ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۸۱۵ مطلب با موضوع «شخصی :: روزنوشت» ثبت شده است

به علت اینکه شدیداً از لحاظ ژنتیکی مستعد هستم
نگران بودم که مبادا این وروجکی که تو وجودمه
کنجد نباشه!
بلکه کنجدها باشه!
:|
که الحمدلله دیروز از نگرانی خارج شدم!
همون یکیه! :)  


+مستر خیلی مشتاق بود که دوقلو باشه!!
بعد که بهش گفتم یکیه،
میگه الهی بگردم بچه م تنهاست! :|
+انصافا تصور بچه ی دوقلو،
فقط تو بارداری اول قابل تحمله!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۰۷:۵۰
لوسی می
دیروز قضیه ی وجود کنجد رو به خواهرم گفتم.
:)  


+اولین کسی که بهش گفتم.
+صحبتش پیش اومد وگرنه شاید نمیگفتم اصلا!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۳ ، ۰۷:۵۰
لوسی می
به شدت احساس خواب آلودگی میکنم.
و پسرک اجازه نمیده که من بخوابم.
:((
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۰۷:۳۶
لوسی می

از بس حالات من طبیعیه

و هیچگونه ویاری وجود نداره

که دارم به وجود کنجدم شک میکنم!

:(

 

+شاید نوعی ناشکری به حساب بیاد!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۳ ، ۰۷:۴۸
لوسی می
امروز رفتیم برای تجدید دیدار با همسفران کربلا
عالی بود..
کاش یه قرعه کشی عمره انجام می دادن
ما رو عمره هم می بردن دیگه!  


+تو مسابقه ی خاطره نویسی کربلا شرکت کرده بودم
و یه چادر مشکی جایزه گرفتم! :)
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۳:۰۰
لوسی می
تا امروز،
آزاردهنده ترین مشکل بارداری دوم
این بوده که نمیتونم پسرکم رو بغل کنم
و بازی های پریدنی باهاش انجام بدم.
:(  


+ان شاء الله وقتی همبازی دائمیش به دنیا اومد
از خجالتش در میام! :)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۹
لوسی می

تو بارداری اولم

یه دفترچه داشتم

که هر ماه مشکلاتم رو با تاریخ مراجعه

توش می نوشتم که از دکتر بپرسم.

این روزها اون دفترچه خیلی کمک کننده ست.

خیلی از مشکلاتم تکراریه

ولی یادم رفته بود که اون دفعه هم همین مشکل وجود داشته

و دکتر گفته بود کاملاً طبیعیه!



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۹
لوسی می
دکتری که رفتم اصلا دلچسب نبود
اول اینکه بیمه نبود و ویزیتش آزاد بود
بعد اینکه سونوگرافی و واکسن و نمونه برداری و همه کار رو تو همون مطبش میکرد،
خدا تومن میشد هزینه ویزیتش،
کلی هم ملت معطل می شدن!
من دو ساعت تمام تو نوبت بودم!
بعدم که رفتم تو،
بهم گفت سه هفته دیگه بیا برای سونوی تایید بارداری!
همین!
دیگه هیچی نگفت!
گفتم شدیداً تپش قلب دارم گفت برو دکتر قلب!
:|  


+فکر کنم باید حق ویزیتی که دادم رو پس می گرفتم! نه؟!
+یعنی باید برگردم پیش دکتر قبلیم؟!
ولی نسبت بهش دل چرکینم :((
کمک! :(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۸
لوسی می
هر روز داریم با پسرک شیر موز میخوریم!
بدجور بدعادت شده!
صبح و شبش شده شیر موز!
:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۷
لوسی می
دقیقا دو ساعت دیگه نوبت دکتر دارم!
اولین دکتر دومین فرزندم.
:) 


+بیشتر جهت بررسی شرایط دکتر سوژه شده!
ان شالله که دکتر خوبی باشه و به دلم بشینه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۵
لوسی می
امروز دیدم یکی از ماهیامون مرده
:(
سرِ پسرکم هم خفن کوبیده شد به چارچوب در.  



+با اینکه هنوز هیشکی خبر نداره
اما فکر میکنم صدقه لازم شدیم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۱۲:۴۹
لوسی می
شده بعضی وقتها یه کاری میخوای بکنی
میدونی که خیلی خوبه
خیلی کار سودمندی خواهد بود
ولی مدام یکی تو مخت رژه میره که
"آخرش که چی؟!"
من الان اونطوری ام!
:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۴۶
لوسی می
خسته ام.  
خیلی.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۲۳
لوسی می
رفتم پیش اونی که دوستم معرفی کرده بود
باید بگم 35 تومن حق مشاوره نوش جونش!
بهم گفت: مسیر رو عوض کن.
و بر مسیر خودت پافشاری نکن.
چیزی که میدونستما!
اما تا این حد بهش فکر نکرده بودم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۳۶
لوسی می
دلم میخواست گیر بده که واسه خودت خرید کن
ولی گیر که نداد هیچ!
هرچی هم میخواستم بخرم میگفت باشه بعداً.


+البته اون هرچی ها برای هرکسی بود جز خودم!!
واسه همین میگفت باشه بعداً!
+ولی من خیلی زورم اومد و دلخور شدم :(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۵۴
لوسی می