روز سختی داشتم.
تنهای تنهای تنها!
+البته تنهاییِ خودخواسته ای بود!
همین الان برای اولین بار
پسرک به قصد رفتن به استخر از خونه خارج شد.
+چقدر بزرگ شدی پسرکمممم :)
یکی هست که خیلی دلم میخواد بهش گیییییییییررررر بدم!
اما خب میدونم گیردادن کار سخیف و مسخره ایه!
أه!
عجب روزی شد امروز!
نهی از منکر برای گناه آینده یا گناه در حال انجامه.
هرگز برای گذشته ی کسی سرزنشش نکنین.
از اینکه من تصمیم بگیرم روضه برگزار کنم
و مستر به هر دلیل موجه یا ناموجه یا شوخی یا جدی
توش ان قلت بیاره،
به شدت دلخور میشم!
+الانم دیگه عطای روضه رو به لقاش بخشیدم و انداختم گردن مستر!
دیروز بعد از عمری کاهلی و اعصاب و روان داغون من،
رفتیم خیابون پزشکان*
و هرچی دکتر میخواستیم بچه ها رو ببریم یه شبه بردیم.
*مرکز تجمع پزشکان شهر ما!
+گل پسر رو بردیم آزمایش.
بعدا نوشت: نتایج آزمایش نسبتا خوبه. فقط کمبود هموگلوبین
که البته دکتر پسرک میگفت برای بچه ی این سنی این مقدار اسمش کمبود نیست.
دیشب بالاخره رفتیم که برای بچه ها محصولات فرهنگی بخریم.
نه تا حدی که دلم میخواست،
اما به میزان خیلی خوبی،
بچه ها و البته روان خودم رو تامین کردم!
:دی
+من عااااشق کتاب فروشی و بازی فکری فروشی هام.
یعنی اگر برم تو همه ی وقت و پول ممکن رو میذارم و بعد میام بیرون!
+دیروز یکی از خیلی خوبهای شهر رو تجربه کردم :)
یکی از سخت ترین بخشهای مادری کردن،
خوراندن تقویتیها به صورت هر روزه ست!
:(
+من تو این مورد خیلی کاهلم! خیلی!
دو تا همسایه ی جدید به جمعمون اضافه شدن.
یکی یک پسر شش ساله داره،
و دیگری یک پسر سه سال و نیمه!
وای انقدر من ذوق کردم به خاطر همبازی یافتن برای پسرکم!
و ذهنم رفت تا همه ی بازی های پسرونه ی تو پارکینگ و حیاط،
تا حتی مدرسه رفتنها و همکلاس شدنها!!
+دعا کنین همسایه های خوبی برای هم باشیم.
اون همسایه سیگاریه رفت! :دی
تلویزیون تماشا میکردیم،
تبلیغ روغن سرخ کردنی:
پسرک گفت مامان از اینا برام درست کن.
گفتم باشه.
تبلیغ بعدی پودر کیک:
مامان از اینا برام درست کن!
باشه!
تبلیغ بعدی یخچال:
مامان از اینا برام درست کن! (مواد داخل یخچال)
تبلیغ بعدی شهربازی:
بابا منو ببر اینجا!
تبلیغ بعدی بازی فکری:
بابا از اینا برام بخر!
و یهو بی هیچ پیش زمینه ای جز همین حرفهای پسرکم،
غم دنیا روی دلم نشست،
از تصور احساس پدرها و مادرهایی که
وقتی بچه هاشون این حرفها رو میزنن
تو دلشون خدا خدا میکنن که بچه شون فقط ببینه و خیلی زود فراموش کنه..