پاسخ:
آره. ماموریت رفتنهاش زیاده و آمد و رفتش هم خیلی بی برنامه ست. اصلا معلوم نیست شب ساعت چند باید منتظرش باشیم! همون ماموریت ها هم همینطوره. رفتنش با خودشونه برگشتنشون با خدا! :| من یک شغله برنامه دار رو ترجیح میدم. همه چیش معلوم باشه نه اینکه علی اللهی کار کنن! حتی حقوقشون هم درست حسابی معلوم نیست چقدره! هر ماه مستر میگه ببینم این ماه چقدر میریزن! :| و با همه ی سختی ای که کارشون داره درآمدش اصلا انگیزه بخش نیست. بعد اینکه یک شغل دولتیه و کاملاااااااااااااا اسراف و اسراف و اسراف از بیت المال توش بیداد میکنه!! مستر حرص میخوره، من حرص میخورم.. اما مستر کارش رو دوست داره به خاطر نیت های الهی ای که از شغلش داره و از نظر روانی تامینش میکنه اما من نه! همون بحث دیشب دقیقا! :))
ااا شماگفتی؟!خب کار بدی کردی الان همه به درو دیوار میزنن شغل پیدا کنن..خب شاید خودشم ددلش نخواد بره سر اونکار ولی بخاطر شما و بچه هاش میره!نامردیه دیگه:|تشکرنمیکنی اینجوری میکنی؟!:|
پاسخ:
من گفتم اینطوری گفتم؟ میگم درسته که منتفرم، اما گفتنش نامردیه!! من کی گفتم اینو بهش گفتم؟؟! :| همون که شما میگی، گفتنش نامردیه. اصلا نمیدونم کجاش مبهم بود که اینطور اشتباه برداشت کردی هم کامنت اول هم این یکی!! من اصلا قبول ندارم که کار نیست. کسی که به در و دیوار میزنه برای شغل نود و نه در صد عیب از خودشه. البته مشکلات شغلی رو قبول دارم اما با اینکه کسی بگه کار نیست مخالفم.
میدونی که مردا این موضوعو کاملا سیاست و به نفع خانواده میدونن:)))
بهت حق میدم واقعا مشخص بودن برنامه شغلی همسر و امد و رفتش تو خیلی مسائل خانواده مهم و لازمه ولی من تعجبم ازینه که چرا بعد این چند سال هنوز به این شرایط عادت نکردی؟
کار دولتی هم واسه خودش نوبریه وال لا
پاسخ:
نه من که راضی ام! خودش راضی نیست! خخخخ! آره میدونم که نمیگه منم راستش زیاد اهل پرس و جو نیستم، چون کلا زن ولخرجی نیستم و برام مهم نیست که چقدر دستشه و چقدر دستمه!! نمیدونم چرا عادت نمیکنم.. البته خب هربار ورژن جدیدی از بی برنامگی رو میشه من بیشتر بی اعصاب میشم. اون اوایل عادت کرده بودم اما الان که دو تا بچه دارم و گاهی از بس کلافه میشم که فقط منتظرم بیاد، و این انتظار دو سه ساعته میشه دیگه روانی میشم...
نامردیه ...نیس؟!