ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1740.

يكشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۲۴ ق.ظ

وقتی پسرکت خیلی با حوصله

یک کتاب برمیداره

و میشینه روی مبل

و از اول تا آخرش رو همراه با ورق زدن کتاب میخونه..

:)



+حفظ کردن اشعار و خوندنش برای پسرک بی سابقه نیست

اما هیچوقت به آخر کتاب نرسیده بود!

همیشه وسطش بی خیال میشد و می رفت!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۲
لوسی می

نظرات  (۱۰)

۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۳۵ مامان محمدمهدی
چه خوب
البته فکر کنم اینکه تا آخر کتاب نمیرفته و یا نخواهد رفت در آینده نزدیک، بخاطر سنشه
تو ذهنمه م م هم یه کتابو تا آخر نمیرفت و همون وسطا یا اوایلش بی خیال ادامه ش میشد ولی از یه سنی که حتما بعد 5 سالگیش بود رویه ش تغییر کرد و حالا کتاب رو کتاب میخونه تازه با اینکه من مادر کتاب خونی نیستم
پاسخ:
وای چقدر روحیه بخش بودی :)
آخه دختر خواهر من از پسرک کوچکتره و بیا و ببین که با کتاب چه ها میکنه!!
البته پسرک وقتی خودم براش بخونم تا دو سه بار هم میگه بخون اما وقتی خودش بخواد بخونه زیاد حوصله نداره تا آخرش بره.
امیدوارم که در نهایت کتاب خون بشه چون به نظرم این یکی از حیاتی ترین موضوعاتیه که والدین می تونن به بچه شون منتقل کنن و یاد بدن.
۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۴۶ مامان کوثر
خیلییییییییییییییی شیرینه
ما اولین بار ماه رمضون بود که کوثر کتاب حسنی نگو یه دسته گل رو خوند
مبارکت باشه:*
پاسخ:
مرسی عزیزم. پسرک خیلی وقت بود که میخوند این چیزها رو ولی هیچوقت کتاب به دست نمی نشست بخونه.
هر وقت هم که کتاب دستش میگرفت تا نصفه میخوند و ول میکرد ولی بی کتاب پایه بود.
اولین باری که حسنی رو خوند رو هم تو وب نوشتم :)
خدایی شیرینه..ممنون عزیزم
خسته میشه آخه :)
پاسخ:
:))
منم همیشه وسط بازی بی خیال ادامه می شدم خواهرم همیشه تو خاطره هاش شاکی از ضد حال بودنم:دی
پاسخ:
ای بابا! میشه بگی الان کوشش و پشتکارت برای رسیدن به هدف چطوریه؟ من نگران این چیزاشم...
خیلی شیرینه این لحظات...
علیرضا کتاب رو دوست داره اما زیاد پیش نیومده خودش بشینه و ورق بزنه و بخونه...
کلا زیاد تو کار حفظ و خوندن نیست...یه کمم.نگرانم اما خب میدونم نباید بهش اصرار کنم....منظورم درزمینه ی حفظ.کردنه البته
پاسخ:
آره اصرار نباید کرد.
من هم یک خواهرزاده دارم که از پسرک کوچکتره و کلللللی کتاب حفظه و هرجا میره هزاربار کتابهاشو میخونه و کتاب بدی دستش دیگه تا نیم ساعت با خوندن همونا سرگرمه!!!!
اینم منو نگران میکرد اما خب دیدم اهمیتی نداره چون اون دختره و بچه ی من پسره!
کلا رمز آرامش، عدم مقایسه ست. تو همه ی زمینه ها...
از خواهرم پرسیدم میگه خسته میشدی زود
یکی از شاخصه هام پشتکارم !
و فقط واسه کاری که دوست دارم  :)
(البته تا جوونیام:دی الان پیر شدم دیگه)


 
پاسخ:
:|
چی بگم والا! زمان همه چیز رو در مورد پسرک معلوم میکنه :)
۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۵۱ مامان کوثر
به نظرم به درجه شیطنتشون بستگی داره، اینکه بتونن 5-10 دقیقه خودشون خودشونو سرگرم کنن، و شیطنت وجودیشون این اجازه رو بهشون بده یا نه:دی
شاید اصلا درست نباشه تا قبل از مدرسه قضاوت کنی که کتاب دوست داره یا نه
تو با شرایطی که احتمال میدی خوشش میاد کتاب میخونی، اونم با توجه به شرایط واکنش نشون میده، بعد از توانایی خواندنه که خودش میتونه بره یا نره سمت کتاب
که البته اصوووووووووووولا کمتر پسری دیده شده که خوره کتاب باشه:دی
دیگه ام نبینم پسرتو با خواهرزاده ات مقایسه کنی هااااااااااا، هر بچه ای دنیاییه برای خودش:)
پاسخ:
آره خب به چیزهای زیادی ربط داره.
من اصلا مقایسه نمیکنم چون پسر من هم ویژگی های خیلی مثبتی داره که اوشون نداره.
و درسته که منم پسری که خوره ی کتاب باشه کم دیدم..
بعله بعله کاملا حق با شماست. :)
چه پسرک خوبی :))
دیگه مردی شده برای خودش
صبحانه هم که خودش میخوره :-*
پاسخ:
بعله دیگه. بچه ها بزرگ میشن ما پیر میشیم. :)

همین که دوست داره براش کتاب بخونی یعنی علاقمند شده به کتاب خب!

