیم و خودمون رو زنده نگهداریم!!!! 
اینقدر سبک و جلف و احمق هستند که بیشتر از اینکه مضحک و خنده دار باشند، ترحم آورند! آدمهایی نمایشی، که مثلا اون ابتکار با روسری سبزش زیر چادر بهشون ایمپالس ادامه ی مبارزه میده! اینقدر مضحک و جلف! 
90 درصد روزنامه ها و فضای مجازی و سینما دست این تفکره، به همین دلیل اولویت ها و خواسته های مردم با بزرگنمایی و کوچک نمایی جابه جا میشن، دغدغه ی اشتغال یک جوون و ازدواجش، وضع معیشت و اقتصاد و تورم و رکود محو میشه و به جاش روزه خواری علنی در معابر! حجاب! ورود به ورزشگاه! فیلتر تلگرام میاد سر تیتر روزنامه ها و میشه دغدغه مردم!
جالبه یه مصاحبه میدیدم از دختره میپرسید شما برای دیدن مسابقات خانمها به ورزشگاه میایید؟ میگفت نع! میپرسید چرا؟ میگفت: میخوام مسابقه مردا رو ببینم! خودش خندش گرفته بود!  
و نکته بعدی: همه ی این قوانین صرفا برای وسط جامعه و کف خیابونه. یعنی شما با هر فکر و سلیقه ای توی خونه خودت و رفقات و فامیلت میتونی روزه نباشی. حجاب نداشته باشی. هرکار میخوای بکنی.. یعنی همینقدر ناقص و نارسا هم نمیشه تابع قانون بود؟! 
من فکر میکنم اولویت ها و ذائقه ی مردم ما با تاثیر از فضای مجازی عوض شده.. خواسته یا ناخواسته سوار موجی میشن که نمیدونن به کدوم سمت میره و اصلا اونها رو به کجا میرسونه.. 
بحث کردن و دلیل آوردن با این آدما واقعا کار بیهوده ای هست.. خدا میگه: ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم.. تا حالا به ترتیبِ قلب و گوش و چشم دقت کرده بودید؟ قلبشون از فهمیدن ناتوان میشه.. قلب.. مرکز همه چی همین جاست.. 

برای محیصا یه بار نوشتم: الان مشکل جامعه ما تحریم و تورم و فقر و کم آبی و دشمنان خارجی یا سو مدیریت داخلی نیست.. مشکل جامعه ما بی اخلاقیه.. ما اول از همه به یه رستاخیز اخلاقی در جامعه نیاز داریم.. ریشه همه مشکلات، دلخوری ها و بزه های اجتماعی رو که نگاه کنی بر میگرده به خودخواهی و لذت طلبی یه فرد که به خودش اجازه میده بقیه رو اذیت کنه یا بهشون ظلم کنه چون دلش میخواد و اینطوری اون راحت تره.. 
من همیشه فکر میکردم چرا یکی از بزگترین گناه ها از نگاه خدا خود خواهیه؟ که باعث شد شیطان رو بعد از چند هزار سال عبادت از درگاه خودش طرد کنه و شیطان بشه اینی که الان شده.. خودخواهی ریشه ی همه ی بدی هاست.. مقابل توحید و انسانیت و ایثار می ایسته.. ریشه ی همه ی ظلم ها و پلیدی هاست.. 
یکی از حدیث هایی که از بچگی در موقعیت های متعدد و متفاوت ، مرتب برام تکرار شده و ملکه ذهنمه همون حدیثه که فکر میکنم سه تا از معصومین از قول همدیگه روایت کردن، یعنی مطلب خیلی مهمیه که ائمه اون رو برای هم بازگو میکنن: هرچه برای خود میپسندی برای دیگران بپسند و هرچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند.. 
باورت نمیشه ولی من ساعت ها به این جمله و حدیث نورانی فکر کردم.. اگر فقط و فقط به همین یک دستور دینی و حرف امام هامون عمل کنیم، دنیا گلستان میشه.. 
سوره اعراف رو میخوندم حدودای صفحه 160. قوم گمراه لوط میگن لوط و خانوادش رو از شهر بیرون کنید! چون اینها طالب پاکدامنی هستند!! هیچوقت به اون عبارت "قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ" دقت نکرده بودم!  
در یک جامعه خود محور و لذت طلب ، خودخواهی، گناه و پلیدی معیاره و به فکر دیگران بودن و پاکدامنی مطرود و مذموم! 
یعنی یک جامعه میتونه تا اونجا سقوط بکنه که پلیدی و گناه رو تبدیل به قانون خودش بکنه. مثل الان غرب که همجنس گرایی رو قانونی میدونه و تبعات بعدیش رو سرریز میکنه به آموزش و .. و یه عده نفوذیِ پلید تر از اونها قوانین اونها رو به اسم 2030 و .. به خورد بچه های این مملکت میدن..

مستند تاریخ شفاهی رو ساعت 6 عصر ببین.. اونایی که دارن قانون اساسی رو مینویسن و به شور نشستن گاهی سر یک کلمه تا ساعت ها بحث میکنن و اینقدر دقت میکنن.. ما خیلی خوب شروع کردیم ولی بعد با خوش خیالی، افراط و تفریط، ساده انگاری، نخبگان و خواصِ آلوده به اشرافیت و تشنه ی قدرت، روشنفکرانِ غربزده و نفوذی رسیدیم به این وضعیت.. 

بعد فلان خانم بازیگر میاد تو برنامه دورهمی تلویزیون میگه من با تلویزیون قهرم. بهشون اعتقاد ندارم براشون سریال بازی نمیکنم!! (بعد تو برنامه گفت و گو محور همون تلویزیون چکار میکنه! خدا میدونه اینا چطوری از اینهمه تناقض هنوز سر پان!) آخرش چشماشو پر اشک میکنه میگه آرزوم اینه که یه روزی همه ی مردم ایران روشنفکر بشن!! همین قدر که شما روشنفکرا جامعه رو به تباهی کشوندین و در حق ملت و مملکت خودتون خیانت کردین بسه تو روخدا... بسه اینقدر ادا و اطوار.. 

دلم میسوزه .. مردم ما خیلی خوب و با گذشت و ایثارگر و تا پای جون پای اسلام و اعتقادشون بودن.. خراب شدیم.. خرابمون کردن.. 


پاسخ:
خیلی ممنونم از بابت نوشتن اینها.
شاعر میگه:
وطن ویرانه از یار است یا اغیار؟ یا هردو؟
مصیبت از مسلمانهاست یا کفار؟ یا هردو؟
همه داد وطنخواهی زنند. اما نمیدانم
وطن خواهی به گفتار است یا کردار؟ یا هردو؟
من جایی گفتم بحث غیر منطقیه؟ اثبات شی نفی ما عدا نمیکند‎(:‎
از منطقی بودن اون مثال تعریف کردم معنیش غیرمنطقی بودن بقیه بحث نیست،
با نوشتار بحث مخالف بودم که علتش رو هم تقریبا توضیح دادم
مثال رای گیری نزدیک به ذهن همون مهدکودک بود، چون روند افزایش رای مهمه که معمولا اکثر تهرون نشین ها به شهر خودشون و اطرافیان خودشون نگاه میکنن و میگن ملت مخالف این نظامن و قس علی هذه...
الناس علی دین ملوکهم، وقتی توی بالادستی ترین مسئولان مملکتی احترام به قانون نیست و هیچ راهکار قانونی هم برای پیگیری این فرارها نیست و مردم هم میبینن و بنظرشون کار زشتی اتفاق نیفتاده، و قانون ناقص ماهم راه های منطقی برای اعتراض به مشکلات طراحی نکرده میشه این ملغمه که تحصن و راهپیمایی غیرقانونیه و یه مساله ساده تا آشوب و کشته دادن پیش میره 

پاسخ:
من اینطور میبینم که گفتید قسمت منطقی بحث همون قسمت مهدکودکش بود. خب برداشتم اینه که پس سایر بحث غیرمنطقی به نظر رسیده. خب اگر چنین نیست که الحمدلله.

علتش رو توضیح دادید اما کلی گفتید. من میخواستم مصادیقی از متن من برای مثال ذکر کنید که بهتر بفهمم.

میدونین چرا قانون شکنی مسئولان به چشم ما نمیاد؟ چون خودمون قانون گریزیم.
میدونین اکثر ما دوست داریم جزو بالادستی ها بشیم نه برای خدمت رسانی که برای بازتر بودن راه رفاه و منفعت طلبی.
وقتی زندگیمون رو حرام خوری پر کرده و علنا حرام میخوریم دیگه کی رو قراره برای انسانیت و قانون مجاب کنیم و سر کدوم انسانیت باید به توافق برسیم که حرام خورها به خاطر حکومت ری و امثال اون، حتی بر سینه ی امامشون میشینن و سرش رو می بُرَن.

حق با شماست اما اینها مجوزی برای بی اخلاق شدن ما پایین دستی ها نیست. کاش خودمون رو درست کنیم. هرکس خودش و خانواده ش رو درست کنه باااور کنین دنیای ایرانی ها گلستان که نه، عین بهشت میشه. و دور نیست که همه ی ما هنوز وجوه مشترک زیادی برای انسانیت داریم.
مجری: خب تا اینجای بحث در مورد برخی مطالبات قشری صحبت شد و نویسنده معتقد است ریشه ی اصلی این مطالبه های خلاف اجتماعی «قانون گریزی» ماست. به تعبیر دیگر جامعه ما قانونمند بار نیامده است که این خود می تواند عوامل مختلف داشته باشد هم در مردم هم در مسئولین


در مورد رفراندوم نیز دو بحث مطرح شد: یکی کلیت نظام  یکی بحث حجاب و غیره
رفراندوم درمورد کلیت نظام که یک بار انجام شده و نویسنده معتقد است اگر بخواهیم این رفراندوم تکرار شود باید روند یا روالی برای آن طراحی کرد مثلا هر ده سال یک بار! که در عمل شدنی نیست.

نظر ایشان درمورد رفراندوم درمورد حجاب هم این است که: از آنجایی که حجاب یک دستور دینی است و با دموکراسی نیامده که بخواهیم با دموکراسی درمورد آن تصمیم بگیریم.

پاسخ:
کلا فیش نگاری مُخالِطُُ لحمَکَ و دمَکَ :)
ممنون.
اگه چیزی میخوایید اضافه کنید بفرمایید :)
پاسخ:
نه دیگه هرچه باید میگفتم رو همون موقع گفتم.
اون مثالی رو که خواستید میگم و دیگه ادامه نمیدم چون فکر نمیکنم دیگه بحث جلو بره و فایده ای داشته باشه.

