212.

برام چهار تا آمپول نوشته
هر ده روز یکی!
با سی تا قرص.
:|

208.

ستاره آی ستاره
فانوس ابر پاره
مامان که درس نخونده
چه کار کنه بیچارههههه!


+لالایی امشب!
+آپ موبایلی!

207.

بابا بی خیال دیگه!
میشه این نت رو ول کنی
بری درستو بخونی!
أأأأأأأأأأأأأه!!!!


+فیلینگ أنگری!

206.

مادرشوهر زنگ میزنه
"من فلان جا هستم به مستر بگو بیاد دنبالم."
و من بدون اینکه دستِ خودم باشه
چهار ساعت تمام حرص میخورم!
:(

204.

چی میشه که من شاگرد بشم
و بدون کنکور برم دکتری؟!
چی میشه آخه؟!
خدایا کمک..

203.

چقدر بده روزهایی که امتحان داری
ولی حس درس خوندن نداری!
ینی هرکار میکنی درس خوندنت نمیاد.
:((

202.

باور دارم که قرآن

شفای لِما فی الصُّدوره.

تو فقط باید

دوره درمان رو

کامل کنی.

201.

جزء قرآنی که برای خانم عموم برداشته بودم رو هنوز نخوندم.
:(

200.

میخوام مهربون تر باشم.
امضا؛ خودمِ خودم.

199.

فهمیده م که اگه من روحمو بزرگ کنم
نود درصد مشکلاتم با مستر حل میشه!
مستر میخواد هرجوری بمونه بذار بمونه
من باید خودمو بزرگ کنم...
حداقلش اینه که برگردم به چیزی که
قبل از ازدواجم بودم...

198.

میگفت:
"نشست و برخاست با آدمای کوچیک
آدمو کوچیک می کنه."
می بینم راس میگه.
من روحم خیلی کوچیک شده...
به کجا باید فرار کنم؟!

196.

دلم میخواست امروز تو حرم امام رضا می بودم..

194.

ظهر واسه ناهار

خودمونو تِلپ کردیم خونه مادرشوهر

از این کار خوشم نمیاد

ولی خداییش

حسِّ ناهار پُخیدن نداشتم!

193.

وقتی می بینم

یکی از رفقای سابق ازدواج کرده

یه طوری میشم!

یه طوری که میگم

ینی واقعا یه طوری

که دقیق نمیدونم ینی چه طوری! :(

شاید فکر میکنم

آیا خانمش به اندازه من عاشقه؟!

یا شاید فکر می کنم

یه مردِ عاشق تر از مستر چطوریه؟!

البته شاید!

+به مناسبت ازدواج یک همکلاسی!

190.

اگه یکی که نمیدونسته نذری داشتی
بیاد بهت بگه که اون شبی که نذری داشتی خوابتو دیده
که یه جای خیلی شیک و قشنگ
مشغول پذیرایی بودی
این یعنی اینکه نذرت قبول شده؟؟!


+امیدوارم اینطور باشه. :|