از این بدتر نمیشه.
الان بیش از یک ساعته که پسرک داره رو تختش غلت میزنه
اما هنوز بیداره.
و من به غایت عصبی ام..
و نمیدونم چرا دنبال مقصر میگردم!
:|
+این در شرایطیه که عصر امروز پارک بودیم :(
و طبیعتا باید الان خواب می بود...
از این بدتر نمیشه.
الان بیش از یک ساعته که پسرک داره رو تختش غلت میزنه
اما هنوز بیداره.
و من به غایت عصبی ام..
و نمیدونم چرا دنبال مقصر میگردم!
:|
+این در شرایطیه که عصر امروز پارک بودیم :(
و طبیعتا باید الان خواب می بود...
وای که تایم خوابیدن و بیدار شدن بچه ها به هم ریخته
و این اصلا برای من قابل هضم نیست..
:(
+مستر، قانون شکنِ بزرگ خونه ی ماست.
و این اتفاق هم ناشی از تعطیلاته :(
+باز خوبه ساعت رو عقب کشیدن :|
مستر: انارِ دونه دونه...،
پسرک: تا نخوری ندانی1.
:))
و صبح که انار رو دید گفت: انار انار برو تو گلو!2
1.بخشی از شعر کتابش:
حلوای تن تنانی، تا نخوری ندانی.
2. و باز بخشی از کتابش: هلو هلو برو تو گلو!
خلاقیت و قافیه سازیِ بچه م منو کشته! :))
مستر: برای چی باید پول بدم؟
پسرک: خب دیروز برای من این هدیه رو خریدی باید پولشو هم به من میدادی دیگه!
مستر: خب هدیه خریدم پول برای چی؟
پسرک: هرکس هدیه میخره باید پولشم بده!
مستر: :|
پسرک: ندیدی مامان جون هم به من هدیه داد و هم پولشو؟؟!
شما هم باید پولشو بدی!
:))+دیشب مامانم علاوه بر هدیه ای که خریده بود،
مبلغ پولی هم به پسرک هدیه داد.
پای پسرک زخم شده بود،
اثر زخم رو کند..
و بعد با استرس بدو بدو اومد پیش من
که مامااااان رنگ پام پرید!
:))
اولین روز پایییییز..
:)
+به روزی فکر میکنم که بچه ها بخوان برن مدرسه..
هعی..
من عااااااااشق کیک تولدم..
عاااااشقشم واقعا..
و بینهایت از کیک دیروز بچه ها راضی بودم.
تا جایی که حاضرم برم قنادی و ازشون تشکر کنم.
هم طرح روش عالی شده بود،
که ابتکار خلاقانه ی مستر بود..
و هم طعمش.
الانم یه تیکه از کیک کنار منه و شدیداً داره برای خورده شدن عشوه گری میکنه
اما من مستر رو بیشتر از کیک دوست دارم.
آخرین تکه ی کیک رو نگه میدارم مستر بخوره..
:دی
دیروز برای بچه ها مشترکاً تولد گرفتیم
و من از مهمان داری دیروزم بینهایت راضی ام!
:)
+درسته که خیلی سخت بود و خونه ی شهر شاممون رو به سختی جمع کردم
اما از نتیجه ش راضی بودم. :)
همین که پسرک کلی خوشحال بود بسه..