ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۲۴۷ مطلب با موضوع «خانوادگی :: همسرانه» ثبت شده است

وقتی مستر صبح از خونه میره بیرون

بعد برمیگرده میاد تو!

چون یادش میاد مراسم خداحافظیمون رو کامل انجام نداده!

:)

 

+ممنونم مسترم! امروز رو یادم نمیره. :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۱۷
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۳ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۱۵
لوسی می
مستر تو رفتن از اینجا دو دل شده!
البته طبیعیه!
چون هزینه ی اجاره ی خونه بالاست،
و علاوه بر اون، نگران مأموریت رفتنهاش و تنها موندن های ماست..  


+همین دیگه! فعلا باز همه چی معلقه! :|
+البته این تعلیق از حس سپاس من
نسبت به اینکه خود مستر اوضاع دعوا رو جمع و جور کرد
چیزی کم نمیکنه!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۱۵
لوسی می
سلطان منی،
سلطان منی.
و اندر دل و جان
ایمان منی
در من بِدَمی
من زنده شوم
یک جان چه بود؟
صد جان منی...  


+برای مستر! :)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۱۴
لوسی می

مستر تصمیم گرفته از این خونه بریم..

با همه ی سختی هایی که داره.

و من می فهمم که این تصمیمش

فقط و فقط به خاطر منه..

 


+چطوری عمق سپاسگزاریم رو بیان کنم؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۱۳
لوسی می
مستر این دفعه واقعا منو روسفید کرد :)
مستر عزیزم
بی نهایت بابت حمایتت ازت ممنونم...
بــــــــــــــــــــــــــــی نهایت..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۱۲
لوسی می
کاش مستر میدونست چقدددددر به حمایتش نیازم دارم...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۸
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۷
لوسی می
وقتی مستر از قبل خبر میده و میگه دیر میام
دیگه هرچقدر هم دیرش
دیرتر و دیرترتر بشه
آدم نمیتونه زنگ بزنه غر بزنه!
:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۰
لوسی می
از صبح تا عصر حالم خوبه ها!
عصر که میشه اساسی دل و روده م قاطی می کنن تا صبح!
باز خوبه وقت قاطی کردن وقتیه که مستر خونه ست!  


+واقعا جا داره از مستر
به خاطر همه ی بودنهاش
و خوب بودن هاش
و کمک کردن هاش
و صبور بودن هاش تشکر کنم...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۳ ، ۱۳:۰۶
لوسی می
وای خدااااااا!
من به کجا می تونم فرار کنم؟!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۰
لوسی می
شده بعضی وقتها یه کاری میخوای بکنی
میدونی که خیلی خوبه
خیلی کار سودمندی خواهد بود
ولی مدام یکی تو مخت رژه میره که
"آخرش که چی؟!"
من الان اونطوری ام!
:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۴۶
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۰۱
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۱ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۲۵
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۱ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۲۲
لوسی می