اول از همه اینکه باید بگم در بسیاری از کشورها ابزار تغییر قانون اساسی به صورت رفراندوم فراهم شده اما تا الان از این ابزار استفاده نشده یا خیلی کم استفاده شده. اما یک نمونه مثلا کشور ایرلند در سال 2013 الحاقیه حذف مجلس بالادستی رو به رای گذاشت. که این الحاقیه رای نیاورد. و یا تغییر یک قانون دیگه مربوط اعطای تابعیت کشور ایرلند که رای آورد.
پاسخ:
اگر لحظه ای در صحبتهام دقیق شید به نتیجه می رسید. من ایرادات طرح ها و پیشنهادهای شما رو عرض کردم که کاملا واضح و مبرهنه. دیگه من آنچه شرط صلاح بود عرض کردم، بقیه ش با خودتونه.
شما حذف مجلس بالادستی رو مثل تغییر نوع حکومت می دونین؟!
که حتی اگر بدونید هم "به استدلال خودتون" اونها مدینه ی فاضله نیستند و اصلا چرا ما باید مثل اونها باشیم؟
حالا از این گذشته ما خودمون هم، هم قانون اساسی رو به رای گذاشتیم و هم بازنگری و متممش رو. ما هم اختیارات نخست وزیری رو به ریاست جمهوری تغییر دادیم و نخست وزیری رو کلا حذف کردیم. حالا چند سال به چند سال باید برای بودن یا نبودن نهادهامون رفراندوم برگزار کنیم که مخالفان راضی بشن؟
هیچ کشوری اصل و بیس حکومتش و کل قانون اساسیش رو به رای نذاشته جز خود ما! هیچ کشوری.

روزگارتون خوش. :)
ما پیرو اون مردی هستیم که ۲۵ ساااال تمام، خار در چشم و استخوان در گلو، سر در چاه برد و اشک ریخت اما در برابر رای اکثریت سکوت کرد. حق شخصیشو که نگرفت هیچ، کارشکنی هم که نکرد هیچ، لطف و کمکش رو هم از حکومت دریغ نکرد. چون به حرف دلش کار نمیکرد.
با این پارت پست خیلی خندیدم.خیلی فان بود😂😂😂😂😂😂🤣

اگر زمانی قانون کشور طوری شه که داشتن حجاب جرم باشه لابد حجابت رو بر میداری؛چرا که قانونه و باید بهش تمکین کرد:/
پاسخ:
شاد باشین همیشه :)
متن رو خوندین؟
راه های مواجهه با قانون رو گفتم. من شماره ی اول که تمکین باشه رو بر ضد قانون خدا انتخاب نمیکردم من یا با قیام کنندگان همراه می شدم و یا هجرت میکردم. :)
چون به نظرم سیلی خوردن که هیچی، جون دادن در راه دینم هم ارزش داره.
سخت نبود. بود؟
زمان رضا شاه این ملت تجربه ش رو داشته. :)
(ما پیرو اون مردی هستیم که ۲۵ ساااال تمام، خار در چشم و استخوان در گلو، سر در چاه برد و اشک ریخت اما در برابر رای اکثریت سکوت کرد. حق شخصیشو که نگرفت هیچ، کارشکنی هم که نکرد هیچ، لطف و کمکش رو هم از حکومت دریغ نکرد. چون به حرف دلش کار نمیکرد. حفظ جامعه و وحدت جامعه براش مهم بود.)

این بند خیلی اشتباست خیلی خیلی خیلی.
شبیه حرف ماه رمضان سال پیش آقای روحانی.
آخه چکار کنیم همین حزب الهی ها توی این تحلیلای قشنگشون از سقیفه مثال نزنن وقتی انقدر کج فهمی دارن از اون موضوع؟
من می دونم منظور و نیت شما چی بوده ولی خوب مثالتون اشتباست و اشتباه بیان می کنید و رفته رفته اگه همچین تحلیلی از سقیفه رواج پیدا کنه می دونید چی میشه؟
امام به حرف دلش کار نمی کرد؟
اصولا می دونید امام معصوم در تفکر شیعی یعنی چی؟

پاسخ:
شما مخالف هستید که امام علی_علیه السلام برای جلوگیری از جنجال و آشوب و برای حفظ وحدت و انسجام امت سکوت کردند؟!
بهتر نبود به جای اینکه هی سوال بپرسید و متهم کنید، امام معصوم در تفکر شیعی رو توضیح میدادید؟ :)
من واقعا فکر نمی کنم شما ادم کم هوشی باشید و گمان می کنم که متوجه شدید اشتباه نوشتید و فقط نمی خواهید بپذیرید و اصلاح کنید.
 اگر اینطور نیست و واقعا اعتقادات شما و تحلیل های شما درباره عملکرد امیرالمومنین این هاست که نوشتید من وقت بذارم بحث کنیم.
پاسخ:
بله من اعتقادم اینه که یکی از مهمترین دلایل و انگیزه های سکوت حضرت امیر به خاطر حفظ انسجام امت و جلوگیری از از هم پاشیدن امت اسلام بود. الحمدلله دلایل متقن هم دارم:

خوب میدانید که من از همه کس به خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند که تا آنکه اوضاع مسلمین روبراه باشد و در هم نریزد و جز من به کسی ستم نشود همچنان مدارا خواهم کرد. خطبه ۷۴

دیدم گروهی از مردم از اسلام بازگشته اند و میخواهند آیین رسول را محو کنند. ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمانان نشتابم رخنه و ویرانی در پیکر آن مشاهده کنم که مصیبت و اندوه آن بر من بالاتر و بزرگتر از رفتن حکومت چند روزه ای است که به زودی مانند سراب یا ابر از میان می رود. پس مسلمانان را یاری کردم که آرامش به آغوش اسلام بازگردد. نامه ی ۶۳
من دیدم که صبر و بردباری بر این کار بهتر از ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ریختن خون آنهاست چرا که مردم به تازگی اسلام را پذیرفته بودند و کمترین سستی آن را فاسد میکرد.


 متن ها گویاست که یکی از مهمترین اهداف حضرت جلوگیری از آشوب و از هم گسیختگی امت اسلام بوده که باعث شده در برابر رای اکثریت جامعه سکوت اختیار کنند.
حالا شما اگر تحلیلی متقن تر از فرمایشات خود حضرت دارید بفرمایید. :)

من بحثی با شما ندارم چون برای حرفم دلیلی چون نهج البلاغه دارم. و متن پست هم در مورد علل سکوت حضرت نیست! این شمایین که مشکل دارین و ناگهان از موضع عالمی که با یک کج فهم و کم هوش صحبت میکنه وارد بحث شدید و فقط متهم می کنید! حتی هنوز نگفتین منظورتون دقیقا چیه یا مشکلتون چیه! :/
امیدوارم با این منابعی که از نهج البلاغه و فرمایشات حضرت عرض کردم مشکلتون حل شده باشه. تازه اینها فقط سه مورد از آن همه اشارات حضرت در نهج البلاغه ست.

و همچنین امیدوارم که به عنوان کسی که اینقدر برای تشیع دلسوزی داره و ان شالله که از محبین حضرت امیر هست، احترام در بیان و کلام رو بیاموزید. متاسفانه لحن و ادبیات نامناسبی دارید.
التماس دعا.
۰۳ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۵ مامان محمدمهدی
خسته نباشی:)
پاسخ:
سلامت باشی‌.
من هم درباره علل سکوت از شما نپرسیدم شما جواب سوالات من رو (که البته برای پاسخ گویی هم مطرح نشده بود و فقط جهت دقت به نوشته خودتون بود)  با سوال جواب دادید.
شما برای توضیح دموکراسی و فضیلت قانون اینقدر نوشتید به خودتون مربوطه اما دیگه چرا می گید امام به خاطر رای اکثریت سکوت کرد؟ بعد هم دلایلی میارید که سکوت برای مصلحت اسلام بوده. خب افرین برای مصلحت نظام بوده نه به خاطر رای اکثریت. حرف منم همینه 
امام بارها چه در زمان خلافت غاصبین و چه در زمان خلافت خودشون،بارها عدم مشروعیت ارکان سقیفه رو اعلام کردند.بارها خلفا رو مورد انتقاد و اعتراض قرار دادندو مقابل بدعت ها ایستادن. نگفتن قانونه و رای اکثریت. شما اینکه چهل شب حضرت با اهل بیت به در خانه مردم (همون اکثریت مد نظر شما) رفتند و حقانیت خودشون رو یاداوری کردن رو اسمش رو می ذارید سکوت در برابر رای اکثریت مردم؟
اگه قانون و دموکراسی که شما ازش نوشتید رو قبول داشتن که می نشستند خانه و جلوی در مردم نمی رفتند چهل شب. می گفتن اکثریت اینطور خواسته و احتمالا باید به عقل اون اکثریت ارزش قائل شد.و به گفته شما نباید رای اون ها رو سخیف و احمقانه فرض کرد. 

 بله جنگ نکردند ولی فرمودند اگر 40 نفر رو می یافتم که با من همراهی کنند در برابر غاصبین می جنگیدند. بله ایشون مصلحت امت اسلامی رو در نظر داشتن و اون مصلحت حفظ جان خودشون به عنوان امام معصوم و جان حسنین بود. خودشون قبا از عبارت خار در چشم چی می گن؟ می فرمایند خوش نداشتم همان معدود افرادی که همراه من هستند به خطر بیفتند. 
فکر کنید ببینید ایا اگر 40 نفر یار داشتند باز هم اقلیت بودند پس چرا می خواستند با همان 40 نفر در برابر اکثریت بایستن؟
امام به خاطر رای اکثریت سکوت نکرد  غاصبین خلافت را از اشرار می دانستند مسئله چیز دیگه ای بود که اشاره کردم به گوشه ایش.
اگر امام توجهشون به رای اکثریت بود وقتی همون اکثریت اومدن سراغشون برای خلافت چیزهایی نمی فرمودند که واضحه نمی خوان بپذیرن. 
پس لطفا این افکار روحانی طور! رو اشاعه ندید. پیشنهاد می کنم جواب علما به شبهه اقای روحانی در رمضان سال پیش رو مطالعه کنید.
در یه پستی درباره فضای مجازی و منیت نوشتید شما با کوچکترین انتقاد و حتی اصلا توهینی به شدت براشفته میشید. من قصدم توهین نبوده و اگر اینطور برداشت کردید عذر می خوام. ولی در مباحث نظری این ها توهین حساب نمیشه. در صورتیکه همون یه بند رو به یه طلبه ساده هم نشون بدید براتون اشتباه بودنشو توضیح میده چون در یکی دو تا کامنت نمی گنجه.


