وقتی مستر از درد به خودش می پیچه
و من هیچ کاری از دستم برنمیاد
به جای مهربونتر شدن عصبی میشم...
+این وسط بیش از همه
طفلک پسرکم...
و سنجدم...
+و بیچاره من، که در سکوت،
ناشی از این استیصال اشک می ریزم...
+بعدا نوشت: آخرین پستم قبل از خرابی بلاگفا! :(
و من هیچ کاری از دستم برنمیاد
به جای مهربونتر شدن عصبی میشم...
+این وسط بیش از همه
طفلک پسرکم...
و سنجدم...
+و بیچاره من، که در سکوت،
ناشی از این استیصال اشک می ریزم...
+بعدا نوشت: آخرین پستم قبل از خرابی بلاگفا! :(
۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۰۳