ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
معجزه ها وجود دارند.
فرزند، معجزه ای است که راه می رود.


+اینو یه جا دیدم که به جای "فرزند"
نوشته بود "مادر"!
اما به نظر من فرزند معجزه تره!
:دی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۶:۱۲
لوسی می
دلم حسِ عجیبی داره!
حسی غیر قابل توصیف
که حتی نمیتونم بگم خوشایند هست یا نه!

:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۴:۳۰
لوسی می
این روزها
چقدر خدا رو تو زندگیم کم دارم.
:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۴:۰۱
لوسی می
امروز بعد از حدود 3 سال
دوستی قدیمی، بهم پک داد!
البته برام خیلی غیرمنتظره بود
نمیتونم ادعا کنم که خیلی خوشحال شدم!
ولی واقعا از اینکه هنوز به یاد من بود خوشم اومد!
:)


+به تعبیر مجری "امروز هنوز دیر نشده"
زین پس به جای واژه ی مهجور و غریب "اس ام اس"
از واژه ی "پک" که همون سرواژه ی "پیام کوتاه" باشه
استفاده می کنیم! هه هه!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۳:۵۹
لوسی می
محض کاری،
زنگ زدم بهش
کلی ابراز دلتنگی کرد!!
فکر نمیکردم دلش برای من تنگ شده باشه!!
هزار بار گفت باید ببینمتون!
:دی

+با اینکه من اصلا دلم براش تنگ نشده
اما خب طبیعیه که خوشم بیاد از این حرفاش!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۳:۵۵
لوسی می
بیا به جرم عاشقی بُکُش منو، نرو

نگاه کن این تن نحیف و زار و خسته رو

تو رو به جون خاطرات خوبمون، بمون

تو رو به جون خاطرات تلخمون، نرو


+خواننده ش حامد زمانیه!

+چند روزه این ابیات مدام تو مغزمه!

من جنبه موسیقی گوش دادن رو هم ندارم!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۳:۵۴
لوسی می
جدیداً یاد گرفته م چیزهایی که رو اعصابم میره رو حذف کنم!
البته هنوزم این کار برام سخته!
و این یعنی که من تا حد قابل توجهی خودآزاری دارم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۳:۴۸
لوسی می
مستر رفته ماموریت
من و پسرکِ جان تنهاییم.
روز رفتنش،
صبح بهم پیشنهاد ناهار تو یه جای عالی رو داد.
که نشد بریم چون زنگ زدن که برو ماموریت
:(
ولی پیشنهادش هم چسبنده بود.

+عوضش یخچال رو واسه این دو سه روزم پُرِ پُر کرد :)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۳:۴۵
لوسی می
واااااااااای که سه روز اینترنت نداشتم.
چقدر سخته ایام بی نتی!
مخصوصا اگه فقط به خاطر 6 تومن باشه!
:دی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۱۳:۴۳
لوسی می
بعضیا از بس ناز و خواستنی ان
که بعد از دیدنشون
آدم دیگه روش نمیشه تو آینه نگاه کنه!
:دی

+ باورتون میشه که من دیشب برای اولین بار چهره سلنا گومز رو دیدم؟!
معصومیت دخترانه و دلنشینی تو چشماشه.
اعتراف می کنم که عاشق چشماش شدم!
:دی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۱:۳۷
لوسی می
دیشب موقع ترجمه وب گردی می کردم
چیزای عجیبی دیدم.
مظاهر ج.ن.س.ی تو غربستان واقعا زیاده.
رو کفش بچه ها،
تو مجسمه ها،
رو کیف ها،
تو جشنها و جشنواره ها،
انگار که چقدر طبیعیه
:(
به بچه ها که فکر میکنم
کله م داغ می کنه. 
:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۱:۳۴
لوسی می
امروز تا رسیدیم به پارک،

مستر برام کرانچی آتشین و ماست موسیر خرید :)


+اگه خودمونُ چشم نزنم،مهربون شدیم با هم.:)

+مرتبط

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۱:۳۱
لوسی می
ظهر آش آوردن برامون،
منم عااااشق آش رشته ام،
مستر هم برای خودش سوسیس درست کرد.
من لبریز از آش بودم
که مستر برام یه لقمه بزرگ سوسیس آورد که بیا دستپختمو بچش..
همه ی وجودم می گفت: نهههههههههههههههه!!!
ولی دلم نیومد دستشو رد کنم گرفتم و خوردم!
تازه کلی هم بَه بَه و چَه چَه کردم!
بعد فهمیدم:
من مستر رو خیلی دوست دارم
:)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۱:۲۹
لوسی می
امروز برای اولین بار پسرک رو بردیم پارک!
یه همچین مامان و بابای پایه ای هستیم ما!
اولین سرسره بازی
:)
پارکش تاب نداشت!
:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۱:۲۶
لوسی می
چرا از دیدن بعضیا خوشحال میشم
در حالی که خیلی هم ازشون خوشم نمیاد؟!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۲۰:۳۱
لوسی می