پاسخ:
خیلی ممنونم. توضیحتون به جاست ولی مسئله ی امام، ده و بیست و چهل نفر نیست. مسئله قیامیه که نتیجه داشته باشه و انگیزه ی امام از قیام برای مردم آشکار بشه و نتیجه ی مدنظر امام از بقای اسلام اتفاق بیفته. وگرنه بقای خودشون و یا حتی سرنگونی حکومت غاصب هدف نیست.بقا و اعتلای اسلام هدف اصلی است. حضرت امیر رو همه میشناختن. زبیر در توصیف حضرت میگه اگر تمام عرب با شمشیرِ آخته در مقابلش بایستند و او تکه چوبی بیشتر در دست نداشته باشه باز هم برای احقاق حق قیام میکنه و به جنگ پشت نمیکنه.
پس امام دلایلی داشتند که از نتیجه ی اون قیام ارزشمندتر بود و عاقبت سنجی حضرت نشان میداد که ارزشش رو نداره. وگرنه اگر لازم بود یک تنه به قیام برمیخاستند. انسجام و حفظ اسلام، هدف امام_علیه السلام از سکوت بود نه اینکه خوش نداشتند جان معدود یارانشون به خطر بیفته. چطور امام حسین_علیه السلام خوش داشتند؟! چون نتیجه ای که امام حسین_علیه السلام از قیام میدیدند در اون شرایط، بقای اسلام بود حتی به قیمت جان خودشون و خانواده شون و اسارت ناموس رسول خدا. و نتیجه ای که حضرت امیر_علیه السلام در شرایط خودشون از قیام می دیدند نابودی اسلام و گسیختن انسجام امت اسلامی بود. برای همین قیام نکردند و حفظ جامعه و وحدت جامعه براشون مهم بود.

برداشت شما از متن بنده غلطه چون نه کامنتها رو خوندید و نه حتی متن رو کامل خوندید و حتی متوجه منظور من از جملات سخیف و احمقانه نشدید و دارید به هرنوع مخالفتی با قانون تعمیمش میدید و این جای دلخوریه.

 بنده هرگز عرض نکردم که رای اکثریت باعث مشروعیته و یا به حقه. و اتفاقا در خطوط آخر عرض کردم که رای اکثریت لزوما حق نیست(خوندید؟) و نگفتم قانون هرچه که بود همه باید تمکین کنند. اتفاقا روشهای مواجهه با قانون رو عرض کردم که هر چهار مورد در سیره ی ائمه ی ما و پیامبر ما بوده(در مورد حضرت امیر از دومی به اولی رسیدند.)
امام معصوم هم برای حکومت به رای اکثریت و خواست مردم نیاز داره که غالب ائمه ی ما نداشتند که حکومتی هم نداشتند. رای مردم باعث مشروعیت نیست اما باعث مقبولیت است که رای اکثریت رو مهم میکنه. و این توضیح رو در خط آخر ارائه دادم که رای اکثریت لزوما حق نیست. در روشهای مواجهه با قانون عرض کردم که رفتار ضد قانون باعث بر هم زدن آرامش جامعه ست(نیست؟) و در این عبارات عرض کردم که هدف حضرت از تبعیت از رای اکثریت عدم بر هم زدن آرامش جامعه و حفظ انسجام بود. و در مواجهه با قانون تاکید کرده بودم که این موضوع بحث مفصل دیگری دارد که اینجا بهش نمی پردازم.(خوندید؟).
اینها برای پیشگیری از شبهه بود. کامنتهای هومورو رو بخونید خوبه.

در نتیجه بحث کاملا واضح بوده و از کامنتها هم برمیاد که منظور بنده دریافت شده الحمدلله. حالا برای اینکه دوباره این شبهه پیش نیاد؛ بنده یه توضیحیه نوشت به انتهای پست اضافه میکنم و این بخش رو حذف میکنم و بعدها بحثی جامع تر در روشهای مواجهه با قانون می نویسم که توضیح رو کامل کنه. 
ولی تفاوتی در لزوم تمکین از قانون در جوامع کنونی ایجاد نمیشه. 
بازم ممنون تذکر دادید. 
حالا بهتر نبود به جای گرفتن وقت خودتون و من همین کامنت رو از ابتدا میذاشتید؟ این به اثبات دلسوزی شما و تحقق هدف نیک شما نزدیکتر بود و اتلاف زمان و هزینه ی کمتری داشت.

حرفهاتون هم در یک کامنت گنجید.:)

الانم به شددددت برآشفته ام! پس ممنون که نوشتید و التماس دعا.
(خونش به جوش می آید!) :)
چقد زیاده!
میشه بعد افطار بیام بخونم؟ :دی
پاسخ:
:))
خوندی که. نخوندی؟ این همون قبلیه س.
۰۴ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۱۹ پلڪــــ شیشـہ اے
:)
پاسخ:
:)
۰۵ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۳ صـــا لــحـــه
حالا واقعا آیت الله سعیدی رو اونجوری شهید کردند؟ (کامنت سینا )
پاسخ:
بله این یه بخشی از فجاعتش بود. منبعشو یادم بیاد میذارم برات.

+بعدا نوشت: ایت الله غفاری بود. من اسم رو اشتباه نوشتم و الان تصحیح کردم. البته ایشون به این وسیله شهید نشدن. سوزانده شدن.
و این هم یکی از هزاران لینک مرتبط هست:
http://defapress.ir/fa/news/293505/شهیدی-که-کتک-خوردن-در-راه-حق-را-ارثیه-سادات-می‌دانست
سلام 
۱)خرد جمعی رو تعریف کنید و در نظر داشته باشید که برجام از سیاستهای کلان این کشور هست و راهبردی  سیاستهای کلی کشور رو هم رهبری تعیین میکنه..

۲)  شما پاسخ این  سوالات رو بدید شاید بشه نتیجه ای دریافت کرد

۳) در زمان شاه( رضاخان نه )  که بی حجابی قانون بود چرا بعضی از زنهای ما حجاب داشتند و قانون رو رعایت نمیکردند ؟ 
۴) چرا شما الان اگر به دلیل واجبی مثل درمان به اروپا و آمریکا برید طبق قوانین اونها روسری برنمیدارید ؟
۵) بعد هم با همه ی صغری و کبری و بهشت و جهنم و امام و ۹۸ درصدی که شما میگید بالاخره تکلیف نامسلمان های این کشور بزرگ چیه ؟ چرا باید طبق قوانین مسلمانها زندگی کنند ؟ رعایت قانون با سبک زندگی فرق میکنه . الان حکومت فعلی ما سبک زندگی مسیحی و یهودی و افراد  بی دین و..‌ رو طبق اسلام تطبیق داده چرا ؟ 
اگه تونستیم بحث کنیم که من ادامه بدم ...

