شرمنده چشمهای مبهوت تو ام...
و گل پسر عزیزم
که این روزها دیگه نشستن رو یاد گرفته.
و خیلی راحت هم تغییر پوزیشن میده!
:)
+و چقدر زود میگذره لحظه لحظه های ناب کودکی..
+توصیه نوشت: نشستن بچه ها رو تا حد امکان تا هشت ماهگیشون به تاخیر بندازید.
پریروز گل پسر موفق شد برای اولین بار از پله ی آشپزخونه بالا بره.
و امروز دو تا پله رو متوالیا بالا رفت.
:)
+بذارید بچه هاتون پله ها رو تجربه کنن :)
پله چیز خوبی است.
از زمانی که این لپ تاپ رو خریدیم
یه چلنج بزرگی با صفحه نمایشش داشتم
که از هزار نفر هم پرسیدم چطور مشکلش برطرف میشه
یا نمیدونستند
یا مثل خودم فراموش کرده بودند و هرچه گشتند تو گزینه های تصویر پیداش نکردند!
چهار سال به همین منوال گذشت
تا اینکه گل پسر اومد و یه دستی به سر و روی این لپ تاپ کشید،
مشکل حل شد!!
:|
گل پسر اخلاقیات منحصر به فردی داره.
شبیه به هیچ بچه ای که تا الان دیدم نیست..
بسیار مهربون،
فوق العاده شیطون،
بسیار صبور،
و بسیار بزرگمنش!
+البته تخمین اینکه همیشه اینطور خواهد بود
تو این سن زیادی زوده،
اما الان که اینطوره!
واقعا چه روزهایی گذشت بر من و تو..
در تمام مدت با تو بودن
سعی کردم خودم رو راضی به رضای خدا نشون بدم
نمیدونم اگر خدا امتحانش رو در حد نهایی اعمال میکرد چقدر می شکستم
اما بروزاتم همه ش در راستای رضای پروردگار بود.
و ازش ممنونم که منو با امتحان های سخت نیازمود
و لطفش رو بر ما تمام کرد..
من یک مادر به شدت حواس پرتم..
به شدت...
خدایا منو به نتیجه ی تلخ از حواس پرتیهام مبتلا نکن..
وقتی خوابت میاد
و دنبالم میای تا بخوابونمت..
+اساسی دست میذاری رو نقطه ضعفم..
گل پسر ما به محبوب قلبهای خاندان تبدیل شده.
:)
هرجا میریم از غریبه و آشنای دور و نزدیک
کلی همه قربون صدقه ش میرن.
حتی چند مورد پیشنهاد داشتیم که پسرتون رو بذارین پیش ما، ما بزرگش کنیم!
:|
این روزها زندگی مادرانه م
'گرفتار یک برزخ شده.
که اصلا نمیدونم برای خروج ازش
باید چه کار کنم..
:(
مدتیه گل پسر یادگرفته
وقتی ازمون چیزی میخواد،
چشماشو ببنده و داد بزنه!
:|
+همینو کم داشتیم فقط!
وضعیت وزن گیری گل پسر در حد افتضاحه.
گل پسری که موقع تولد تو صدک 95 بود
حالا رسیده به صدک 50..
:((