ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۱۰۷۷ مطلب با موضوع «خانوادگی» ثبت شده است

واقعا توقع زیادیه که
من بخوام اسم بچه م یه جورقشنگی بهم الهام بشه؟!
چرا باید توقع زیادی باشه!
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۵۳
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۵۳
لوسی می
همین الان
پسرکم شعر حسنی نگو یه دسته گل رو به صورت نسبتا کامل با من خوند.  
:)

+میدونم تو سنی نیست که بگم هنر کرده!
ولی برای یک مادر همیشه لذت بخشه دیگه!
مخصوصا اینکه پسرک هیجوقت برای شعر خوندن همراه من پایه نیست..
و کلا من فکرشم نمیکردم که از این شعر چیزی بلد باشه.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۵۱
لوسی می
چرا من اینقدر نسبت به خلق و خو
و شرایط روحی روانی مستر حساسم؟
چرا اینقدر برم مهمی آخه؟
به لب رسیده جان.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۵۰
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۵۰
لوسی می

دوست دارم مستر محض رضای خدا

این سه روز پنجشنبه و جمعه و شنبه رو روزه بگیره

و مستردوست داره محض رضای ما

این روزهای تعطیلی روزه نباشه که با هم باشیم!

 

+و من چی بگم!؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۴۶
لوسی می

مستر امروز با یه جعبه شیرینی

و یک بسته بامیه اومد خونه!



+به مناسبت اینکه دلش تنگ شده بود برامون

و برخلاف شیرینیها،

بامیه ش فوق العاده بود واقعا..

+و منی که عرق در عشق شدم :)

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۴۵
لوسی می
هوا خوبه
تو هم خوبی
منم بهتر شده م انگار..  


+دیشب، یک قدم زدن کوتاه شبانه.
+میخوام باور کنی تموم دنیامی..
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۴۵
لوسی می

به مستر میگم برای این سنجد عزیزمون هنوز هیچی نخریدیما!

میگه آخه من هنوزم فکر میکنم دختره!


+و من که فکر میکنم طفلی شوهرم!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۴۵
لوسی می
میگم هروقت خواستی بخوابی به مامان بگو.
میگه باشه.
یه کم بازی میکنه
بعد به من میخنده میگه خب خوابم میاد!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۴۴
لوسی می
وقتی مستر عصر ناهار نخورده میاد خونه
و من میگم ناهار نداریم...


+دلم میخواد زمین دهن باز کنه برم توش.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۴۱
لوسی می
کتابهاشو برداشته بغلش گرفته
میگم میخوای برات بخونمشون؟
میگه نه!
میگم خب کتاب برای خوندنه!
میگه نه!
این کتابا برای خوندن نیست اینا مال منه!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۳۹
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۳۹
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۳۸
لوسی می
بعضی وقتها بچه ها
یک طوری ادای آدم رو در میارن
که آدم تا اون موقع نمیدونست همچین رفتاری هم نشون میداده!


+دمشون گرم!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۳۳
لوسی می