پاسخ:
سلام دوست عزیز.
ممنونم شماره گذاری کردین. راحت تر میشه صحبت کرد ولی من یه چیزی بگم اینکه بهتره بود یه پست هم برای روشهای مواجهه با قانون میذاشتم اونطوری این سوالات پیش نمیومد و موضع من مشخص می بود. و بحث من قدری ناقصه اما با احترام به سوالاتتون پاسخ میدم.
۱. خرد جمعی در این دوره از جوامع یعنی همون قانون دموکراسی یا رای اکثریت. در مورد برجام هم همه میدونن که رهبری با مذاکره با امریکا مخالف هستند. بالکل مخالفند. همه هم میدونند چون بارها گفتن. اما خرد جمعی و دموکراسی به دکتر روحانی رای داده که سیاستش مذاکره بود. بعد از اون نمایندگان قانونی کشور به سیاستهای دکتر ظریف رای دادن. و این هم به نوعی ناشی از اون خرد جمعیه(مردمی که با رای های اکثریت به نمایندگان رای دادن و نمایندگانی که دکتر ظریف رو انتخاب کردن). لذا رهبر هم به سیاستهای امور خارجه ی دولت که برآمده از خواست قانون دموکراسیه تمکین میکند و هی نمیگه من مخالفم پس مذاکره ممنوع. حال آنکه به نص قانون اساسی همونطور که خودتون هم گفتید در این مورد این حق رو داره چون جزو سیاست های کلی نظام قرار میگیره. اما اگر بی طرفانه دقیق بشید تا به حال در این موارد رهبری همیشه کار رو به دولتها سپردند و نظر دولتها رو پذیرفتند. تفاوت سیاستهای خارجی ما در دوره ی آقایان خاتمی و احمدی نژاد و روحانی خودش گویا هست.
سیاستهای کلی نظام هم که کلا وظیفه ی قانونی رهبر هست و اگر قراره مذاکره ای صورت بگیره چارچوبش فقط باید توسط ایشون تعیین بشه.طبق قانون اساسی.
اما بحث من در مورد مخالفت ایشون بود که بارها گفتند به نظر خود من آمریکا قابل اعتماد نیست و من با مذاکره موافق نیستم ولی به حکم رای جمعی تمکین کردند و پذیرفتند که کسی تهمت دیکتاتوری به ایشون هم نزنه و رای مردم به آزمایش گذاشته بشه تا عاقبتش معلوم بشه.(که نتیجه ش رو هم داریم می بینیم که کاش اصلا به امریکا اعتماد نمیکردیم.)
۲. اوکی!
۳. تو بحث روشهای مقابله با قانون یه قسمتش مبارزه ست. چون مثال رضا شاه رو فرمودید بگم که حکومت رضا شاه از خرد جمعی برنخواسته بود که حالا همه بگن حرف خرد جمعی رو می پذیریم. قانون منع حجابش هم همینطور. قرار نیست قانون هرچه که بود و از جانب هرکسی که دیکتاتورانه وضع شد بگیم چشم! دور از جون گوسفند که نیستیم! 
چهار روش مواجهه با قانون چی هاست؟ عرض کردم:
۱. تمکین
۲. ترغیب خرد جمعی به لغو قانون(که در مورد قانون منع حجاب رضاخان اصلا عملی نبود چون قانون از خرد جمعی نبود و دیکتاتورانه بود)
۳. مبارزه
۴. هجرت.
خب در اون شرایط تمکین که نمیشد کرد، قانون هم که از خرد جمعی نبود که به ترغیب خرد جمعی بپردازند پس باید یا راه سوم و یا چهارم رو انتخاب میکردند که همین هم شد.
بحث من این نبود که هیچ کس با هیچ قانونی مخالفت یا مبارزه نکنه(هرچند که مبارزه ی مستقیم با قانونی که از دموکراسی براومده خیلی عاقلانه نیست و هجرت عاقلانه تره چون پشتوانه ی رای مردم که مالک حقیقی هر سرزمینی هستند رو داره در حالی که قانون منع حجاب رضاخان دیکتاتوری بود) بحث من این بود که کسی با قانون مبارزه کنه که هدفش از اون مبارزه معلوم باشه و ارزش مجازاتهای قانون شکنیش رو داشته باشه. کامنتهای هومورو رو بخونین حتما. موضع من بر شما اشکار میشه.
اونهایی هم که برای قانون حجاب مبارزه کردند برای آرمانشون جان دادند. ماجرای گوهرشاد که واضحه. یعنی ارزش مبارزه با قانون دیکتاتوری براشون به قدر جانشون بود.
و تاکید میکنم اون قانون دیکتاتوری بود نه بر اساس خرد جمعی!
۴. قانون امریکا و اروپا بی حجابی نیست. قانون اونها این نیست که کسی حق ندارد حجاب داشته باشد. قانون اونجا آزادی و لیبرالیسمه. اصلا برای همینه که گاهی که می شنویم فلان دانشگاه از اجازه ی تحصیل به دختران محجب ممانعت کرد، شاکی میشیم! چون اصول قانون اونها آزادی پوششه و اگر ممانعتی ایجاد میشه خود اون ممانعت غیرقانونیه و از سر دشمنی با مسلمانانه.
اما به فرض که جایی باشه که حجاب قانونا به رای اکثریت جامعه شون ممنوع باشه. من برای درمان اونجا نمیرم. برای زندگی هم نمیرم. و اگر اینجا هم روزی حجاب به واسطه ی خرد جمعی و نه دیکتاتوری غیر قانونی بشه قطعا هجرت میکنم. حالا فرض کنیم تو کل عالم فقط یک جا برای بیماری من(دور از جونم) درمان داره و همونجا هم جاییه که حجاب غیرقانونیه!
اینجاست که پویایی اسلام و مقام اجتهاد به کمک انسان میاد. از مرجعم کسب تکلیف میکنم. هرچه او بگه برای من حجته حتی اگر بگه به خاطر درمان حجابت رو بردار، برو و برگرد بر من اشکال و تکلیفی نخواهد بود.
۵. من اصلا در مورد بهشت و جهنم و امام حرف نزدم! متاسفم اگر یک بحث کاملا اجتماعی، که برای تماااامی جوامع بشری همینه، رو با این پیش فرض ذهنی خوندید. اصلا برای همینه که شما و همفکرانتون توجیه نمیشید. چون پیش فرضهاتون از بحث و از نویسنده، شما رو از قبل به مقابله وادار میکنه و بدون اینکه متوجه بشید نویسنده چی گفت جبهه میگیرید. حال آنکه تو این بحث حتی یک مورد نیست که من بخوام برای اثبات تمدن بشر یا حق قانون و حق دموکراسی از خدا و پیغمبر مایه گذاشته باشم! حتی یک مورد نیست که بگم چون خدا و قانون اسلام اینو میگه پس همینه که هست! پیش فرض آزاد اندیشی اینه که وقتی متون سیاسی، حقوقی و اجتماعی رو میخونید پیش فرضهای ذهنیتون از نویسنده و عقایدش رو کنار بگذارید. اگر چنین کردید بدونید که تا حد زیادی به آزاد اندیشی نزدیک شدین. حالا بگذریم در جواب عرض کنم که غیر مسلمانان ایرانی که هیچی، همه و همه ی کسانی که به این کشور وارد میشن باید به قانون دموکراسی که اعضا و صاحبان این مملکت بهش رای ۹۸ درصدی دادن پایبند باشن.حتی اون خارجی که یک ساعت فقط میاد ایران باید به قانون اجتماعی ما پایبند باشه.
همونطور که گفتید قانون با سبک زندگی متفاوته اما انگار خودتون تفاوتش رو در نظر نگرفتید! هیچ سبکی از زندگی غیر مسلمانان در این کشور تغییر نکرده جز نحوه ی حضورشون در اجتماع! که این مورد هم پیرو سبک زندگی نیست، پیرو قانونه. نه فقط در اینجا که نحوه ی حضور در اجتماع بخشی از قانونه هر مملکتیه. که قانون این مملکت هم با رای مردمش اسلامی شده. 
قانون کلا به مناسبات اجتماعی آدمها کار داره نه به سبک زندگیشون یا رفتارهای خصوصیشون در زندگی خودشون. هر کسی مجازه که هر کاری که دلش میخواد بکنه اما تو حریم خانوادگی و شخصی خودش. برای حضور اجتماعی رعایت قانون لازمه وگرنه جامعه به آشوب کشیده میشه. 
ابتدا تشکر از تایپ طولانی پاسخ :) 
۱) این ارا اکثریت رو چطور ارزیابی میکنید ؟ ما که رای گیری نداریم ؟ و اصلا به جه رایی از  اکثریت اهمیت داده میشه ؟ صدا و سیما تحت سلطه ی مستقیم رهبری هست برای انتخاب رئیس .و الان خیلی از مردم از صدا و سیمای دروغگو و کتمان گر ناراضی ان .ولی سیاست کلی اون تغییر نمیکنه و بحثی از دیکتاتوری هم نیست !
۲) لغو قانون به همین راحتی که تایپ میکنید نیست ! در کشور ما اعتراضات ضد دولت و حکومت سریعا سرکوب میشه . شما یه اعتراض جمعی رو اشاره کن که 
با مجوز دولتی راه به جایی برده باشه ( اعتراضی که در مخالفت با حکومت بوده )
۳) درمورد هجرت که واقعا حرف زدن نداره با این اوضاع دنیای امروزی و اخذ ویزا مگه فقط جزایر آدمخوار پذیرای ما باشند 
۴) الان که آبها از آسیاب افتاده و باد سیاسی و مدهبی موافق شماست بله میشه راحت  تایپ کرد که حکومت شاه خرد جمعی نبوده ! 
بالاخره حکومت مشروع و قانونی اون زمان بود با دین رسمی اسلام .ولی اجباری برای پذیرفتن دین و دستورات دینی نداشت 
۴) شما متوجه عرض بنده نیستید ! چرا باید دستورات یک دین خاص  در یک کشور بسیار بزرگ برای مردم و ملت قانون باشه ؟ چرا ؟  دستورات دین اسلام رو قانونی کردید .چرا ؟ 
اگر توجیه شما رای ۹۸ درصدی هست که باید گفت که مسیحی یهودی مسلمان بی دین و کومونیست و... همه جز این ارا بوده و آدمهایی که در اون رای شرکت کردند اولا الان کجا هستند ؟ دوم مگر نه اینکه این رای شامل رای  تمام احزاب و گروههای بودند که الان هیچ نام و نشانی از اونها نیست ! مگر نه اینکه بی حجابها هم جز این ۹۸ در. بودند .؟ مگر نه اینکه تا سال ۶۰ پوشش آزاد بوده ؟ 
 تغییر حضور غیر مسلمان ها در جامعه تابع قانون نیست تابع دینی هست که قانونی شده و  اتفاقا حکومت کشور ما  در زندگی شخصی افراد فضول و اذیت کننده است 
شما مجازی در خونه ی خودت مشروب سرو کنی ؟ 
شما میتونی تو خونه ی خودت یه مهمونی مختلط بگیری ؟ 
هفت هشت تا پسر دختر جوون میتونن بر ن تو پارک باهم والیبال کنن ؟ 
چرا نمیخواید قبول کنید تغییرات بعضی از قوانین لازمه ی دنیای امروزی برای ه. کشوری هست بدن اینکه قانون اساسی زیر سوال بره بدون اینکه مردم رو با دین روبه رو کنند؟ 