فکر می کنم سختگیری زیادیه انتظار حفظ کردن از بچه ها! منظورم سخت گیری عملی نیست! یعنی تو ذهنت سخت می گیری!! آیا اصلا عادت کردن به حفظ کردن اثر خوبی تو آینده علمی پسرت خواهد داشت آیا؟ شاید هم اصلا خوب نباشه این مدلی!

پاسخ:
آره خب و من هم اصلا اصراری به حفظ ندارم اما انتظار میره که بچه بعد از دو یا سه بار شنیدن کتاب کتاب رو حفظ بشه. این انتظار بی جایی نیست.
بله اثر داره در آینده ش. ببین تا سه سالگی بچه ها حافظه شون فوق العاده ست اما بعد از سه سالگی باید و باید باهاشون کار کرد. با رها کردن بچه نمیشه ازش انتظار پیشرفتهای خوب داشت. مخی که آکبند بمونه معلومه چی میشه دیگه!!
ولی باور کن من هیچ اصراری ندارم اما اگر بخونه قطعا تشویقش میکنم :)

خب آره این که می گی منطقیه و نمی دونستم! ولی حس می کنم شاید بهتر باشه جور دیگه ای با حافظه بچه ها کار کرد که این ملکه و عادت براشون ایجاد نشه که قراره مطالب یک کتاب رو حفظ کنن!

راستش از وقتی تغییر رشته دادم به علوم انسانی و به وفور بچه هایی رو می بینم که بعد از سال ها درس خوندن الان اصلا نمی تونن تحلیلی تو رشته شون ارائه بدن  و اصلا بعضی هاشون تو همچین فازی نیستن که نیستن! همه چی رو از حفظ میان می گن، خیلی ناراحت می شم! حیف این همه سال تلاششون.

البته می دونم که خیلی اهل بازی کردن های مختلف و آموزش های مختلف به پسرک هستی! ولی شاید اگه کتاب رو هم که بدیم دست بچه به جای تشویق برای حفظش، باهاش در مورد عکسا حرف بزنیم! بگیم قصه بسازه! در مورد رفتارای بچه ی توی قصه حرف بزنیم با هم! یا هرچی یه جوری خلاقیتش رو تفکرش رو پیوند بزنیم به کتاب! شاید دید بهتری از الان به مقوله ای به نام کتاب پیدا کنن!

خب چون بچه ندارم و کوچیکی برادرها هم یادم نیست واقعا نمی تونم رفتارها و عکس العمل های یک پسر سه ساله رو تجسم کنم! شاید این حرف هایی که می زنم مال سن بالاتر باشه! نمی دونم! و شاید برای یه بچه سه ساله همین بهترین روش دوستی با کتابه و !تقویت حافظه شه:)

صرفا سوالی بود که برام ایجاد شده بود لوسی جان!

پاسخ:
اینهایی که میگی کاملا درسته و اصلا اجباری برای حفظ وجود نداره. من کتاب رو میخونم. میاد میگه دوباره بخون دوباره میخونم. اونم خودبه خود حفظ میشه. نه اینکه عادت کنه یا احساس کنه که باید حفظ کنه.
اینکه در مورد عکسهای کتاب حرف بزنیم و نشون بدیم یا بگیم بقیه ش رو بگو یا بگیم اگر اینطوری نمیکرد چی می شد به نظرت و اینها خیلی عالی و ایده آله و اصلا در تضاد با حفظ کردن ها نیست و خیلی هم عالیه.. منم معمولا در موردشون حرف میزنم..
اون حفظ کردن های بزرگسالی خیلی با حفظ کردن های بچگی فرق میکنه! اون ناشی از عدم قدرت تحلیله این یه چیز دیگه ست این ناشی از تکراره. خب فکر کن که بچه ای سه چهار بار یه چیزی رو تکرار کنی براش و نتونه دوباره برات بگه. این خیلی بد خواهد بود..کلا تقویت حافظه چیز خوبی است هرچند که من اصلا اصراری برای حفظ کردن اینها ندارم اما اگر حفظ کنه خوشحال میشم. :)