 
پاسخ:
ابتدا خواهش میکنم. :)
۱. رای گیری نداریم؟ :/
شما میخواین هر چندسال یکبار برای نوع حکومت رای بگیرن تا راضی بشین؟
۲. بله منم میگم لغو قانون به همین راحتی که تایپ می کنیم نیست این شمایین که اصرار دارین که بگین ساده ست و تا ما خواستیم حجاب برداشته بشه میشه عوضش کرد!
در کدوم کشور اعتراضات ضد حکومت سرکوب نمیشه؟ البته من تا به حال اعتراض ضد دولتی ندیدم در اینجا! هرچی بوده ضد حکومت بوده و قبول دارم باید ساز و کاری برای تنبیه مسئولین بی خرد و اعتراض بهشون وجود داشته باشه اما فعلا ایده ی خاص و بی اشکالی براش سراغ ندارم. چون اعتراضات ما مثلا به گرانی یهو میرسه به نه غزه نه لبنان!! و همچنین اینکه اعتراض بدون آشوب ندیدم هنوز! البته یه بار پیش پارک ملت در همین مشهد اعتراض مسالمت آمیز بدون درگیری رو مشاهده کردیم و پلیس هم بود ولی واکنشی نداشت و مردم رفتن خونه هاشون! حالا این نوع اعتراض خیلی مفید بود؟ :/
فعلا نمیدونم ساز و کار سایر کشورها چیه! بعید میدونم اعتراض خیابانی ساز و کار درستی باشه یا در سایر کشورها پذیرفته شده باشه. یا حتی در این سطح اثربخش باشه. باید بهش فکر کرد.
من با بی اخلاقی در مواجهه با معترضین کاملا مخالفم ولی  گیرم که اعتراضات به طرزی وحشتناک سرکوب میشه، مگه زمان شاه نمیشد؟ آیا مردم بی خیال تغییر شدند؟ نه! چون به لزوم تغییر ایمان داشتند. الان معترضین بیشتر غر میزنند و راحت طلبند و کل دردشون روسری و اختلاطه که مطالبه ی این چیزا ارزش سیلی خوردنم نداره چه برسه به جون دادن در این راه! اما زمان شاه حس مردم این بود که مخالفت با شاه حتی ارزش جون دادن رو هم داره. این شد که انقلاب به ثمر نشست. مطمئن باشید الانم اگر فساد حکومت و نظام به اون حد برسه مردم دوباره قیام میکنند. آیا شاه برای کناره گیری یا حتی تغییر قوانین به خواست ملت رفراندوم برگزار کرد که مردم به حکومتش نه بگن و ایشون هم در مسالمت تشریفشون رو ببرن؟ نه آقا. ملت خون هاااااا دادن تا خواسته شون به ثمر بشینه. تو همه ی دنیا اگر مردم با نظامشون تا اون حد مخالف باشن مطمئن باشین نظام رو ساقط میکنند و جمهوری اسلامی هم از این خواست مردم مستثنا نیست. اما مخالفان جمهوری اسلامی! سالهاست بیرون گود نشستن میگن لنگش کن. و کسی هم باهاشون همراه نمیشه چون کسی به لزوم تغییر حکومت ایمان نیوورده! مشکل مخالفان اینه که تعدادشون خیلی کمتر از قدرت ایجاد تغییره و اکثریت مردم حامی نظام هستند.
۳. والا الان که نصف مملکتمون‌مهاجرن که! :/
۴. شما میگید حکومت شاه خرد جمعی بود؟ باشه بود. اهمیتی نداره. خرد جمعی سالها بعد برعکس شد و نظام رو سرنگون کرد. مطمئن باشید اگر خرد جمعی کنونی هم برعکسِ رای سال ۵۷ بشه نظام رو ساقط خواهد کرد. اما صد هزار نفر و حتی یک میلیون نفر هم کاری از پیش نمی برند. چون برای سقوط یک نظام فشار اکثریت بر حکومت مهمه. چیزی که الان در ایران اصصصصصلا وجود نداره و بیشتر به راحت طلبیِ مخالفان و منفعت طلبیشون برمیخوریم تا "مبارزه" برای سقوط نظام!
این لینک رو دوست داشتید بخونید البته آزاداندیشانه بخونیدش!
۴. چون حکومتی که با رای مردم تصویب شده جمهوری "اسلامی" بوده. در نتیجه اسلام قانون شده.
من هزار تا اقلیت رو میشناسم که به عشق امام به جمهوری اسلامی رای دادن. همه شونم تو اون دوره جمع کنی همون دو درصد میشن. الانم نزدیک ۹۵ درصد ایرانیها شیعه هستند. طبیعیه که حق رای بیشتری دارند. و همین که اقلیتها در مجلس هم نماینده دارند یعنی حضورشون به رسمیت شناخته میشه.
تا سال شصت پوشش آزاد بوده حالا نیست. خب که چی؟ این چی رو ثابت میکنه؟ الان قانون اینه.
بله من مجازم در خونه خودم مشروب بخورم. مگه ملت نمیخورن؟
من مجازم پارتی برگزار کنم. مگه نمیکنن؟(اونی که مورد برخورده مزاحمتیه که همسایه ها گزارش میدن.) تا حالا کسی از شما پرسیده که تو خونه ت چای میخوری یا شراب؟ :/
تو خونه شما دوربین کار گذاشتن و هر روز چکتون میکنن؟
اما والیبال بازی کردنی که گفتید نه مجاز نیستن! تو مجامع عمومی مجاز نیستن چون خلاف قانونه. برن یه باغ دربستی بگیرن و مزاحم کسی نباشن و هنجار شکنیشون رو فریاد نزنن، هرکار دوست دارن بکنن. مگه نمیکنن؟ تعجب میکنم که اینا رو میگید! واقعا تعجب میکنم.
من قبول دارم تغییر قانون لازمه اما نه هر قانونی و نه به این روش. که چون صد هزار نفر با حجاب مخالفن، باشه یه رفراندوم حجاب بذاریم. یک میلیون نفر با نرخ بهره مخالفن، باشه یه رفراندوم نرخ بهره بذاریم. دو میلیون نفر با عوارض خروج از کشور مخالفن، باشه یه رفراندوم عوارض خروج بذاریم. واااقعا این مدل حکومت داری برای شما منطقیه؟ خدایی منطقتون این مدلیه؟ 
اگر بله من واقعا دیگه عرضی ندارم.
فکر میکنم جناب سینا هم از همفکران شما هستند. دوست داشتید کامنتهای ایشون رو هم بخونید.
حالا یه سوال! چرا دغدغه تون حجابه؟ من میتونم قسم بخورم نود درصد ایرانی ها با نرخ بهره بانکی مخالفن. شما هم می تونی. چرا سرِ اون قانون فریاد نمی زنین؟ چرا برای اون قانون رفراندوم طلب نمی کنین؟ چرا اون ظلمِ آشکااااار براتون حل شده ست؟
یه کم بهش فکر کنید ماهیت اصلی و چراییِ تمام اعتراضات ضد حکومتی رو خواهید فهمید. :)
بیطرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینید و تبلیغات آنان که می‌خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و کیفیت عمل آنان و گروهها و اشخاصی که از آنان پشتیبانی می کنند و تغییر موضعهایشان در پیشامدهای مختلف را، با دقت بررسی و مطالعه کنید.
موفق باشین.
+ ترسوندن مردم از دشمن و ساقط کننده ها و براندازهای نظام نسخه ی لو رفته ای که اصلا که جواب نمیده . نمیشه گفت حالا که دشمن داریم معترض ظلم آشکار نباشیم 

من به پاسخ دادن سوال علاقه دارم جهت روشن شدن مواضع .
پاسخ سوالتون : بر اساس سلسله نیازهای مزلو آدمها ابتدا به دنبال رفع نیازهای ابتدایی خودشون هستند بعد بدنبال مراتب  بالاتر سطوح هرم. بر طبق این اصل غذا پوشاک مسکن امنیت در اولویت قرار میگیره بعد که آدم شکمش سیر شد و لباس تنش بود خیالش راحت شد که کسی یا چاقو بهش حمله نمیکنه میره سراغ نرخ بهره .حالا شما ببین چرا کسی به فکر نرخ بهره چهل درصدی و بیکاری و تورم بالا و دزدی مسولین نیست  در کجای هرم قرار داره ؟ . پوشش ابتدایی ترین حق مردم هست که بزور و کتک و زندان و تهدید آزادی انتخاب اون از مردم گرفته شده ..

+ من نگفتم برای هر چیزی رفراندوم باشه پس مجلس و مصلحت نظام چکاره ان .این تغییرات باید بوسیله اونها اعمال و ابلاغ بشه . الان طرح گذاشتن برای ازدواج دختران بدون اجازه  پدر با شرایط خاص . رفراندوم شده ؟ نه . فقط با توجه به گذر زمان چنین تغییری ضروری دیده شده . در حالی که طبق دستورات دین اذن پدر واجب بود اما برای جامعه امروز اپدیت شدم لازم و ضروریه . سن تکلیف مدام در حال بالا رفتن هست .رفراندوم گذاشتیم ؟ نه . تغییرات بوسیله مجلس مصلحت نظام و مراجع قانونی ضروریه که در این رابطه کوتاهی میشه 

من پاسخ سوالم رو از شما نگرفتم ..
چرا در جامعه ای که بوسیله  مسلمان مسیحی سنی شیعه   یهودی کمونیست  مستقل‌ها حزب توده ملی مذهبی ها مجاهدین خلق ، نهضت آزادی بی حجابها با حجابها و... ۹۸ درصد رای گرفته فقط قوانین اسلامی شیعه  جاری شده ؟ 
 قوانینی که در جزئی ترین و کلی ترین مسائل یک کشور برگ ۸۰ میلیونی دخیل هست .پس سهم آدمهای غیر مسلمان شیعه در پیروزی انقلاب و از بین بردن رژیم پهلوی کجاست ؟  ۹۸ درصد ادم‌مختلف با عقاید متفاوت به جمهوری اسلامی رای دادن برای آزادی همه عقاید در کنار هم بدور از اجبار و سرکوب .حالا چنین هست ؟ 

+ انقلاب و قیام از اشتباهات یه ملته .باد سیاسی دین و مذهب برای شما موافقه و راحت به مخالفین تز میدید که اگه اونقدر برای مخالفتتون معتقدید ک ارزششو داره پس به مبارزه با قانون بپردازید و اونقدر زیاد باشید که پیروز باشید .حرف از خون و خون ریزی چه قدر عادی شده ! 
اما من میگم انقلاب و قیام اشتباه. آدمهای ۵۷ چه کردند ؟ شاه و شاهزاده رو برداشتند آقا و آقازاده بجاش اومد و جالب اینکه خیلی ها در جنگ شهید شدند و خیلی ها  هم از این مملکت فرار کردند به اروپا و آمریکا 
حالا ما موندیم و مسولین دزد دو تابعیتی و مردمی که برای قوانین به جان هم افتادن .
شما هم‌فکر کن : 
به وضعیتی که یه انقلاب دیگه اتفاق میفته و دور حکومت میفته دست غیر مسلمانهای شیعه ( مسیح،  یهود،  بی دین  ) 
حالا شما با دین اسلام میخواید در جامعه ای زندگی کنید که ذبح اسلامی نداره مدرسه اسلامی نداره  حجاب ممنوعه در صورت برگزاری عزاداری محرم و احیا دستگیر میشید بدون بلغور عربی باید ازدواج کنید .برای استخدام‌ در دولت مجبور بشید تمام آیین تمام ادیان حتی شیطان پرستی رو شرح بدید . توان‌مهاجرت هم ندارید و  هزاران اتفاق دیگه که در ریزترین تا بزرگترین امور زندگیتون دخیل هست
فکر کنید چطور میخواید قوانین رو رعات کنید و بهش احترام بزارید 
الان درباره ارزش قیام و توان مبارزه در جایگاه خودتون فکر کنید 
پاسخ:
+من این حرفو زدم؟ که به خاطر دشمن اعتراض نکن؟ خوبه گفتم ساز و کاری باید وجود داشته باشه که ایده ای در موردش فعلا ندارم.

+نداشتن روسری و آزادی موها در باد کدوم نیاز در هرم مازلویه؟ لطفا؟
الان مشکل گرونی و مسکن و غذا سطح اول نیازهاست یا روسری؟ چرا برای اون اعتراض نمیکنین و اینقدر شاکی نیستین؟ سوال من اینه.
من نمیدونم کسی که دنبال رفتن به ورزشگاهه کجای این هرمه! کسی که دغدغه ش کنسرته کجای هرمه؟ برام توضیح بدید. چون به هرم مازلو مسلطم اما اینا تو نیازهای سطح بالاست نه سطح پایین. سطح پایین نیازها، نیازهای فیزیولوژیک و زیستیه که برای حیات انسان ضروریه نه برای موی افشان و والیبال مختلط. پوشش به معنای عریان نبودن و لباس داشتن ابتدایی ترین نیاز مردمه نه دعوا بر سرِ پوشش کمتر!
این چیزا تو نیازهای خودشکوفاییه که بالاترین سطح هرمه(انسان بتواند ان چیزی را بروز دهد و باشد که میخواهد باشد و آنچه را دریافت کند که می خواهد). خب آیا شما دارید تلویحا و ناخواسته اذعان می کنید که جمهوری اسلامی و دولتهای این مملکت تا این حد بالا نیازهای انسان رو تامین کردن که حالا لنگ ورزشگاه رفتن بانوانیم؟یعنی مسکن و غذای اکثریت این مملکت به نیکی تامین شده؟ گرسنه نداریم، بی سرپناه نداریم فقط موهای اسیر داریم آخ آخ! چه مملکت گل و بلبلی داریم ما! اصلا فکر نمیکردم تا این حد اوضاعمون ایده آل باشه!

+هر دو موردی که در مورد ازدواج بدون اذن پدر و سن تکلیف عنوان کردید تا وقتی فقه در موردش اجازه صادر نکنه تصویب نمیشه و الانم فقط در حد طرحه که من جزئیاتش رو نمیدونم.
البته سن تکلیف رو من اصلا ندیدم که بالا رفته باشه! :/ و اگرم برخی مراجع بگن بالاتر بره، ربطی به قانون نداره اون یک تکلیف فقهی هست. وظیفه ی قانونی یا اصلا قانون نیست که الان در موردش بحث کنیم. هرکسی میدونه و نظر مرجع خودش. و اجتهاد اسلام رو پویا نگه میداره و به قول شما آپدیتش میکنه. اما این دو مورد اصلا در حد حجاب نیستند. چون حجاب آیات مختص به خودش رو در قرآن داره و حکم جانبی نیست. دستور صریح دین هست. و تنها زمانی تغییر میکنه که مراجع برداشت جدید و اجتهاد جدیدی از آیات قرآن در مورد حجاب داشته باشند نه با خواست چند نفر از مردم.
من نمیگم قانون حجاب نبااااااید عوض بشه، میگم عوض نمیشه. چون از الزامات نوع حکومت ماست و ناشی از رای مردمه. پس قابل احترامه.
حالا کشته مرده ی اینم که چقدر مردم احترام میذارن به این قانون که طلبکار هم هستن! والا هرکس هر مدلی که دوست داره تو خیابون راه میره بازم شاکی ان!

+من پاسخ سوال شما رو دادم. در هر دو پاسخم.
وقتی ۹۵ درصد یک جامعه شیعه باشند رای اکثریت قاطع رو برای تعیین شئونات اجتماعی(و نه خصوصی در زندگی مردم) دارا هستند.
اونهایی هم که در رفراندوم میگید حضور داشتن ولی نتونستن رای مخالفشون رو به کرسی بنشونند. رای گیری بوده که ایا جمهوری اسلامی باشد؟ ۹۸.۲ درصد گفتند بله. جمهوری اسلامی. خب حالا ما بگردیم ببینیم دقیقا کی گفت بله و کی گفت خیر؟ تا حق اونهایی که خیر گفته اند هم بهشون داده بشه و حکومت مستقلی براشون ایجاد بشه؟ منطقیه؟
تو خانواده به رای میذارن بریم سفر؟
نود درصد میگن آره. آیا اون ده درصد ملزم به همراهی خانواده نیستند؟ هستند.
چرا کسی نمیگه شاید اونا نخوان برن سفر؟
رفراندوم همینه. حتی اگر رای موافق ۵۵ درصد هم بود، ۴۵ درصد باقی مانده ملزم به رعایت رای اکثریت بودند. بماند که رای مخالفین حتی دو درصد هم نیست.
علاوه بر این قانون اساسی با مشارکت تمامی احزاب و گروه ها نوشته شده و دوباره به رای همه ی آحاد مردم گذاشته شدا و رایش بازم ۹۸.۹درصد بوده. خب این چی رو ثابت میکنه؟ دموکراسی همینه دیگه. کجا داریم که تو مملکتی دو بار برای نوع حکومت و قانون اساسیش رای بگیرن و نتایج تا این حد نزدیک و قاطع باشه؟ تو رو خدا مغلطه نکنین. اگر رای اکثریت براتون محترمه همینجا بحثمون تمومه. ولی شما هم میخواین دموکرات بودنتون زیر سوال نره و ژست دموکراسی پذیریتون دچار خدشه نشه و هم می خواین معترض باشین و به قانون دموکراسی تمکین نکنید. شما وقتی به دموکراسی پایبند هستید که رای اکثریت موافق رای شما باشه! بعد علم دموکراسی رو بر میدارید و زیر پرچمش به اجماع میرسید ولی اگر رای اکثریت مخالف رای شماست یا تقلب شده(!!!) و یا دموکراسی کلا چیز مسخره ایه و لازم نیست از قانون اکثریت تمکین کرد! عوض حمایت از رای ۹۸ درصد این ملت، چی شده که دلتون برای اون ۲ درصد سوخته؟ جالبه که اقلیتها خودشون اینقدر شاکی نیستن. 
سهم همه ی آحاد ملت تو رفراندوم دیده شده. و رای اکثریت قاطع براسلامی شدنِ این جمهوری بوده. پس به کسی ظلم نشده.
 
+من نگفتم یالا انقلاب کنین! گفتم اگر اینقدری که شما و همفکرانتون ادعا می کنین ملت با نظام مخالف بودند انقلاب خود به خود از دل جامعه اتفاق می افتاد. اما وقتی همه جا ساکته و کسی برای استیفای حقِ موی افشان سینه سپر نمیکنه که قیام کنه یعنی نیازهای اولیه ی مردم کاملا تامینه! و یه تیکه روسری و یه والیبال مختلط براشون ارزش اعتراض و درگیری  و اشوب رو نداره.
چند بار عرض کردم اگر فساد حکومت برای مردم محرز بشه همون بلایی سر این نظام میاد که سر نظام شاهنشاهی اومد.اما خودتونم میدونین این سطح گلایه ها و مطالبات ارزش آشوب رو نداره.
ملت در زمان شاه مطالباتشون در حدی بود که فدا کردن جانشون رو هم در راه مطالبه هاشون مقدس می شمردند.
باد موافق بر ما رایگان نوزیده جناب. ما برای به اینجا رسیدن رنج دوران برده ایم و خون دلها خورده ایم و خونها داده ایم و هنوزم برای حفظ این باد موافق داریم خون میدیم. یعنی واقعا متوجه نمیشید؟


من فکر میکنم:
اول اینکه در این مملکت حکومتی که با رای اکثریت باشه به دست غیر مسلمان شیعه نمیفته. انگار اصلا نمیخواید ۹۵ درصد شیعه ی این مملکت رو ببینید! چطور ممکنه ۹۵ درصد شیعه ی ایرانی مملکت رو با رفراندوم بدن دست شیطان پرستها؟ خدا وکیلی!

حالا گیرم که همه ی ۹۵ درصد یهو مسخ شدن و تو آراشون مملکتو دادن دست اون ۵ درصد! که خیلی خنده داره. اما گیرم که شد!  که خدایی شدنی نیست:)))
پاسختون برای بار هزارم اینه که لطفا پنبه ها رو از گوشتون دربیارید و اینو متوجه بشید ارزش اینهایی که میگید برای من، برای ما، برای همه ی شیعه های اباعبدالله به اندازه ی جااااان دادنه. ما جونمونو میدیییییییم! اینا برای ما مهمه.
مگه ندادیم؟ خنده م میگیره اصلا از این حرفها. زمان شاه وضع همین نبود جناب؟ ذبح اسلامی قانون نبود. مدرسه اسلامی نبود، حجاب ممنوع بود، برای برگزاری مراسم محرم دستگیر میشدند، توان مهاجرت هم نداشتند و هزار اتفاق دیگه.
مگه نبود؟ مگه جون ندادیم؟ مگه خون ندادیم؟ مگه انقلاب نکردیم؟ خوبه تجربه ش تو تاریخ هست. اونم تاریخی که اینقددددر نزدیکه که به راحتی می تونی از پدرت بپرسی که مردم برای همین چیزها چه ها که نکردن.
شما برای مطالبه ی جامعه ی بی روسری، ازدواج بدون بلغور عربی، ذبح غیر شرعی، پاسخ ندادن سوالات اسلامی تو استخدام، مدرسه ی غیر دینی، حاضری حتی سیلی بخوری؟ 
اینو بدون که ما برای مطالباتمون کل خاندانمون رو هم لازم باشه فدا می کنیم. اما زیر بار ذلت نمیریم. ما در راه دینمون و ارزشهامون و آرمانمون جان فدا می کنیم. و الحمدلله و المنه شواهد کافی برای اثبات این ادعامونم داریم. یه بار این کار رو کردیم. دوباره انجامش میدیم.
کاش اینو بفهمید.
فکر میکنم تفاوت ارزشهای ما و شما و ارزشمندیشون کااااااملا مشخصه. کاملا.
من عقاید سینا رو کاملا قبول دارم 
لحن منطقی ایشون رو بسیار میپسندم
ای کاش چنین افرادی بیشتر و بیشتر بشن تا بشه کاری از پیش برد 
نه برای قیام نه برای انقلاب نه برای براندازی حکومت نه برای مبارزه با دین 
برای تغییرات متناسب با گذر زمان 
برای زندگی آزاد همه ی آدمها در کنار هم 
برای به رسمیت شناختن حق و حقوق همه مردم حتی اگر تعدادشون کم باشه 
برای مبارزه با فساد اداری برای مبارزه با دزدی و رانت 
مبارزه بدون خون و خونریزی بدون خسارت زدن به مردم عادی ..

پاسخ:
خب اینو از اول میگفتید که به دموکراسی هیچ اعتقادی ندارید و جامعه ی فاضله تون اینه که همه بتونن بگن "هرچه دلم خواست همان میکنم"!
کل بحث من برای کسانیه که معتقد به دموکراسی و حق رای اکثریت هستند.

+خدا برای هم زیادتون کنه. :)
خب فکر کنم باید بحث رو پایان داد . بنظرم از حوصلتون خارج شد :) 

+ با اون ۲ درصد کار ندارم .میگم این ۹۸ درصد شامل رای بی حجابها مسیحی و یهودی هم‌میشه . چندبار اینو بگم !!!!!!!!!

یه چیزی: احتمال میدم دهه شصتی باشی. . نه در جنگ بودی و نه در انقلاب 
این منیت ها که داری بهشون افتخار میکنی رو از لیستت خارج کن .معما حل شده اسان شده .انقلاب رو چهل سال پیش افرادی از کومونیست و مجاهد و بی حجاب و بی دین و مسلمان  با شکنجه و  فرصت طلبان فعلی با عقاید خودشون  کردن بعد شما امروز در باد سیاسی موافقی که بهت ارث رسیده میفرمایی خون دادیم ، می ایستیم ، جان میدیم ،فدا میکنیم و کلی هم بهتون حس غرور میده 
ولی ما خودمون بودیم در ۷۶ در ۷۸ در ۸۸ در ۹۶ 
بدون خط گرفتن از دشمن بدون مبارزه با دین بدون فکر براندازی فقط به امید تغییر به امید آزادی همه ی افکار و احزاب و گروه ها و ادیان و آدمهای جامعه 
دغدغه ی من ورود زنان به ورزشگاه و روسری نیست .. ولی امثال  شما مواظب باشن با دیدن چندتار مو به گناه و لغزش نیفتن  و حتما  چهره نگاری دم ورزشگاه رو به اجرا بزارن مبادا زنی وارد ورزشگاه بشه و اسلام بخطر بیفته ... 
پاسخ:
بحث از حوصله من خارج نشده اما ادبیات شما داره به توهین و تمسخر میرسه :)

آقا اون ۹۸ درصد به چی گفتن بله؟ به جمهوری "اسلامی". و تمام.
میخواستن نگن آری. میخواستن بگن جمهوری اسلامی نه. جمهوری خالی. مغلطه میکنی شما. به چیزی آری گفتن که الان در قانون مملکت در جریانه. مشکل داشتن؟ نمیگفتن بله!

احتمال نده. من دهه شصتی ام. اما فراموش نکن شهید حججی که پارسال این ملت تشییعش کردن دهه هفتادی بود. :) و خیلی شهدای دیگه دهه ی شصت و هفتادی ان.
به سن و سال می نازی شما یا به عقیده ی راسخ و قابل دفاعی که حاضر باشی پاش جون بدی؟ 

آهاااااا. خب دیدید درست شناختمتون؟ همونایی که اگردموکراسی و رای اکثریت موافق نظرشون نباشه میگن تقلب شدههههه. دیدید. شما وقتی به دموکراسی پایبندید که رای اکثریت حرف مطابق نظر شما باشه. و اگر مطابق نظر شما نباشه یا تقلب شده یا دموکراسی چیز مزخرفیه. :)
مهم نیست که شخصا از کی خط می گرفتید. مهم اینه که دنبال اونهایی رفتید که داشتن خط میگرفتن و چقدر بده این گمراهی و اطاعت بی خبر! مشکل اینه که هرچی معاند و فاسد و منعت طلب و مخالف دین بود یهو و خیلی اتفاقی افتادن تو دسته ی همراهان شما!
کاش یه کم به خودتون بیاید.ببینید با کیا همراه شدین!

اگه دغدغه تون این نیست چرا اینا رو میگید؟ چرا تو بیان ظلم حکومت اینو میگید که کسی حق نداره راحت شراب بخوره، یا مختلط والیبال بازی کنه؟ اینکه یکی موقع بیان دغدغه ها اول میره سراغ این چیزا معنیش چیه؟
امثال ما اگر با دیدن موها و هتک حرمتهای همفکران شما به گناه و لغزش افتاده بودیم الان این حکومت باقی نبود. :)
شما هم سعی کنید ارزشهایی برای زندگیتون پیدا کنید که ارزشش از زندگی بیشتر باشه. این به انسانیت و زندگی متعالی نزدیکتره.
اصلا قصد مسخرگی نداشتم .اگه چنین برداشت کردی عذر میخوام 
به هر ترتیب از تایپ پاسخ و وقت گذاشتن ممنونم 
امیدوارم این بحث ها در نهایت بتونه به بهتر زندگی کردن همه ما در کنار هم کمک کنه .
موفق باشید:) 
پاسخ:
خب از پاراگراف آخرتون چنین برمیاد. ولی من دلخور نشدم، امیدوارم شما هم از ادبیات من دلخور نشده باشید.
منم از شما ممنونم
بدونید که تو دنیا برای همه ی ما جا هست. برای همه مون. که زمین خدا وسیعه اما کاش همونقدر که به دنیامون فکر میکنیم به فکر تنگی و فراخی جایگاه اخرویمون هم باشیم که زندگی اینجا نهایتش صد ساله و زندگی اونجا الی الابد.
مسیرتون مسیر حق و عدالت.
التماس دعا.
سلام اول که قابل جمع با دموکراسی نیس و اساسا دموکراسی با قانون جنگل تفاوتی درش نیس.آلترناتیو دموکراسی هم برای ما دیکتاتوری نیس بلکه این2تا2روی سکه ی طاغوتن و ما به حکم اسلام از ولایت طاغوت خارجیم.سکه ی خدایی البته یه طرفش ولایت معصوم(ع)و یه طرفش ولایت فقهاس.ثانیا دموکراسی ینی حقوق نشر آرا،حقوق مخالفت عملی و حقوق تلاش برای دگرگونی قانون برای اقلیت هم حفظ بشن که در حکومت اسلامی-دست کم خیلی جاهاش-شدنی نیس.ثالثا طبق ایده ی امام(ره)رفراندوم خواهی کار منطقی،صحیح و ایناس و اینکه هیچ جای2نیا این کار رو نمیکنن ربطی به مساله ی ما نداشت کمااینکه هیچ کجای2نیا حکومت بر مبنای ولایت فقیه پیدا نمیکنین ولی ما از ایده ی خودمون و کاربستش دفاع میکنیم.رابعا کسی نگفت مدام رفراندوم کنیم بلکه میگن طبق نظر امام(ره)هر وقت غالب جمعیتی،نسل عوض کرد برگزاری رفراندوم رو دنبال میکنیم.الان هم میگن نسل عوض شد و نیاز به رفراندوم دارن.خامسا ترجیح قانون غیرمنطقی به بی قانونی همون ترجیح حکومت قانون جنگل نسبت به جنگل بی قانون خواهد بود که عملا تفاوتی درشون نیس.سادسا تمکین به قانون کشور لائیک رو بعد نیس که ذم امام(ره)بدونیم چه اونکه اساس کار اسوه های ما(انبیا(ع))شکستن شالوده های تقنینی و توافقی جوامعشون بود.اتفاقا بسیار هم گاه خشن عمل میشد.مثالش هم حضرت ابراهیم خلیل الرحمن(ع)بود که رسما پا شد رفت بت خونه رو بهم ریخت.
پاسخ:
سلام. 
اولا که چی قابل جمع با دموکراسی نیست؟ 
دوما ما حکومت اسلام نداریم در دنیای کنونی، و معصوم هم نداریم و طبیعتا حضور معصوم تمامی این معادلات رو به هم میزنه و اصلا در اسلام دموکراسی وجود نداره و جز رای خدا و رای معصوم که یکی هستند هیچ حکمی ارزش اجرا و قانون شدن رو نداره.
اما از اونجایی که امروزه حکومت معصوم وجود نداره دموکراسی بهترین راه اداره ی امور جامعه ست. بماند که حتی حکومت معصوم هم به پذیرش مردم نیاز داره(و اصولا علت غیبت معصوم در این دوران هم همینه: عدم ظرفیت و پذیرش مردم نسبت به حکومت کامله ی اسلام) اما در هر حال قرار نیست شرایط امروز رو با شرایط حضور معصوم در جامعه مقایسه کنیم.
سوما، اینکه هیچ جای دنیا رفراندوم برگزار نکردن چه ربطی به ولایت فقیه داره؟ هیچ جای دنیا جمهوری اسلامی شیعی ندارن که ولی فقیه داشته باشن. به نظرم میاد پنیر و مربا رو با هم مقایسه میکنید! اینقدر بی ربط!
چهارم نظر امام اینه یا نظر شما؟ :))
اصلا الان نسل عوض شده؟ خوبه رای دهندگان هنوز جزو شاغلین این مملکتند! شما پس نظرتون اینه که هر سی و چهل سال رفراندوم نوع حکومت برگزار بشه؟ این ایده ی حکومتی و منطق شماست؟ :)
پنجم این نظر شخص شماست وگرنه از نظر علمای جامعه شناسی حتی قانون ظالمانه ای که به درستی اجرا بشه نوعی از اجرای عدالته! در اصطلاح میگن ظلم قانون هم عدله. در نتیجه حکومت قانون از جنگل بی قانون ارزشمندتره. بماند که این قانون ظالمانه به نحو دموکراتیک هم انتخاب بشه! دیگه درجه عدالتش رو بالا میبره. و در عجبم از اعنماد به نفس شما در قطعی دونستن آراتون!
ششم دوباره مقایسه ی دنیای امروز با  رای و حکومت و شرایط حضور معصوم! ارجاعتون میدم به دوما!
هفتم نوشتن حرف دال برای تایپ کلمه ی دنیا به اندازه ی نوشتن عدد ۲ انرژی و زمان میبره! اصرارتون برای جایگزینی د با ۲ برای نوشتن کلمه ای مثل دنیا عجیبه :دی
یه جوری که انگار فکر کردین صرفه جویی عظیمی در وقت و انرژی انجام دادین!
سلام و رحمت
اسلام با دموکراسی قابل جمع نیس.اسلامش افتاد.
پاسخ شما به قسمت دوم نظرم هم‌ کاملا بی ربط بود.من گفتم در دموکراسی،اقلیت حق دارن آرای خوشون در مسائل مختلف رو-آرایی که علیه قوانین اکثریتن-تبلیغ کنن،در صورتی که در اسلام اینگونه نیس.در دموکراسی،همه ی اقلیتا حق قانونی و امکان حرکت به سمت دگرگونی قوانین رو دارن ولی اسلام اینگونه نیس.و...دقیقا برای همین چیزاس که اسلام با دموکراسی قابل جمع نیس.
پاسخ من در قسمت سوم متمرکز بر راهکارای چهارگانه و توضیح روش دومی بود که به مخالفین قوانین توصیه کردین و اتفاقا بسیار هم از مثال شما(مهد کودک)چِفت تر بود.شما مدعی هستین که هیچ کجای2نیا برای حتی اداره ی یک مهد کودک زود به زود انتخابات برگزار نمیکنن و با قیاس اولویت نتیجه گرفتین که حکومت هم بطریق اولی اینگونه س.من در پاسخ شما عرض کردم که اینگونه نیس که چون هیچ کجای2نیا برای اداره ی یک مهد کودک زود به زود رفراندوم برگزار نمیکنن،ما هم نباید کلا رفداندوم خواهی رو تایید کنیم چه اونکه هیچ کجای2نیا فقها حکومت نمیکنن و این دلیلی بر اشتباه بودن(یا عدم امکان)حکومت فقها نیس(درحالی که با استقرای ناقص شما حکومت فقها هم اشتباه یا ناممکن بنظر میاد.).
در قسمت چهارم و پاسخ توام با پرسش سرکار ابتدا عرض میکنم که بیش از70درصد ملت شریف ایران اسلامی پس از انقلاب اسلامی اساسا متولد شدن و البته برای اینکه بیشتر بخندین چند خط از آرای امام(ره)رو میارم:
...اگر یک ملتی رأی دادند ـ ولو تمامشان‏‎ ‎‏ـ به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ‏‏[‏‏است؟‏‎ ‎‏]‏‏ملتِ پنجاه سال‏‎ ‎‏پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین می کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش‏‎ ‎‏است... ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تأسیس شد ما فرض می کنیم که به‏‎ ‎‏اختیار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختیار مردم تأسیس کردند، این اسباب این‏‎ ‎‏می شود که ـ بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد ـ فقط رضا خان سلطان باشد؛ آن‏هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند. و اما محمدرضا سلطان باشد بر این جمعیتی که‏‎ ‎‏الآن بیشترشان ـ بلکه الاّ بعضِ کم، بعض قلیلی از آنها ـ ادراک آن وقت را نکرده اند، چه‏‎ ‎‏حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟...چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت‏‎ ‎‏معین کند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟
این ایده امام(ره) بود و ایده ی من البته پس از پاسخ به چند مورد که شما فرمودین عرض خواهد شد.
در قسمت ششم هم به علما(؟!)ی اجتماعی ارجاع دادین و فرمودین که اونا میگن ظلم قانون عدل است و بعد هم‌ گفتین که قانون ظالمانه اگر دموکراتیک انتخاب شد خلوص عدالتش بیشتر خواهد بود!!!این حرفا اتفاقا واضح البطلانن.اگر شما معتقدین ظلم على السویه عدل است در اشتباهین،شهید مطهری(ره)عدالت رو رعایت حقوق افراد و به هر دارای حقی حق او را عطا کردن تعریف کردن که نسبت عدالت،قانون و حق درش اتفاقا کاملا خلاف ایده های شماس.
ششم اسوه بودن یک فرد و کسایی که باهاشن-در قرآن-برای جامعه ی اسلامی ینی باید اون(ع)رو الگو قرار داد وگرنه اگر بخواین شرایط رو انقدر دخیل بدونین که کل ماجرای ویرونی بتخونه رو با این استدلال که"اون موقع فرق داشت!"کنار بذارین به نحوی بسیار زیرکانه درواقع مدعی شدین که قرآن صرفا در بخشاییش قصه گویی کرد و خب درواقع کنایه ای هم میزنین که گویا نقل شدت و غلظت در مخالفت ایشون(ع)با شرک و مشرکین هم یه لغوی بود که حالا نازل شد ولی به کار ما نمیاد.اتفاقا ماجراهای این الگوی خاص(ع)بسیار گواه خوبی برای ماس چه اونکه وصف عقاید رنگارنگ اون دوران،نشونمون خواهد داد که اون دوران خاص تاریخی از قضا از نظر آرا،انواع و پلی آرشی غیر توحیدی شبیه دوران ما بود.
درمورد پاسخ به قسمت هفتم هم بگم که اصلا من برای کم کردن زمان و انرژی اینکار رو نمیکنم و چون فقط چیز باحالی بنظرم میاد انجامش میدم.من اگر پیِ صرفه جویی بودم با شما بحث نمیکردم.(2نبال دلیلش نباشین!)
+علت و حکمت غیبت بر شیعه پوشیده س و از اسرار خداس.حرفایی میزنن که نباید بهشون توجه و مثل اینجا تکرارشون کنین.++در بحث حکومت معصوم(ع)پذیرش مردم هم از قضا با انتخابات و رایی که در دموکراسی میشناسیم یکی نیس.روایات داریم که خروج و حکومت رو متوقف بر حضور افراد کمی از شیعه ی فدایی میدونن که این ینی با افرادی بسیار کمتر از جمعیت یک روستا تشکیل حکومت از نظر شرع شدنی و حتی با مقدماتی واجب خواهد بود.+++(ایده ی من درمورد رفراندوم)حفظ حکومت رو هم اصلا بنظرم نباید به این حرفایی که شماها میزنین ربط داد.حکومت رو تا زمانی که افرادی ولو اندک و حتی وقتی فقط به اندازه ی کسایی که بتونیم باهاشون اعمال قدرت کنیم،در اختیار داشته باشیم باید حفظ کنیم.برای تشکیل حکومتش هم جز این نیس و این شرط مقبولیت(50درصد+1)افسانه س ینی افراد ولو اندک داشته باشیم باید تشکیل حکومت بدیم.مقبولیت در نظر من ینی انقد که بتونیم حکومتمون رو تثبیت کنیم و بسط بدیم.از نظر من در نیجریه ی150میلیونی که میگن تعداد شیعیانش از5میلیون بیشتر نیس،حتی اگر خیلی کمتر باشن-مثلا1میلیون باشن.-باید ابراهیم زکزاکی(حفظه الله)حکومتشون رو تشکیل بدن یا منطقه ی شیعه نشینش رو از نیجریه جدا کنن(من اطلاعات ریز در نورد نیجریه ندارم ولی گفتم مثال بدی نیس.).خلاصه که من به رفراندوم و انتخابات و این چیزا چندان باور ندارم.

پاسخ:
سلام. خودمم گفتم که اسلام دموکراسی نداره و با دموکراسی قابل جمع نیست و ما اللان حکومت اسلام نداریم. حضور معصوم رو هم نداریم. پس اصلا شرایط ما با شرایط حضور معصوم و رای معصوم و تصمیم معصوم قابل قیاس نیست. من نگفتم اون موقع فرق داشت و اسلام قصه گفته! گفتم نظر و رای معصوم که معلوم باشد هیچ دموکراسی ای لازم نخواهد بود. اما الان نظر و ایده ی معصوم معلوم نیست. چه اینکه نظر امام حسن بر صلح بود و نظر امام حسین بر جهاد و هردو اصح اعمال زمان خودشون بودند چون بر اساس نظر معصوم شکل گرفتند. اما الان نظر معصوم و حکومت معصوم وجود نداره.
بنده هم نگفتم هیچ کجای دنیا برای اداره ی مهدکودک...
اصلا از دنیا مایه نذاشتم که به مثالهای عجیب پرداختین. به منطق خودتون رجوع کنید. آیا حتی برای اداره ی مهدکودکها هم مدام رفراندوم میذارن؟ دنیاش کجاش بود؟
در مورد صحبت امام، من این صحبتها رو خونده م، اما از هیچ قسمتش برنمیاد که مدام باید رفراندوم برگزار بشه!
کامنتهای هومورو و پاسخم رو بخونید.
۷۰ درصد جمعیت اگر به لزوم تغییر ایمان دارند، بسم الله! بفرمایند سرنوشتشون رو به دست بگیرند.
شما اگر میتونین مثل معصوم تصمیم بگیرید بفرمایید تصمیمات معصومانه بگیرید و اجرا کنید. بنده کی گفتم قرآن قصه گویی کرده؟ عرض کردم تا نظر معصوم آشکار نباشه و معصوم حضور نداشته باشه نمیشه به جای ایشون تصمیم گرفت و حکم داد.
علت اصلی غیبت هم همینه که گفتم. عدم ظرفیت پذیرش حکومت معصوم که از احادیث برمیاد. ولی اینکه دلایل جانبی هم داره یا نه من نمیدونم.
بنده هم همینو میگم که به انتخابات و رفراندوم در این برهه اعتقادی ندارم و تغییر حکومت با انتخابات بیهوده است و البته بی منطق.
اصلا معلوم نیست موضع شما چیه! هم به میخ میزنین هم به نعل!
فکر میکنم از راه رسیدید و گفتید یه نظری بذارم. :)
پیشنهاد میکنم برای دریافت نظر من (اگر مصر هستید) کامنتها رو بخونید.
نده هم نگفتم هیچ کجای دنیا برای اداره ی مهدکودک...
اصلا از دنیا مایه نذاشتم که به مثالهای عجیب پرداختین. به منطق خودتون رجوع کنید. آیا حتی برای اداره ی مهدکودکها هم مدام رفراندوم میذارن؟ دنیاش کجاش بود؟
در مورد صحبت امام، من این صحبتها رو خونده م، اما از هیچ قسمتش برنمیاد که مدام باید رفراندوم برگزار بشه!
حق با شماس.
+باقیش ولی حق با شما نیس.
:)
پاسخ:
+هرطور صلاحه. اما بهتره از حق مایه نذاریم! بهتره بگیم:
"من با این بخش از نظرت موافق و هم عقیده ام و  با این قسمتش مخالفم"
تا اینکه خودمون رو معیار تعیین حق و حقانیت افراد و صحبتهاشون بدونیم :)
مخصوصا وقتی که طرف با حرفهای ما موافقه اما معلوم نیست ما چطوری میخونیم که متوجهش نمیشیم! در نتیجه اگر حق با من نیست حق با شما هم نیست چون مخصوصا با بخش اول و آخر حرفتون موافق بودم :دی
خوبه درست خوندن رو هم تمرین کنیم!
موفق باشین.
آقا آقا خیلی از خوندن پاسخهات لذت بردم.. منطقی، مودبانه و زیبا.. خیلی بحث خوبی بود. ممنون
پاسخ:
قربونت عزیزم.